خاطره اسکورت کانکورد توسط فانتوم های ایرانی وصبحت های تیمسارفرقانی درباره تیمسار ایزدستا


00:00:00--->00:03:08
spkr_01: این باید که این دو بار اتفاق افتاده و اینکه یک بار هم تیمسار با غری و من ازکورت کردیم کانکورت رو و اونم داستان بامزهی داره که افهمه کانکورت از پاریستاش میومد از طریق ترکیه و هشت فروند افور مهمور شدن که ازکورتش بکنن از مرز تیمسار با غری لیدر کل دسته بود من سابلیدر دسته چار فروند دوبان بودم بلند شدیم رفتیم روی دریاچه رضاییه اونجا تانکر هم بود سوخ گیری کردیم و بعد هر کدوم سه تا دراب تنگ داشتیم یعنی هشت تا بیس و چار تا دراب تنگ زیر این هواف ما ها بود بعد همونجا داشتیم اربیت میکردیم روی دریاچه رضاییه قرار بود که این هواپیما بیست و پنج هزار پا بیاد و سابسانیک زیر سرعت صورت همچونکه وقتی میگشتیم من سمت هواپا به طرف ترکیه بود من یه دفعه دم اون کله آسمون یه کانکریل داره مثل چی میاد مثل تیر به قلغوده بود من به تیمسار باقی گفتم که من یه باگی دارم ساعت دوازده ولی خیلی بالا و خیلی سریعه هنوز این گردشه با تموم نشده این از بار رد شد تیمسار گفت خودشه بچه ها گراب تنگ ها رو همه رو گراب میکنیم افتر برنر بریم بگیریمش گفتم تیمسار نمیرسیم یعنی 24 تا تنگ رو باید میداختیم اونجا تیمسار هم قبول کرد حرف من رو ولی گفت همه هفتر برنر رو زدیم سوپرسونیک حالا هش فروند پایینبال ها تو سوپرسونیک ولی دیگه آفره یه پانشون نشون به این نشونی که نزدیک کهریزک دسیدیم بهش حالا با اوطر دیگه سابسونیک شده بودیم ولی سپید بریک و چرخ و فلاپ و همه این چیز رو ریخنیم پایین که ازش جلو نزدیم ولی بعد روی کوه بی بی شهرانه اومد چهار فروندیم و چهار فروندیم و اومدیم ولی نکته بامزده که میگم روی دریچه رضایی که اربیت میکردیم ریفیول میکردیم تنکره به ما گفتش که به تیمسار باقی رو گفتیم بومه ما شاگرده رایتشو بکنیم بعد بومه میدون یک روشی کم میخوابه در شود دم چیز دریچه باقی رو هدایت میکنه تیمسار باقی رفت گرفت به بدنزین بگیری رفت بود زر تانکر وایستاده بود این بومه هی میخواست بکنه تو این یارو در ایچه پشت چیز هی از تمت راستش راید میشد از تمت چپیش ده تمام هفه ها را زخم و زیلی کرد بعد کمسار واقعی روش شاد برگش روی رایدیو گفتش که تو که روز روشن نمیتونی اینو بکنید این تو شب دامادی میخوایی چی کار کنید یادی شوید هر دیمسار

00:03:09--->00:03:18
spkr_00: سر خیلی حالی بود. من میگم این خاطر کنکورد. من گید چند بار شاه با کنکورد از فرانسا اومده؟

00:03:17--->00:03:24
spkr_01: من همین جای سوال دارم چون تیسار رسایی هم تعریف میکنی یه بارم اشیون اسکورت کردن کانکورت

00:03:23--->00:03:54
spkr_00: من فکر من فقط یه بار بوده کنکرد این اتفاق افتاده حالا به هر حال سر جناب سمدی تیمسار سمدی نازمی میگن ممن جان توی خلاوان شجاع با ثبات با معرفت باعث افتخار خلاوانان و کشور عزیزمان یک قهرمان ملی چه در زمان جنگ و چه قبل از آن زحمات زیادی کشیدید درود به شرف سربازید ای جون دلم بر این تیمسار سمدی

00:03:53--->00:04:03
spkr_01: سامدی من یه رایدم با فرچکار می شدم یه رایدم با تیمسار سامدی فراغاز کردم اینشون رو حق معلمی به گردن

00:04:04--->00:04:15
spkr_00: ای جونت دنم چقدر عالی من واقعا کیف میکنم وقتی میبینم اینجوری برگون صدقه هم میرین میفهمم

00:04:13--->00:04:20
spkr_01: نه، بلقدرانیست، واقعیته، من هر کسی یک کلمه به من یاد داده باشه من تا آخر عمر

00:04:20--->00:05:10
spkr_00: اصلا من کیف میکنم وقتی میبینم هنوز که هنوز اینقدر با هم گرمید، اینقدر حس خوب به هم میدید، انرژی خوب به هم میدید، به خدا من شاگرد شاگرد شاگرد شاگرد تون باز دارم کیف میکنم. خدا انشالله بهتون سلامتی بده. دوست عزیزم، خب، یک مطلب یک خانوم شهید آرش شاه محمدی از شهدهای بعد از انقلابه، یعنی از خلبانهای بعد از انقلابه که با میگه 29 به شهادت رسیدن، پرسیدن که از سانهه آرش بگیم. من تیمسار عزیزمون در سال 64 اگر اشتباه نکنم دیگه بازشستش.

00:05:11--->00:05:14
spkr_01: زمانی که اون حواپیمای عراقی وزن ایران من نبودم دیگه

00:05:15--->00:05:38
spkr_00: آره جناب آنتم به شما سلام میرسونم کامیز خان عزیز درود به کامیز درود به شما خب من فکر بکنم دوستان اگر سوال دارم بپرسن اگر نه که من ختمش صحبتم و میخوام خواهش کنم برای ما از تیمسار ایزت ستا بفرمایید

00:05:40--->00:07:47
spkr_01: همین ساری زد ستا را قبلا هم گفتم راجب ایشون ایشون یکی از باسوادترین خلبان های نیروهوایی بودن جز استادان فور بودن که من هم افتخار شاگردیشون رو داشتم و همیشه معروف بودن به مدیریت و اکسر ترهای در ترهای نیروهوایی دستخط ایشون هست و باعث افتخاره واقعا فقط نمیدونم چرا به بعضی ها اینجور نامهربانی میشه ایشون پاکسازی شده بود وقتی که جنگ شروع شد اومد دافتالبانه اومد و اون همه خدمات رو انجام داد در جنگ و باز با همون درجه سرهنگی بازشسته شد دوباره و یه بار هم گفتم در اون تانکری که در عملیات ایچ تری شرکت داشت ایشون چخصا در هواپیما حضور داشت هواپیمای که در پونسد پایی زمین ریفیول میکردن ایشون در اون هواپیما بود و در اینجا یادیم از یک کسی دیگه حالا راجب ایزت ستا بگم ایشون هیچ اجباری نداشت که در اون هواپیما باشه و جون خودشو به خطر بنوزه چون تانکر هدف خوبی بود برای شکاری های عراقی یک هواپیمای بیدفاع که حتی فرار هم نمیتونست بکنه از در سواپیمای عراقی و خطر بزرگی و جون خودشو به خطر انداخت فقط برای اینکه این معمولیت درست انجام بشه نظارت از نزدیک بکنه و اگر نبود شاید خضرایی هم نجات پیدا نمیکرد و اینکه ایشون راه نمایی کرد خضرایی رو که بره در اون فروتگاه سوریه بنشینه و در واقع جونشو نجات داد راجب ایزدستا خیلی داستانها باید گفت که در یکی دو جمله نمیگنجد یادی از خلبان اون تانکر کامران اعتمادی بکنیم که واقعا در تونسد پایی هواپیما رو چلپنگ درجه بنگو داشتن اون خول بزرگ و کار هرکسی نیست باید گفت

00:07:49--->00:08:25
spkr_00: این که چطوری میشه مثلا تو اون ارتفاع سوخ گرفت برحال با اون عوارز زمین یک سری مشکلات باید توربلانفیم رو ایجاد میکنن بعد اسرسی که وجود داره با اون سرعت که آدم حواسش باشه و اون تانکر هم خب لو لول رفتن برای تانکر پونسد پا خیلی ارتفاع پایینیه برای تانکر که اگر خیلی لیزیه واقعا کار بزرگی کردن درود به شرف جناب ایزرستو نازمین

00:08:24--->00:08:41
spkr_01: کامران اعتمادی دوست نزدیک من بود با هم با اون هم موتور داشتیم من هم موتور داشتیم با همینکه دو فروندی میرفتیم شمال با همین جاده چالوس با موتورسیکلت میرفتیم با کامران ماجره ها داشتیم

00:08:41--->00:09:18
spkr_00: خب خیلی زیبا من بخواستم که واقعا ممنون هر از چنگاهی یادی بکنیم از این عزیزانی که واقعا در لایف نیستن ولی همیشه یادشون و ذکرشون تو اینجا هست از به خدمت شما من فکر میکنم بازم بریم سراغ دوستان اگر شما مطلوتون فکر کنم دیگه از دستتون خارج شدنان حادثه رزوی آقای رزوی جناب رزوی رو من حلشنگاهی میزنم که دوستان یادن جناب رزوی حادثهی داشتن با حوابمای توب و کماندر

00:09:18--->00:09:26
spkr_01: اگر اشتباه نکنید همون ساله ای بود که کامران نوش هم توش بود دیگه کامران نوش و رزایی همونش نفرکت کنند

00:09:20--->00:09:26
spkr_00: همون صدایی بود که کامران نوش هم توش بود دیگه کامران نوش و رزایی همونی مکینی ها

00:09:26--->00:10:15
spkr_01: این ها معلم خلبان هرکومندر هم بودن و اون روز رفته بودن که همدیگر رو چکات بکنن چون داشت اکسپایرشن اکسپایر شده بودن و همدیگر رو چکات بکنن و رزوی هم جز به اولین خلبان هشت خلبان فور بود دیگه و فرمانده گردان آموزشی بود اون موقع رفته بودن که همدیگر رو چکات بکنن و اینطور که در براتم اون سانه ها رو من بررسی نکردم ولی اینطور که از برسی سانه بر اومد اینا سینگل انجین داشتن تمریم میکردن و باید اشتباهاً یه موتور رو ریورس میکنن دو موتوره بوده و یه موتور ریورس میکنن و اوپ ما به پشت میره و و زمین برفارد میکنه و هر ستا در اون سانه شهید شدن

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تیمسار جلال آرام -چرا خلبان های اخیر شهید شدند-؟ بررسی صندلی های ایجکت هواپیما و سوانح اخیر اف 5

مرجع حمله به اچ 3 - با حضور بیش از ده تن از دلاوران حاضر در عملیات - قسمت اول - تیمسار ایزدستا

سری مصاحبه های ناگفته های جنگ تیمسار علیرضا نمکی (قسمت "اول" از شب " دوم")