تیمسار جلال آرام -چرا خلبان های اخیر شهید شدند-؟ بررسی صندلی های ایجکت هواپیما و سوانح اخیر اف 5
00:00:00--->00:00:13
spkr_00: در جمع آرام عزیزم در جمع آرام عزیزم در جمع آرام عزیزم در جمع آرام عزیزم استاد بلا منازعه تایگر افنک و استاد بلا منازعه خودم که هر چه دارم از اوست
00:00:13--->00:01:30
spkr_02: بسیاری شما، بسیاری ممنونم، خیلی مچکرم سلام عرض میکنم قبل از این که صحبت همون شروع بکنم لازم دونستم که در این فرصت سلام ویژهی بکنم به جامعه پزشگی ایران سلام ویژهی بکنم به پرستاران عزیز سلام ویژهی بکنم به کلیگ عزیزانی که در کادر درمان واقعا زحمت کشیدن و در این ایام دو ساله کورونا واقعا کسانی بودن که همون مصداق سنگرداران بیستنگر بودن یعنی خود اونها بیشتر رو تحمل کردن و چقدر از این انسانها شهید شدن و چقدر متاسفانه اینها رو ما گرفتیم و متاسفانه از دست دادیم درود برشرفشون درود برشرف پروفیسور اکبری درود برشرف افشین عزیزم درود برشرف تمام پزشگانی رو که واقعا کم از این نظامی ها و رزمندگان هیست سال دفاع مقدس برای این مملکت نکردن این اولین درود و پیامی بود که من لازم بود حتما خدمت این عزیزان بدن
00:01:33--->00:02:07
spkr_00: خیلی مخصده، یه تحصیدهای پشت سحنه شما هست که من میدونم نوه های نازنی نتونن احتمالن و کارشم نمیشه که ولی دوستان گفتم که بدونم که اگر این تحصیدهای شیرین هست جناب دکتر آلاغا با تشکر فراوان از جناب تیمسال آرام عزیز برای شما فرستادن دکتر بابک آلاغا، آی دکتر پوریای عزیز، دکتر افشین اقوالی و دکتر اکبری عزیز از طرف خانواده شما تشکر میکنم
00:02:07--->00:02:39
spkr_02: بله من میخواستم یه مسئله بعدی رو بگم یه صحبتی در مورد برس خمیرگیران شد و بعد اون کسانی که صبح زود میرفتن یه مثالی هم ما داشتیم نمیدونم حالا خود شما یادتون هست چون خود شما هم از کسانی ما مجبور میشونیم که شما صبح زود بیاریم و بعد دیگه از پاسی از شب براتون گربیم اصلا معروف بود میگفتیم که ما خلیم با خمیرگیران بلند میشیم با قماربازان با خمیرگیران با خمیرگیران بلند میرم با قماربازان
00:02:43--->00:03:02
spkr_01: میگردم با مطروه ها یا گماروازه دیگه با مطروه ها برمید یعنی ما هر داری داشتیم با خیلی گیره میرمدیم با گماروازه برمیگشتیم
00:03:04--->00:03:41
spkr_02: شاهون توازه یه که بعد این شب برمیشتن خونهی چیه هم دیگه نداشتن تیکپشون رو دستشون و این ها این بود که به اسطلاح ضرب و مسال ما بود یادمه که ما اون موقع ما هواپیما کم داشتیم به خاطر که بتونیم دو سورتی سه سورتی از هر هواپیما پرواز بگیریم ناشار بودیم که صحب خیلی زود در شیراز ما شما عزیزان رو میوردیم بالا و خودمونم البته میوردیم با شما بالا و بعد دیگه حالا یعنی اتفاق میفتاد تا برمیگشتیم بعد از پاسی از شب میامدیم میرفتیم خونه خب یاد اون روزها هم به خیلی و خیلی هم خوب بود ببخشید من گفتم
00:03:42--->00:03:51
spkr_00: محنتیم بسندن همسر جاویدنام و اقاو تامکت سوار تیمسار محسن محنتی درود بشون
00:03:50--->00:03:57
spkr_02: وقتی ایشون همیشه برسون اون عزیزه ها رو و یادگار عزیز نازمین ما مهنتی هستیم
00:03:57--->00:04:44
spkr_00: خانم لیلا مسومی همسر شهید مسومی عزیز درود بر شما درود بر عرصتون و درود بر شمیسای عزیز که در لایب هست و درود بر خانم بربری همسر شهید بربری همسر شهید در میدیان درود بر همه شما خانم عرض کنم زبیهی سرکا خانم زبیهی عزیز و خانم دکتر زد بر شما خب اینا همه ارادت هایی هست که برای شما میاد جام آرام عزیز جوابشون رو بدید تا بریم سر داستان خودم
00:04:44--->00:06:51
spkr_02: سلام عرض میکنم خدمت عزیزان ما یادگاران سروران ما یادگار کسانی رو که ما همه چیز رو از اونها آموختیم گویین که ما شاگرت های خوبی هم برای اونها نبودیم چقدر دلمون میخواست که الان اونها بودند در بین ما و ما داشتیم اونها رو زبیع عزیزمون رو مهنتی عزیزمون رو و همینطوری اگه بخوام دونه دونه این عزیزان رو بخوام بگم که به درازه میکشه ولی درود به شرف همه شما و شما یادگارانی رو که ما خودمون رو واقعا مدیون شما میدونیم من لازم میدونم و ابلازی که باز هم صحبت ها رو شروع بخونیم حرف ها رو شروع بخونیم الان در دنیا یک مسئله و یک تدائی جناب همزهی به وجود اومده الان روسیه گرفته و حمله کرده به اوکراین و اوکراین رو به خون آتش کشیده من وقتی که این کار رو کرد یک مرتبه برگشتم زندگی یک مرتبه برگشت برگشت به چنیز برگشت به سال پنجانو برگشت به خورمشهر برگشت به قصر شیرین برگشت به شعاباد قرب برگشت به سوسنگر برگشت به بستان برگشت به اون هماسه هایی رو که مردم در کوچه به کوچه شهرهای کوچه که ما بر علیه متجاوزین انجام میدونم دنیا بداند الان اونهایی رو که دارن طرف کنن از اونهایی که به حق طرف داری شده بداند که مردمان ما و مردان مردم ما و زنان زن ما چه کشیدند بداند واقعا بداند و همینه زندگی همینه خوشحالیم که ما اون روزها سرفراز و سرفراز بیرون اومدیم و من امید دارم که مردمان و رزمندگان و ملت بزرگ اوکراین هم از امتحان خودشون از امتحان اصارت و آزادی خودشون سرفلند میدونم از ارگلانیم
00:06:55--->00:10:07
spkr_00: ای جان تا بوده چنین بوده و تا هست چنین هست یه دی برای ببینید شما یک نفر یک آدم جاه طلب یه آدم من بهش میگم احمق واقعا چون اونجا اگر احمق نبود میدونست احیای شعروی جدید سابق و نمیدونم ما یه بحثی داریم تیالا من به دوستان عزیز میخوام بگم برای یا پنشنبه یا یک شنبه با دریادار کوچکی که انشالله ایشون میخوام بیان بپردازن یه مقاله هم نوشتم بپردازن به این بحث اوکراین روسیه جمع آرام به خوبی اشاره کردن هر جا دردی جنگی هست هر جا جنگی هست جنگ زده ها جنگ دیده ها بی اول همه دردشون میگیره منی که تو کرمانشا هفت سال هشت سال بمبارون شدم آواره شدیم دم به ساعت وسائل همون پشت بانت بودرا میفتدیم بیرون شهر و جاهای مختلف ما میفهمیم جناب آرام و خانوادهش میفهمن به جای اون خانواده خلبان هایی که برای دفاع از اوکراین میرفتن ایشون میفهمه خانوم آرام میفهمه و امثار خانوم زبیهی ها خانوم بربری ها و دیگران حالا اسم نمیارم همه این ها میفهمن که چه بر سر این خانواده ها اومد وقتی میشنبیم فلان دختر خلبان مثلا جانشو داده و تو درگیری هوایی اون موقع میفهمن که فرزندان عزیز این قهرمانانی که برحال پدر مادر ها میفهمن که چه بر سر اونها اومد و خلاصه حالا اینا رو مخوام بگم که جنگ بده و متاسفانه این اتفاق ها امیدوارم نیفته یک جاه طلب یک آدم احمق یک دوتا کشور رو میلیون ها نفر رو آباره میکنه اوضاع اقتصادی میلیون ها نفر رو به هم میزنه میلیون ها نفر رو از سر درس و مشق و نمیدونم دانشگاه و فلانشون آباره میکنه به خاطر جاه طلبیش به خاطر این که فقط بیاد یک چیز رو به کرسی بهشونه که من میخوام دنیا از من بترسه تو چی هستیم اگه که بخواد دنیا از تو بترسه ما هر تمون این نیست اون شخص هر که میخواد باشه اگر داره ملتی رو بیچاره میکنه اگر داره ما برای چی مردم الان به نظر من جنگ بین این احمق ها و قدرت طلب ها و مردمه مردم یه گوشه دیگه یه هن مردم ایران طرفتار مردم اوکراین هن مردم روسیه طرفتار مردم اوکراین هن مردم امریکایت بیا طرفتاری میکنن به خاطر این که این جا طلب ها خطونشون برای هم میکشن شاخشونه میکشن و یه ادهی هم به بخش درامی دازن خوشون کشی میکنن همیشه تا بوده همین بوده جناب آرام یه سری احمق و سیاست مدار احمق میخوان بیان و حرفشون رو به کورسی بینشونن یه اده مردم رو از وین میبرن بفهمید سر
00:10:07--->00:12:31
spkr_02: تصفیم بله من لازمه که مجددن تشکر بکنم از استاد بزرگ و فرحیخته و تشکر بکنم از شما با دوت تونس پروفیسور اکبری که بسیار مطالبش خوب بود بسیار عالی بود و دل نشین لازم بود یک چیزی رو که در ذهن من بود بگم البته این کامل نیست این رو که من دارم میگم من اصلا نه تخصوصی دارم نه تاریخ دان هستم بلی خب یک حافظی دارم در رابطه با سرطان آقای دکتر البته سنشون و انرزه سن من نیست به طور قطعه من هم در شهر خودم در شهرهای اطراف بیاد دارم که در اون زمان در زمانهای قدیم در زمانی که ما نوجوان بچه و یا جوان بودیم نه اینقدر سرطان در کشور ما بود و نه اینقدر بیماری های قلبی در کشور ما بود نه اینقدر مرز قند بود و و و و تمام این ها به قول شما به نوعی ناشی از اون رفتار بد تقضیعی و رفتار بد زیستی خود ما هست و اعمال مسائلی رو که به ما متاسفانه تحمیل شد مثل مثل همون عشقها مثل مسائلی رو که توی قضاها همون هست مثل انواع اخسام سموم مثل مثل عشقهای رادیو اکتی و و و و بدگه من که اصلا نباید در مورد اینه رو صحبت بکنم ما وقتی که برگردی مثلا در مورد سن من چیز رو که بیاده من مثلا شهست سال پیش رو من قشن بیاد دارم به طور یقین همه چیزی شد میدونم که اون حوضا هستا من در شهر رو که من زندگی میکردم فقط یک مورد تا زمانی که من اون شهر رو تر کردم سکته قلبی اتفاق افتادی بود حالا سرحتان که اصلا ما بیاد نداریم البته ممکنه که یه دست دوستانی کسی نمیشنمن ایراد بگیرن بگن فلانی اون وقت علم پیزشکی همینقدر پیشرفته نبود ممکنه بود خیلی ها میموردن این مسائل رو داشتن و به قول معروف کسی نمیدونست سرحتانه یا کسی نمیدونست مثلا ناراحتی قلبیه ببعبع بلی خب باز هم مطمئن هستم به زرس یقین که یک صدامه چیزی رو که الان وجود داره در اون زمان به واقع وجود نداشته خارج از در اون زمان
00:12:31--->00:13:47
spkr_00: دقیقا بحث شما بحث اوامل ایجاد سرطان هیچ وقت اینقدر نبود اینقدر دردقه اصابانیت، ترافیک، دود، گازویل، نمیدونم مازد، نمیدونم، رادار، انواج، ماکروویب، موبایل، اینقدر نبود اون موقع اصلا بشقاب تفلون نبود که بگن آقا کفشو نزن سرطانزاز لیوان پلاستیکی نبود، همه جنب آرام ولو این که بهداشی وجود نداشت یه دونه لیوان یه دونه لیوان یارو گذاشته بود دمه یه دونه آب سرط کن همه با همون یه لیوان آب بیخوردن، همه یارو تو اوتوبوس میومد مثلا به مسافرها چیز آب بده با همون یه لیوان به همه آب میداد نمیدونم، همه توی مسجد با همون یه لیوان آب میخوردن واقعا اینقدر بیماری نبود، واقعا اینقدر نبود درود به شما، درود به جام نمکی عزیزم که در لایف حضور دارن جام شریفی راد عزیزم درود بر شما خانوم سامیه، کازم، خانی هم، همون جلال عزیزم بهتون سلام رسونده درشگه، لیکن مانommی آربا، بم نهارگ جلال حاصل رسوند Pانیке در زکر کنی گردد تو بسuther، یه درزونی برای حاصل儿 با همه در نمک حصونا به مهان
00:13:47--->00:13:58
spkr_02: ما هره یکی از دوستان سمیمی من دوران بچهگی من درود بر جناب شریفی راد عزیزم و استاد بزرگوارم جنوب درود بر استاد همه ی ما جناب نمکی
00:14:00--->00:16:35
spkr_00: خب درود بر شما خب تارفه رو بزنیم کنار جمع آرام اخیرن تو بخش اول ما دو تا پارت داریم اگر رسیدیم پارت دوباره ما انجام میدیم نشد که تو لایبای دیگه اخیرن متاسفانه شاهد یه جورایی برحال اتفاقایی داریم میفتیم که دل شما و کسانی مثل شما که برحال استاد یک هواپی ما بودن و همه اینها حالا یا شاگرد مستقیم شما بودن یا شاگرد شاگردان شما بودن و میشنوید و انگار که گلی از گلهای واقعا نزدیکان خودش پرپر شده همه دلمون به درد میاد و اخیرن دوتا سانهه یکی در دسفول یکی در تبریز که اتفاق افتاد و هر دوش هم شاید یه جورایی میشد ارتباط پیدا کنه با همین بحث سندلی یه جا نخواسته هواپی ما میپرونه بیرون یه جا خواسته اونجا که باید هواپی ما بپرونه بیرون نمیپرونه و دوتا دست گل میرن و برحال آسمانی میشن یه نوع دیگه هم داشتیم همین نوع که خب خیلی سالهای پیش شما در مسند کار بودید هم دوره من کیانی و همراه محمدی عزیز سعید محمدی که متاسفانه سعید جان میپره بیرون کابین اقبشون که سیکوینس همین بوده دیگه اول اقب پره بعد کیانی عزیز عزیز تو اپا میمونه و آخرش هم میگه حلالم کنیم خب بفرمایید یه ذره میخوام راجع به این سانه ها صحبت کنیم حالا نه خیلی دیتیل که ما بیاییم ببخشید مثلا بررسی سانه بکنیم ولی کلیات رو میخوییم بگیم که هم عزیزان ما که دارن میرن بررسی سانه از شما بزرگ مرد با تجربه نیروی هوایی که خب تمام عمرتون رو خلوان اف پنج بودید و استاد بودید و پرواز کردید و آموزش دادید به جاز بحث هایی که فهماندهی میکردید و جاهای مختلف شما تنکسی بودید که حالا خب من میشناسم خیلی ها بودن که اباسنجادی و دیگران که اف پنج رو ترانزیشن نکردید به جاهای دیگه بفرمایید لطفا سر اگر دیگه موضوع منت بست
00:16:35--->00:22:13
spkr_02: این هست همزه ایما به واسطه این که سالیان زیادی در پرواز بودیم سالیان زیادی در خدمت عزیزان بودیم و سالیان زیادی مسائل پرواز رو دیم به ناچار سبانه زیادی رو دیدیم. البته من در حضور بزرگ و بزرگوارانی رو که الان در لایف هستن مثل عزیزی مثل جناب نمکی یا جناب شریفی راد من واقعا جارت نمی کنم که خیلی ارائه علم بکنم در این قضیه در حضور اون عزیزم ولی یک چیزی رو قدر مسلم هست ما همونطوری رو که آقای دکتر اکبری میگفت که ما یک نو سرطان نجیب داریم یا یک نو سرطان نانجیب یا یک نو سرطان موزی ما سبانهی رو که در نیروی خوایی داشتیم و داریم هم میشه گفت که میتونیم به این دو دسته اینها رو تقسیم کنیم یک نو سبانه سبانه یک نو شهادت ها شهادت های یک نو سرطان یا به بیان دیگه اگه بخواییم بگیم میتونیم بگیم که اینها وضعیتی رو که پیش اومد این عزیزان خلبانه ما رو بیشتر سوق دادن به سمت اون که دیگه در بین ما نباشن و یک تعداد از سبانهی رو که رخداد میتوانستن این سبانه حتی اقل به سبانه جانی و به این مسائل کشیده نشن و من این دوتا آخری رو که دیدم که چهار خلبان درش از بین رفتن من به اون تجربه خودم نمیخوام اصلا اظهار فضل و معلومات بخونم همون چیزهای رو که شدیدم چیزهای رو که برمبنی تجربه و من میدونم که اینها نبایستی اتفاق میفتاد کما این که شما در سانهی جنابی کیانی هم دورتون و جناب سعید محمدی فرمودید که خود من افصر بررسی کننده سانهش بودم به اضافه ی جناب نصری که افصر متخصص بررسی سانهه بود رفتیم در تبریز و این سانهه رو بررسی کردیم و خیلی سریع در این در عرض سه روز ما تونسیم اون قطعه معیوب رو در اون هواپیما پیدا بکنیم و بعد هم کاملا ثابت شده که ملوم شد اون اصلا اثر و آمل سانهه بوده ببینید این سوانه سوانه بودند که میتوانستند روخ بدند و از یک نظر لاجرم بودند بسی نبود من رو در موردشون صحبت میکنم ولی این که ما در این سوانه انسانها رو خلبانه همونو از دست بدیم من این رو به شیش فرک من البجوی نمیپذیرم نمیپذیرم چرا به خاطر این که شما زمانی میتونی بگه که یک خلبان در یک هواپیما شهید میشه یه هواپیما موشک میخوره بهش در آن واحد میمینه خلبانون تو پودر موشه یه خلبان در یک تونه از منوراش داره منور میکنه در یک ده همه ثانی وازمین برخورد میکنه و چیچ کاریشم نمیشه کرد ولی خلبان این رو که میگیره و در هواپیما نشسته هواپیمایی رو که داره باش پرواز میکنه هواپیمایی رو که میاد باید درش اعلام میکنه میگه این هواپیمایی من این اشکال و این اشکال و این اشکال رو داره یعنی این خلبان آمادگی این رو داره که هر لحظه بیاد و با سانهه بیاد و مباجه بشه شما خلبان بسیار خوبی بوده یه خلبان شاگردن ولی نیروی هوایی بودید یک معلم خلبان بودید در دو تا هواپیمایی بسیار بسیار خوب میدونید من چی میگم وقتی که خلبان وقت داره وقتی که یک خلبان فرصت داره بیاد و جان خودش رو در آخرین لحظات نجات بده و نجات نمیده حالا باید بیانیم یک علامت سوال بزرگ بیانیم بزاریم جلیه کار به انوان یک پیرمرد این رو که جلوزو نشستم برای من پذیرفته نیست که من بگم که یه خلبان حالا میخواسته هواپیما رو نجات بده یه دقیقه سبب کنیم کدوم نجات؟ کدوم نجات؟ اگر هواپیما نجات پیدا میکرد و خلبان ها نجات پیدا میکرد فاید من میگمشون درست میگید ولی اگر که اون هواپیما خورزن خلبان های ما هم با شهید شدن اینجا یک جای کار غلط یا من اینجا اشتباه دارم میکنم حالت انجام دادم یا به قول معروف کسانی که مسئولین بودن یا کسانی که آموزش دادن یا کسانی رو که از اینها توقع اضافی داشتن که من در مورد اینها صحبت خواهم کرد من در مورد اینکه چرا کیانی در اون هواپیمای اف پنج ایف در تبریز شهید شد من برای شما صحبت خواهم کرد در مورد این چهار غلبان هم که چرا شهید شدن خصوصا این دوتای آخر در تبریز من برای شما صحبت خواهم کرد من میتواسیم اون دوتا غلبان رو داشته باشیم حالا بریم و ادامه بدیم از کجه میخوایی شروع کنم از کدوم سانهی میخواییم شروع کنیم
00:22:13--->00:23:19
spkr_00: من نظرم این دسفولیه رو بریم جلو که مشکل همون سندلی خوروندن سندلی روسی اسکا نمیدونم چی چی یادم رفته اسمشو به جای مارتین بیکر کارخونه نورسروب مال انگریس هواپیمان نورسروب مارتین بیکر رو سفارش دادن برای نورسروب اومده رو هواپیمان انداخته مدلهای مختلف برداشن به خاطر این که مشکلاتی داشت سندلی روسی رو سفارش دادن و اومد و متاسفانه اون مشکلات رو داشت که حتی پینه پین نداشت زامن خیلی کچیکی داشت و خود به خود هواپیمان سندلی عمل کرد و اینا رو زد به سخف شیلتر جایی که وقتی شما میشین روی چهار تا کارتریجی که واقعا ناعم باشه دیگه خلبانی جراد نمی کنه توی شیلتر سوار هواپیمان اون رو اگر میخوایید شروع کنید این رو بزنیم آخر بریم و بعد اگر میخوایید اول چیانی رو بگید که یه مقضاری باز بشه بعد بریم سراغه
00:23:19--->00:29:45
spkr_02: اول میگم بعد در مورد سندلی سندلی هایی که در F5 و یا بعدا در PC7 تعدیه شد در مورد سندلی نورس روپ استاندار صحبت خواهم کرد در مورد سندلی مارتن بیکر صحبت خواهم کرد حال در مورد سندلی مارتن بیکر F4 من صحبت نمی کنم چون خیلی مسلط بشنیستم ولی در مورد امکا تنی رو که روی هواپیمای F5 روی صحبت خواهم کرد همون امکاتن روی هواپیمای پیس سبن هم سبار شد و اطلاعات و شنیده ها هم شنیده هم و در مورد صندگی های جدید هم خواهم میگم اطلاعات و شنیده ها نه معلومات این فرق نکنم من در مورد صندگی امکات ده اف پنج اطلاعات کامل دارم میتونم بگم هران کرا که بودی بکنم و با جرعت معلم اون سیستم بودم و جی که به تیکش رو میشناختن حالا در مورد صندگی روی روسی فقط شنیده ها رو من خواهم گفت من هیچ مسئولیتی هم در مورد این که درست دارم میگم یا درسته میگم نهی پسی رو میگم که اینها رو من شنیدم خب چه اتفاقی افتاد برای جناب کیانی و جناب محمدی خب جناب کیانی همونطور که بودین از شاگرده خوب ما بودن در شیراز و بعد از این که بارقو تحصیل شدن منتقل شدن تبریز و جناب محمدی هم به هر صورت در برهی از زمان ما این افتخار رو داشتیم که با ایشون پرواز بکنیم و ایشون هم معلم شده بودن این ها میرن و در منطقه در یک هبا پیمای F5F پرواز میکنن در حالی کشان پرواز میکردن منابورش رو انجام میدودن در کجا؟ در خارج از شهر تبریز اون هم ببینید نه نزدیک خیلی فاصله دور شون ما همین چیز رو باقیدن بررسی کردیم یک زمانی در یک از منوف هایی رو که انجام میدن جناب محمدی یک مرتبه متوجه میشه که دستگازش تحت کنترولش نیست و این دستگاز خودش میره و خود به خود به طرف و به طرف صد در سک میره جلو بدون کنترول شون میکنه این دستگاز رو به قول معروف اووردن اقعب بعد به جایی میرسه که این دستگاز اصلا به طور کلی میره و میمونه در چی در افتر برنر از این لحظه اشتباهات الان سعید محمدی اونجا ما صحبت هم کردیم به نتیجه هم رسیدیم اشون بدن هم از نیروه هوایی هم برسات خدافیسی کردن رفتن خلبان هواپیمای شخصی شدن حالا به هر صورت ایشون انسانی بودن که در اون لحظه میخواستن یک هواپیما رو سیف کنن یک هواپیما رو برای نیروه هوای ایران نگه دارن اولین اشتباه و بزرگترین اشتباهی که این جوون ما این مرد بزرگ ما کرد این بود برس این موقع ما نمیتونی این کار بکنیم ما یک جایی هست لبی یک درهی قرار گرفتیم ماشینمون داره میره توی دره ما فرصت داریم در به این ماشین رو واس کنیم یا از چشه این ماشین بپرین بیرون بعد میگیم که نه من حالا قبل از اینکه این ماشین از این درهی گفته من دستم و درست کنم شاید این ماشین نگرش دارم نگه داشتن اون هواپیما در منطقه این رو از جناب نسری هم که به سران واسد ما و اونجا بودن همراه ما بپرسین در بررسیستان ما به این نتیجه رستیم و در بزارش ما بود ایشون در اونجا دیگه به این نتیجه رستیدن که این هواپیما به هیچ وچه منل گجوی این هواپیما قابلتی نه نداره که سراتش کم شه ایشون چکا میکرد هواپیما هواپیما رو دماغشو میگرفت میچید بالا بسیار با زابیه زیادی که سراتی هواپیما کم شه بعد دوباره اینه این وقت میکرد با جیه زیاد میورد که این همه سراتشو بگیره در حد نگه داره خب بعد بقیه چی؟ برای نشستن تا چیکار میخوایی بکنیم؟ روی شرق تا چیکار میخوایی؟ به چه امیدی؟ به امیدی این که کجا دوباره این برگرده و این داستان برگرده و اغبگرد بکنه و این همه چیه به سرات نورمال بشه اگر همونجا این عزیز ما دستور میداد به کابین جلوش که تقریبا شاگرد بود اون خود ایشون معلم بودن و میگفت که دیگه این هواپیما قابل کنترول نیست این هواپیما رو نهایت زحمته براش کشیدیم اینجا که هیچ خطری برای هیچ کس نیست نه برای یک مردم عادی شخصی هست نه برای یه به قول معروف شهر ترویز هست در این بیابان اونجا روی رادیو هم که صحبت داشت میکرد و مسئله رو گفته بود اونجا اعلام میکرد و جفت این ها اون سندلی نازلین رو استفاده میکردن میپریدن الان ما جناب کیانی رو هم داشتیم پیش خود ما خود ایشون رو هم به هر صورت میداشیم چون ایشون هم در شرائطی در صد پایی و صد پنجاه پایی در اون منطقه از هواپ ما ترکرد که خود به اون ارتفاعات و تمام بدنش خود و داغوش رو بده نتونه شکاری پرواز کنه یعنی خود ایشون هم اگر اونجا پریده بود توی منطقه ایشون هم سالم میمود ایشون هم بعدا دوباره برمیگشت و در آغوش ما به نوان یک معلم خلبان ما باز همونه میداشتیم خب چه چیزی رو ایشون گرفتن حفظ کردن برای ما شما جواب به منه بدید چه چیزی رو حفظ کردن حفظ کردن حتی یک دونه پیک اون هواپیما به درک نخورد خب تنها چیزی که از اون هواپیما رو من یادگاری نگه داشتم یک دونه از این سویچ های تارگل سویچی شد که من الان هنوزم اونه دارمشتیم یا این سویچ هایی که بسیلا ماله بالا پایین بردن نگه دونه از وسطه لودکه اون تیکش من برداشت من دارم به نانوند خب چی؟ هواپیما اون از دستم رفت چیانی از اون از دستم رفت خود ایشون رو از دستم رفت اینجاست که ما صحبت میکنیم میگیم باید آموزش داد باید ایجاد مسئولیت مستقیم رو بگیریم انجام بدیم ما اصلا حق نداریم ازیزان اینایی که قلبانهایی رو که الان داریم گوش میدین حرف من رو میشتوید ما اصلا حق نداریم با چیزهای دیگران بگیریم ریستی میکنیم به عنوان فداکاریم فداکاریمون مال خودمون هر چیز که تکیه بودم فداکاریمونی میکنیم ما هواپیما رو میخویم نگه داریم باشه اگه میتریم نگهش داریم مگر شما جناب همزهی خبر ندارید من چند ده هواپیما رو نگه داشتم درم ولی اونها قابلیت داشت من نگهش داشت
00:29:45--->00:29:53
spkr_00: اثباتش هم الان هستید هواپی ما هم داره پرواز میکنن
00:29:53--->00:39:44
spkr_02: خب حالا ما چه حقی داریم برسونیم به لبه ی تیق جان انسان دیگرم بگیریم خود از اون ها بخوانم از دست بریم خب این یه نمونه که من گفتم من نمیخوام زحمات فداکاری های این جوون عزیزمون رو برم زیر سال سال یا سال گذاشته مطمئنم اگه ایشنام داره گوش میکنه الان چون این صحبتها رو من اون زمان هم با ایشون کردم البته اون موقع جوون هم بودنیه میخوانم شاید از من پیر مردم موقع دلخور شدن ولی خب من به هر صورت میواید سه حقیقت رو میگفتم در گزارش هم هم حقیقت رو نوشتم یک چاره هم نداشتم خب بگید اینا رو داشته باشید اومدیم رسیدیم روی مسئله زمانی رو که من شنیدم در مورد سانهه تبریز سانهه اخیل تبریز یه مرتبه یه چیزی خورد تو محض من اینه که دوباره تاریخ تکرار شده بود اینها اینمای ناقص شدن یه مرتبه روی شهر تبریز ناقص نشده بود از قبل این هوا به ما اشکاله دیداشته باید اونجا تصمیمشونو میگرفتن اینای که من شنیدم من خودم افزار برسید سانهه این قسمت نیستم از ممکنه که حقیقت یه چیزی دیگه به نویری بود اون چیزهایی رو که بزرگان و پیشکسفتان من قلشون دافت علمانه و من زنگ زنم من گفتن فلا این شده و اون شده و این شده این بوده که باز هم این دوتا عزیز رو که ما در ترمیز از دست دادیم عزیزانی بودن که اینها اومدن و در نهایت شهامت در نهایت شجاعت در نهایت هر چیز خوبی رو که حساب بکنیم فداکاری کردن بخیر از یک چیزی رو کشان من نیفزندم و اون اینه که ما حق نداشتیم نداشت آره جونشون ما حق نداشتیم که اینجا تا اونجا بریم پیش ما باید حقی اون از دانه میداشتیم یه جایی هست جناب همزهی من به شما یه چیزی رو بگم شما میین و روی یک کاری ریسک میکنید ریسک های معقول میکنید نه پیش خوبی تحساب میکنید میگه که این هواپیمای من یک هواپیمای نوع آخرین مودل روز دنیا هست با قول آقای پروفیسور اکبری که الان داشت میگو یه حرفی رو داشت میگو من داشتم گوش میگم هواپیمای پنج و شست سال پیش نیست میگه هواپیمای برند نیوه این هواپیما هواپیمایی که من سوارشم این هواپیما سوار من نیست بعد من میگم حساب میکنم میگم من نشستم روی یک سندلی من نمیخوام تبلیغ کنم اوست انگلیسی ها به هر سات هر چیز خوب باید گو خوب همین الانش هم امریکا با همه ید بیزش با اون همه هارتو بورتش نیست سندلی مارتن بیکر انگلیس داره استفاده کنم ما هم سندلی مارتن بیکر انگلیس استفاده بکردیم خود شما در F5 سندلی مارتن بیکر امکار 10 رو استفاده کردید در F14 هم مارتن بیکر استفاده کردیم امکار 10 بله خب در هواپیر 17 بله بزنم اگه یادتون موجود چون من خودم تسبالتاش بودم بازم هواپیر شما سندلی مارتن بیکر استفاده کردیم خب تو نشستی بله توی سندلی مارتن بیکر بیدونی نشستی روی یک دجه محکم یه جایی رو که در هر جایی رو که تو دیگه گفتی که من کاری نمیتونم بکنم مثل شریفیراد عزیز من کاراندارو گوش میکنه دیگه در آخرین لحظی که دستش برد بعد از این که هواپیما درش کشید دیگه شریفیراد توی اون هواپیما نبود در سه ده همه سابت شریفیرادی رو کاراندارو گوش میکنه خارج از هواپیما بود خب خب اگر روی اون سندلی نشستی تا جایی که لازم ریسکت بکن ولی وقتی که تو نمیدونی هواپیاندارو چیه همین هواپیما سه چهار ماه قبلش در شلطه دو عزیز نازنین رو گرفت از ما گرفت روی چی میخوای حساب بکنه من نمیخوایم این رو سردنش بکنم من میخوایم این رو بگم که چطوری ما بایستی وضعیت و سیچویشن حقیقی رو بایستی به زیر مجموعی خودمون تعلیم بشون بدیم بگیم که ببینی واقعیت ها اینه تا اینجا تو جای ریسک کردن داری بلی از اینجا ببینید جا بر خود بذاریم حالا این صحبت بذاریم برگردی بریم تو دسبول دسبول رو من شنیدم که سندلی ها به نهی هستن که سندلی ها در اثر یکی نو مشکل الکتریکی این سندلی ها عمل کرده و اعمال کرده و خورده سر اتصالی برد شورتی سندلی الکتریکی باشه من نمیدونم چرا باشه آفرین ما که روی سندلی مارتین بیکر مثلا نیشیزیم یا مثلا رو سندلی های نورس روپ استاندارد نیشیزیم اینها تماما از طریق اون انیشییتور هایی رو که در اون باقید داین ها بودن توام دونه دونه عمل میکردن یک دونه هم نبود چی؟ دخت تا شما چیز داشتید بلیت بسیارای کتا بلیت داشتید که اینا عمل میکرد حالا اگر دوتست ها تشم عمل نمیکرد نمیکرد حالا چرا باید؟ من نمیدونم من فقط دارم نقل قول میکنم اگر قرار اون بلند شید این بیاد جاش دیگه تو روی اون مارتی میکرد ننشستی باید یه مقداری حواستی بیشتر جمع بکنیم ما موقع که اگر یا تو ماشین مینشستیم و این گارد هواپیما رو که میزدیم در این لائب ها هم داشتن میشنم که گفتن نیه گاردی بود به قول معروف عمل نکرد و اگر میدنم میگرفتیم میکشیدیم نمیدنم محال ممکن بود اگر اون در مورد این رو آقای پرویز نسی اگر یادتون باشه گفت در مورد خدا بیان برس شحاب سلطانی و بعدم گفتن که آره این گارده نمیدنم اگر بیشتر میکشت عمل میکرد حرفا چی؟ امکان نداشتون گارد سندلی مارتین بیکر دیگه به قول معروف دیگه وقتی گارد بالا باشه عمل بکنه و بعد گارد رو شما چقدرش بگنید میدادی پایین پیم بیرون و اون رو میدادیش پایین این های داستان هاییه که به قول معروف بایست موروش میگفتیم حساب میکردیم من یادمه حالا که صحبت صحبت سندلی شد اول این سندلی رو که ما بگرفتیم باش سر کار پیدی کردیم این سندلیه یک سندلیه بود به نام سندلیه اون رو که من یادم از سندلیه که ما در هواکونه تسی و هفت باشه میگرفتیم پرواز میکردیم این هم مالون همون کارخونه سسنایی بود که خودش ساخته بود یه سندلیه بود که با یه سی ما حدوداً دیویس با از بالای زنین ارتفاع میداشتیم و حتی دقل سطنات با سرعت میداشتیم که آنین سندلیه استفاده میکردیم آمدیم رفتیم یه هواپیمایی بعد اون هوای تسی و هوای تسی و هوا پیمایی تسی و هواپیمایی میگرده در هوا پیمایی کبید گفت هم این سندلیه نورترو فرستاندارد داره خوشحال بودیم خب سندلیه نورترو فرستاندارد که عینه این مذارت میخواهم باربر ها هستن بیدونیم از اون چطره ها میگرفتیم داختیم روی دوش اون خیلی هم سنگی بود میگرفتیم و اون قلبان خودشم میبستیم و تلقه تلقه تلقه میرفتیم توی هواپیما بعدم خودمونو میبستیم توی هواپیما به اون وسائل به اصلاح بست کننده. بعدم به اون میگفتن ببینی روی زمین شما حق نداری از توی هواپیما بپری بیرون چه در روی باند باشی چه در روی هم سرابت فلان باشی چه بیزار باشی چه بهمان حد اقل شما بایستی ست پاوالای زمین باشی در حال کلاهی باشی و بهتر ترجیحن کمتر از ست نات هم سرعت نداشت باشی که این نورسوپستاندارد شما عمل بخونه ما برگشتیم اومدیم ایران و این اشناعی رو که بیده کردیم با سندلی ماتون بیکیر امکاده این سندلی هرانون که رو که در موردیه چوبا نگاه میکردی میدیدی با کافیه تو اراده با کنه توی این هواپا ها حتی توی این هواپا های که سینک هم میداشتی این هواپا هاگر تا خیلی در تا نستید یا دیگه سینک هم میداشتی این هواپا این سندلی تا رو گرفت و نجات میداد جون تا رو خب اگر تو این سندلی زیر پاته جای ریزکه و دایره اون که بری جلوتر و خودت رو بگیری و در اختیار مرگ و نزدیک مرگ قرار بدید دسته باز حالا ما تا چهت نزدیک بودیم با این تا چهتی اعتماد داشتیم با اون سندلیا من نمیدونم من این سندلی ها رو نمیشناسم یعنی من هیچ وقت با این سندلیا نه پرواز کردم نه آشانشم ولی اونهایی رو که با من صحبت میکردم به نظرم دارن میگن که خیلی تفاقود داره با سندلیه مارتین بکر بعد تا چهتیم سندلیه بشه که خودش محفوظ دبا هواپیمای ما دیگه اون هواپیما نیست من که هواپیمای F-35 که نیستم که من سوار هواپیمای F-16C که نیستم که من سوار هواپیمای F-18D که نیستم که من که سوار هواپیمای F-15D که نیستم که حالا من دارم توی F-4 مگدانه لاگلاس مقال من رفعه شابز و زکبا F-15D که نیستم که یه مال عهد داقیانوس دارم پراز میکنم شیره که دایره توقعات خودم رو از میزان فداکاری ها من نیمخوام بگم که بچه های ما برم بپرن هواپیما رو بل کنن نه من نیمگم بشناسید و بدانید لیمیت خودتون رو و لیمیت هواپیماتون رو که ما ازادار شما نشیمی روز ها موسیقی
00:39:47--->00:41:10
spkr_00: عالی سر اولا اون نقصه ای رو که فهمودید من یادم یه وارنگی داشت تو دشتوان که میگفت اتم ایجک بیفور اینی سینکریت حالا فهمودید دیگه خودتون که نباید سینکریت زیاد باشه چون حالا این تندره میکن داره و این سیکونس هم خاطرتون هست که ما اول کابی نقب میپرید توی F5 اندیویجوال هرکی خودش میکشید توی F14 سیلکتور لبل داره کامان سیلکتور داره کامان سیلکتور که معمولا PIC کامان سیلکتور رو میگیره اگه محلم باشه اگه F14 باشه که قطعا کابین جلو میگیره و میپرونه یا کابی نقب اگر IP نشسته باشه IP میگیره و حتما اول کابی نقب میره به خاطر اینکه چیز نداره فرامین نداره و ایشون میره ولی توی F5 هم اول کابی نقب میرفت حالا بعد بختانه دیگه حالا چون IP اقب نشسته ولی به خاطر اینکه اون حرارت و کارتریچ ها عذیت نکنه کابین اقبو که اگه جلویه بره اقبیه اول میرفت بعد با یه سیکونس کتایی جلویه میکشید اگه خاطرتون باشه کما سیلکتر بردنده شما
00:41:11--->00:44:17
spkr_02: ببینین اولا من توضیحی که اینجا لازم بدم شما فرودید در رابطه با این سندلی های مارتین بیکر تماما سندلی هایی بودن معروف بودن به سندلی های زیرو زیرو ببینین اسم روی روش بود زیرو زیرو این زیرو زیرو زمین بوده به معنی اینه که زیرو اسپید زیرو آلتیتیود یعنی به این معنی بود اگر شما سر جای خودتون دروی باند بودین هواپیما تو دوچاره آتش میشود از که این هواپیما میپردین بیرون این سندلی میگرد پرت میکرد 150 با بالا و به عقب و تو رو از دایره هواپیما هم حتی دور میکرد ببینین زیرو زیرو بود حالا این زیرو زیرو رو شما بگیرد تأمیم بدید ببینید که حتی داریم میگرد یه ذره سرعت هم داشته باشید یه ذره ارتفاع هم داشته باشید تمام این ها چیزه بودن که همه رو میگتن جونی شما رو نجات میدن بله در هواپیمای F5 کابین اقب باید اول میپرید به خاطر این که این دوتا که پشت سر هم هستن اگر کابینی جا رو اول بپره این آتیشی رو که از راکت موتور هاش میاد بعدش کابین اقبتی بپره آتیش های اون راکت موتور های کابین جلو ممکن بود که کابین اقبی رو دوچار سر من بکنه و یا مثلا چطرش رو مثلا بگیره بسوزونه این بود دلیلش در هواپیمای دیگه F4 و اینها هم باز هم همینطور بود F4 هم باز دوباره همینها بود مگر این که با قول من رو یه موقعیتی پیش میمد که این کامون سلکتور برقارو باید به نوعی مثلا یکی زودتر میپرید یکی کمتر چرا که ممکن بود مثلا فرستون که خیاله در F4 خلبان معلم کابین اقب مثلا اراده میکرد مگو بزن من کابین جلومو بپرونم که مثلا شرا گرده خود من توانایی دارم این ریسکی میخوام بکنم مثلا بیام مثلا توی کابین اقب این هواپیما رو بینشونم که من شنیدم این اتفاق یک بار هم اتفاق افتاده در شیراز قبل از انقلاب این رو من شنیدم مطمئن نیستم این رو حالا جنب نمکی به طور قطع و یقین میدونه از اشون حتما بپرسین که این اتفاق افتاده و این کابین جلوم پریده و کابین اقب اومده رفت هواپیما رو نشونده حالا این ها سیکوینس پریدن از هواپیما هست و من یادم هست که کلن در یک هواپیما از لحظه ای رو که شما میومدیم و اتمت میکردیم برای ایجه تا زمانی که با چطر خودت آویزان بودی حدودن سه ثانیه توشید یعنی تمام اون تیکه تیکه تیکه کارهای رو که اتفاق میفتاد یه هفت سادمه سانیه بود یه سه سادمه سانیه بود باز یه در چهار سادمه سانیه بود و ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب آخر حالا این ها دیگه یادم نیست که من بگم ممکنه که از جوانهای خوب همون از یه خربانه ایف پنجمون بگه اه فلا نینجا رو اشتباه گفتیم دیگه آلا من حق بارم بعد از 24-5 سال دیگه این اعداد و ارقام رو حفظ نباشم موسیقی
00:44:21--->00:52:24
spkr_00: سر حرف ما اینه خیلی قشنگ گفتید ببینید شما استاد بلا منازعی یعنی اصلا وقتی شما میتونید دشفان بنویسید شما میتونید چکلیست بنویسید شما میتونی بیایی و ببخشید همون جوری که سیلاویس می نوشتید برای آموزشی و سیکوینس تره درس رو به ما می دادید و می گفتید که اینجوری باید تدریز کرد حتی شما آورراید می کردید خیلی جاها حتی من یادمه مثلا اگه نیاز بود آقا اینجا کتاب اینو گفته ولی اینش درسته می آنی بس میکنید من حرفم اینه مگر قیل از اینه که شعار سندلی مارتین بیکر یا همه سندلی های ایجیکشن سید یا ایگر سیستم هستن مگر بجز اینه که جان خلبان از هواپیمای ما بیشتر عرضش داره وقتی یک سندلی می دارن که این خلبان رو مثل آقاها از توی این کابین بیاره بیرون ببره از هواپیما دور کنه حتی حتی وقتی مثل اف چارده حتی وقتی که می خوره زمین ایمپکت ایجیک میکنه که جنازه های این خلبان ها رو سالم ببره بیرون نمونه اون تو که بسوزه یعنی در واقع شعار اینه که جان خلبان از هزارت از این هواپیماها برای ما بیشتر عرضش داره شما ولی ما خیلی قشنگ گفتید گفتید ما ترایی میکنیم که هواپیما رو سیف کنیم هنوز هم میکنیم و همین الان هم این کار میکنیم خود حاجاغا عبوعتای بند خدا یه دو بار ایجیک کرده بود فکر میکنم اگر اشتباه نکنم دو تا ایجیک داشت حاجاغا عبوعتای یا یک تیونه یه دونه ایجیک با جناب ابراهیمی توی منطقه چالیوانه توفلت اسمین افتادن حاجاغا تجربه ایجیک داشت و میدونست اگه بپره چیزی نمیشه میتونست بپره حالا چی شد که الان اخیرن اینجوری میشه جایی بررسی داره و این که چرا من مثلا من یه تزی بره خود من خودم با F14 جاسفته تیکاف موتورم رفت موتور راستم کامل رفت موتور چپم تو 85 درصد نزده که نرسیده به 90 درصد RPM استاک کرد موند یه حالت کمپرسور استال موند و نمیدونم مثلا چه شد سر من یکی دو ثانیه زمان داشتم فکر کنم که چی کار کنم یه تایگر سا تراتل مکسیبی ایکسان استر جسون ایفرکوای سبی 150 ناین این این این این این کلایم بعد میگن تراتل مکسیبی اینو که گفتم ایجیک کن دیگه این آخریش ایجیک بود میبینید ما همین سیکوینس رو داشتیم وقتی که من موتورم رفت تراتل بوس انجین مکس ای بی میذاری مکس ای بی ایکس تران استر جسون ایفرکوایر اگه دایی استبلی 150 ناین این این این این این این این این این این کلایم بعد اگر نشد ایجیک آخریش ایجیک ده من استرالیکتورو نداشتم حالا اینا که دیگه سب نمی کنیم میخواستم 150 نگه دارم که کلایم بکنم با در واقع کلایمینگ بسک کلایمینگ انگه چیز رو ایرسپیز رو بگیرم که اونم دیستگار بود برای این که من اصلا به اون صورت نمی رسیدم داشت صورت هم کم می شد کلمه ای که فقط مونده بود ایجیکت بود سر من فقط تنها چیزی که دیدم این بود یه لحظه حک بریه رو جلو دیدم سه متر از زمین کنده شده بودم یه لحظه تصمیم گرفتم که هواپیما رو سیف کنم و خودم هم دوستانشم بپرم راستش اینقدر از این ایجیکت من مخاطرات بعدش و حالاتای بعدش خودم ناردنان نمی خواستم بپرم یه لحظه که دیدم من فقط حکم و و دیدم هیدرولیک داریم ما ما تو سه چهار مرحله هیدرولیک داریم تو بایدکشنال هیدرولیک داریم هتی تو هیدرولیک وقتی لایتمون روشن میشه ما باس هیدرولیک داریم توی یک درسدی نداشته باشیمم حوکمون مکانیکال میاد پایین یعنی ما اگه چرخمون که پایینه نداشته باشیم چرخمونم مکانیکال میاد پایین هیدرولیک هم میتون Egیم من حوکو زدم و چراقشم داشتم فقط تحصیم گرفتم بشینم و با اون حالت سینکریت هیوی سینکریت من نشستم طوری که فکر کردم استراتام شکر است حقیقتش تو همون سه متری که باره زمین بودم نشستم و فقط دیدم تو حکبریرم و اومدم پایین حالا کابی نقبم مثلا مونده بود چی شد چی نشد تو چند ثانیه سه حالا مثلا من جونم رو سیف کردم یه اپا هم سیف کردم یه چند تا سکم به ما آقای میغانی داد و گفتن که نمیدونم یه دونه هواپی ما رو سیف کردی بلی از یه جایی بازرسی من رو داشت تنبیه میکرد که چرا پروسیجر رو انجام ندادی پروسیجر میگه تو ایجک باید میکردی برای چی ایجک نکردی یعنی من رو بازخواستم کردن سه منظورم اینه حالا شما قشنگ اومدی توضیح دادی که یعنی چی هواپی ما رو سیف کنیم خب اگه سیف میکنیم مثل جناب آرام سیف میکنیم میاد بیشینه میگه چار تا پنج تا بیست هواپی ما رو من برای هوای نجات دادم اومدم نشستم یا اون کسی که بال سراخ میشه یا جناب آویسی که هواپا آتیش گرفته بوده با هواپا آتیش گرفته اومد نشست یا بال سراخ شده بود اومد نشست دستور ایجک داشته برای ایجک نکرده اون بله سیف کردن هواپا زمانی هست که تو میدونی و میشه بیشینی حالا این دا داستان این دوتا خلبان عزیزمون اینجا این بوده که نخواستن جان هموطنانشون رو به خطر بندازن نپریدن بیرون حد هواپی ما رو هدایت کردن به سمت منطقهی که غیر سکونی باشه مسکونی باشه که حالا اون برزشگاه بوده که خب قطعا اونجا هم حالا شما فهمونی قبلش چیه قبلش حسما اینا یک ایراداتی بوده و میتونستن اگر ایرادی بوده هدایت کنن به جای کم جمعیت بگن حالا برید باید دیکی در کنید امرجنسی رو و بررسی کنید اگر نمیتونید بپرید اگر میتونید بیایید برید برای نشستن که سیکوینس شما میدونید اگر سینگل انجی میشدیم ما باید میرفتیم پس قطعا اگر تو بیس بوده بس سینگل انجین دیگه منتفی هست چون اگر کسی سینگل انجین بشه مگر این که تو هینی که داره میشینه سینگل انجین بشه اون لحظه دیگه تو لیت تحصیم گرفتن که ما ایل پی تمرین میکردیم امرجنسی لندنگ پروسیجر که اگر خاطرتون باشه تو پتنم امرجنسی میزدیم باید سینگل انجین درخواست میکردیم و میومدیم برای F5 هم حتی میومدیم سیمولیت سینگل انجین تا چنگو میکردیم و سیمولیت میکردیم که موتور نداریم درسته که تو آیدل باز یه وین میل به ما میده و این وین میل باز خیلی بهتر از اون آف بودن است یعنی من اینو تجربه کردم خیلی وین میله باز یه درصدی رپیم داره تو آیدل باشه اون یکی توی مکس یا اصلا توی ایوی باشه توی مل باشه فرقی هم نمی کنه و همون جوری هم که از اطالی میدونید موتور های F5 نزدیکه به همه و یا نمیده یعنی سیمتریکال جین چیز نمیده در واقع یا که حالا نیاز داشته باشه با تریم کورکتش کنیم اونا من خیلی حرف زادم من دارم گرم
00:52:24--->00:52:31
spkr_01: چیزه که شابه من یاد دادید رو اینجا دوره تکرام میکنم که ببینید چه شاگره
00:52:31--->00:55:26
spkr_02: من عرض کنم این سیدوی یادت رفع قلم انداختی این بود که نه من فکر نمی کنم که ما نیاز بود حتما بریم line final اگه یادتون باشید یکی از چیزهایی رو که ما با شما میکردیم اسمش بود Heavyweight Single Engine Procedure Heavyweight رده خب رده خب میکردیم Right after takeoff Heavyweight Single Engine یعنی شما بلند می شدیم Single Engine بودی با center tank بودی ما می گرفتیم یکی از موتورهای شما می کشیم عقب آیدل از این لحظه شما باید باید موتور از همون جا در ساتی که فرض کنید در 15 پا بالای زمین بودی شروع میکردی رفتن و چرقیدن و آمدن روابارو نشوندن من اینجا اینه می خوام بگم ببینید جناب همزهی خود شما ها می دونید دوستان می دوند من بارها و بارها موتور از دست دادم که یه موتور از دست دادم که اون پروازی رو که با خدا بیامورز از سرتیپی بودم که رفته بودیم تست من یه موتور رو در 45 هزار پا از دست دادم بعد اومدم در حدود 20 سالی پا از اونجا رفتم مواجه شدم با fluctuation oil fluctuation که دیگه اونم یعنی موتور رو از دست دادم بین 20 تا 55 oil fluctuation داشتم که حالا آماریم نشوندیم هواپیمارو برای اونجا این امکانات امکانات بودن و سندلی بود و بیابانی رو که در دسبول بود و اون وضعیت یا سطح پونست پا بالای زمین و انثالها دهها آمل بود که من این کار رو کردم یا این که مثلا وقتی که من دارم این حرف رو می زنم میگم ریزک نکنید همونطور که گرفتیم با هم صحبت کردیم دهها هواپیما بوده که وضعیت های بسیار بده داشتن نه این ایموریسی ایموریسی که ما خیلی زیاد داشتیم که این هواپیما وضعیت کرتیکالی داشتن و ما بودم نشوندیمشون من میخوام اینو بگم که همیشه بایستی بدانیم لیمیتمون کجاست من نمیدونم مارا من صحبتی کردم من دوستان پرسیدم شاید هم مثلا پشت درفون نخواستم به من بگن که آیا واقعا این زرگی کمی امکانش کمه که دوتا جفت موتور کاری به هم نباره میشه یه موتور قبلا رفته باشه حالا هرده باشی کشون کشون نبیده رالی یه دانا دیگه هواپیما یه دانا موتور بیاره و حتی اصلا حالا یه چیزی من میخوام بگم این رو برای خدبانه جوان اگر دارن میشنم چون این جمله ها رو من زیاد میشنم که آره ما اومدیم به خاطر این که این هواپیما نیفته دوستر مردم اینجا مثلا فرض کن که اینجا این دیرتر ایجه کرد همین داستانی رو که برای جناب ارفانی خدا بیامورس کش اومد ارفانی با شما همداره نبوده
00:55:28--->00:55:33
spkr_00: من بالا بودم خوردم این بله با اف سوین توی قلی مرغی بله
00:55:33--->00:55:39
spkr_02: من اون موقع خودم لیدر دسته های F5 من بودم حتی جایی رو کنم میشه
00:55:41--->00:56:11
spkr_00: شما بودید آقای اقنامیان آقای عباس نجادی لید پنجاب فروندی بود فکرم شما شماره دو من دیدم لیستو شما ساب لید بودید شما ساب لید بودید شما یعنی اگه آقای عباس نجادی چیز میکرد عبورت میکرد شما لیدو میگرفتی لید پنجاب فروندو من یادم نه من شماره دو بودم شماره دو اون دسته بودم
00:56:11--->00:56:24
spkr_02: حالا اینو میخوایم بگم خب ببینید شما اون موقعی که ارفالین خدا بیا مورز زمانی میتونست راحت اون هواپیمای F7 رو ترکی بکنه زمانی که اون هواپیما سیستم آفت بریتر
00:56:27--->00:56:31
spkr_00: گفت بیا حالا اگه میتونی ردشو آف کرد
00:56:31--->00:57:57
spkr_02: شما نگاه بکنید کسی چه می داند اگر ایشون به موقع می پرید ایشون خورد توی انبار نفت نمی دونم می دونید در تهران یه جای خیابون نفت و انبار نفت اسمش اونجا هواپیما شخورد بدونه هیچ کنترولی بدونه که کسی بگه اونجا بخورد اصلا چه کسی می دانست اگر ایشون سر موقع خودش ایجک می کرد این هواپیما کجا می خورد ممکن بود بله بخورد ده تا آدم هم بکشه من نمی گم نه ممکن بود که بخورد به یه اوتوبوس یه اوتوبوس آدم می کشه من نمی گم نه به هر صورت ما بهای دفاع از مملکت رو بایستی بگیم این اتفاقات می افته مگر اون هواپیمای مثلا فرض بفرمونی که توپولوفی روی که با هواپیمای سخوی ما روی فرگاه مهرباد و خوردن زمین مگر کسی دیگه هدهه چون کرد کجا بخورند مگر هواپیمای جناب ایزد پناهی استاد خود شما خود بعد از تکاف بلند شد و خورد توی اون تشکیلاته بقوله محروف که حالا شانس اووردن اونجا غیر مسکونی درک پیگان شد مگر که کنترولش کرده بود مگر هواپیمای هفتصد و خفته ماه که از گوسبندارو اوورده بود گرفت بود گرفت بود گرفت چند میشون پاریست
00:57:54--->00:57:58
spkr_01: برد چند میچوند پاری سید برگر
00:57:58--->00:58:32
spkr_02: کنترولش کرده بود ببینید یه جاهایی هست کلا سر خودمون نزاریم نه همه اینجا بخواستیم نخورد تو سر آدم ها در پرواز اینا رو برای آدم های عادی ما بگیم بله اونا میشنون میگن به به به به عجب آدم فداکاری ما پروازی که میداریم برای ما که پذیرفته نیست که ما که نبیزنیم همه پا ککوشه میریم ای خوره بنابراین ببین کلا سر نه خودمون بذاریم نه خوره سر مردم بذاریم اینه من دارم بگم اگه جایی لازم ایجکت بکنی دیگه راهی دیگه وجود نداره دیپارت ایرکرافت
00:58:33--->01:03:38
spkr_00: این صحبت شما به عنوان یک استاد همیشه من خدا شاهده تو گوشم هست هزیته هزیته نمی کنی برای ایجه کردن یعنی اگر تو من فنج ای حالا با شما که فنج رو ای پرواز می کردیم شما به ما یاد دادی گفتی از این بد داری میری ای پرواز می کنی ام آر می شی می شن ردی می شی می خواهی بری فرد می شن کیپ بیل می شی می خواهی بری فلان کار رو بکنی پلان مهموریت رو بری که دیدین شما ما انجام می دادیم دیگه سال 60 و 70 شما دیدید که اون مهموریت ها رو داشتن بچه ها انجام می دادن و شوخی نده اصلا جنگ و منگ و اینا نده شما جنگه که نیست شما فرمودید که دارید میرید اینجوریه اگر جایی می بینی که ایرادی وجود داره و نمی تونی کنترول کنی اصلا شما توی آقا مگه از من امرجسی نیم پرسیدید هر روز آقا می خواستید بریف می کردیم برای پرباز و بعدش یه امرجسی از من می پرسیدید بعضا هفش ده تاشت خط می شد به ایجکت خب این که دیگه آقا تهش نمی گفتید ایجکت نه ها پیما رو سعی می کنی سیف کنید هرگز من این جمله رو از شما که به عنوان اون موقع فهمده گردان من بودین حالا بعد رفتید بالاتر و مقام های بالاتر گرفتید و اینها اون زمانی که من هم فهمده گردان من بودید هم استاد من بودید من تمام کلمات شما رو تو گوشم هست چه کار بکنی چه کار نکنی تصمیم اینجوریه بکاب چیه فلان چیه امرجسی تو چی و فدایی چی می کنید توی پرواز که بودیم تو پنجا فروندی اف پنج شما پایین بودین و داشتین بریفینگ و خب من خب استادم بودید کیف می کردم قربون صدقتون می رفتم که دارید توجیم می کردید و بریفینگ گذاشته بود اینا آیه عباسنجادی هست که حتی برای من لیست پروازی ها رو فرستاد شما هم بودید آیه عقنامی هم عقنامی هم بود که کابی نقه به آیه عباسنجادی نشسته بودن و در واقع شما ها ستون فقرات این دسته من شماره دو بودم توی افنج این نشسته بودم که یادمه ما خب وقتی بالاییم همه سایلنتیم دیگه کسی فقط مفسر حرف می زنه که جناب خدا حفظشون کنه زمانی بودن که نمی دونم تو میگی بیستونون شست بودن بله تو چی بودن مفسر بالاییشون بودن که داشتن صحبت می کردن یه رزاهای خدا حفظش کنه جناب هم می شناسی نشون لیدر افسبنا دارابی جناب دارابی لید بودن لید افسبنا بودن که آقای آقا جواد بر می گرده من صداشم می شناختم که من حتی بچه های یکی دو داشتیم گوش می کردیم که بر می گرده می گه هیدرولیک هم اشکال داره بعد جناب دارابی بهش می گه اگه می تونی من یادمه اگه می تونی مشکلی نیست بیا چون اینا هولدینگو دیپارت کردن اگه خاطرتون باشه رسه انشار اینا هولدینگو دیپارت کردن و دستهی بودن که جلوی فنجا بودن و می خواستن برد رو جایگاه رد شن که نارهت بودن که آقا مثلا دوفروندی می شه که حتی تو اون پرواز دانشفر هم عبرت کرد یه پرواز یه فلایت ما دوفروندی رفت برای نمی حالا چه اشکالی بود و اینها شما تو بریفینگو گفتی آقا هر جایی هر کسی مشکل ها بود اگه تو اولدینگو بود بر می گرده اولد می کنه اونجا بر می گرده اگر نبود امرجنسی داشت سریع می ره از سون از پاسیبر یا حالا مهرباد اینجا اونجا می ره می شینه یا بر می گرده اگر پرکتیکال پرکتیکال پرکتیکال بود می ره اینجا می شینه اگر پاسیبر بود این بر می شینه بر حال من یادم اینا رو که گفتید من یاد حرفای شما گفتیم که این جوادخان خدا بیا مرد و اگرش گفتش که من هیدرولیک هم اشکال داره لیدرشون گفت اگر می تونی بیا رو جایگاه بعد برو مهرباد بشین منظورش این بود که خب تو تو مسیرته بیا برو بشین ایشون گفت باشه چشم یه سر حالا یا تو فلان بعد اومد جراتر گفت که نه اشکال خیلی بیشتره از اونی که من یعنی استکسف شده نمی تونه پرواز کنه و حتی برگشت گفتن خب برو قل مرگی بشین یادم اینام گفتن مهرباد بشین قل مرگی بشین دیگه تو اون گهبوه من فقط بعد از چند ثانیه برو بشین یا عبرفت یا برگشت دیدم قل مرگی قاش بلند شد حالا قل مرگی که دارم میگم حالا فاینال قل مرگی بوده یا بیس قل مرگی بوده یا هر حدی همون سمتای راهن دیگه میدون راهن
01:03:37--->01:03:41
spkr_02: میدون راهن. خوش میدون راهن و به شمال شرق
01:03:45--->01:04:17
spkr_00: دقیقا میدونم کجاسته اما نزدگاه قل مارگی میشه دیگه بیس قل مارگی قارچ بالن شد و ایشون اصلا هرگز به باند نرسید به قول شما اگر میشد یا رجر رو فدانه میکردیم ایشون همونجا میرفت دایرکت میرفت قل مارگی میشهست با این که خب باند قل مارگی باندی نیست که اصلا سیون بتونه بشینه ولی خب حالا کاشی بازه ایچی میتونست بره و اونجا بشینه یا حالا محراباد اصلا بره بشینه یا اصلا ایجک کنه به قول شما حالا خدا بیان ورزتش
01:04:18--->01:04:30
spkr_02: چنابه؟
01:04:30--->01:04:34
spkr_01: ۱۰۰ باند پاس آره باند ۶۰۰ پاس خلا موگی
01:04:34--->01:06:40
spkr_02: هواپیمای افزونام پریدم من زمان جناد سهتوری من فرساد رفتم هواپیمای افزونام پریدم هواپیمای افزونام کاملا آشنا هستم نه این پایستی در همون لحظه که این اشکالات بود و دیگه هواپیمای این بر نگشته بود استیک گفت تو دست من صفت شده اگه یادت باشه گفت دیگه استیک تو دست من صفت شده چی کار میخوایی بکنی استیک صفت شده حالا این هواپیما کجا میخواد بره این دیگه به تو مربوط نیست این به کسی مربوطه که اومدی گرفته رجه ی هوایی رو سرش کلان شهر تهران گذاشته این به اون مربوطه این دیگه به تو خلمان مربوط نیست نمیدنم اینه متوجه میشین من چی میگم میدونم خیلی آنها ناراحت میشن از این حرف خیلی سریح من آقا اون که میاد میگه برین رو شهر تهران هواپیما 400 فرون هواپیما 300 فرون هواپیما پرواز کنید اون پنالتیاش هم اون باید بده پنالتیاش من خلبان نباید من خلبان باید تبقیه پروسیجر تبقیه روش با ثبات با متانت با مسئولیت پذیر کارمو بکنم باید فداکاری الکی ماله من نیست برای چی؟ این هست من امیدوارم که رسونده باشم حرف خودم رو کاملا کاملا در اون جا در اون سانهه شهید میشه اصلا مگه زمانه که خدا بیا مرز ببینید چما خلبانی من هم خلبانم هواپیمای F7 با اون صورتی که توی اون خیابون انبار نفت خورد زمین مگر اون اگر تو پشت اون هواپیما بودی یا من که مثلا معلمه خدا بیا مرز ارفانیان بودم حتی من بودم مگه من میتوستم اینو کنترول کنم که کجا بره بخوره مگه دیده میشه؟ نه میشه دیگه کل اصلا خود رو نذاریم داستان ها و قهرمان پروری ها و این حرف ها رو بعدها این میشه که بیمسئولیتی ممکنه و از یا این کارها رو بکنن میدونم خیلی ها از من ناراحت میشن برای یه لایب اینف شد و این حرف هایی رو که من میزنم مان استان همیتی
01:06:35--->01:07:03
spkr_00: اونم خیلی ها از من ناراحت میشن برای یه لایب اینف شب و این حرفایی رو که من میزنم. من اصلا نه همیت نمیدم. نه نه من اتفاقا میدونیسه ببخشیدام چقدر خوبه. ببین الان منو تو یه برنامهی داره به اسم نمیم چیزه بیداره حالتهای استراری. من اینشو خوشم. بینید یکی این برنامهی تلیزیونه حالتهای استراریه بیداره. بیداره. بیداره.
01:07:02--->01:07:05
spkr_02: همیش به خطورت بسرکت باش میکنم اتفاقه
01:07:03--->01:08:54
spkr_00: به سر همیت باش میکنم اتفاقا حالت های استرالی اگر کابه شما خدا حفظش کنه کابتان و الان نمیدونم تیاریه تیار آیه و با تجربه یک هاپ مایه توی ایرلاین ایشون امدی هشتاد ای حالا هشتاد تا هشتاد چار اینا من امدی داره پرواز میکنه اگر فردا بشتم به یه هاپای امدی فیلان سانه ها رو داده وقتی اینا بررسی میکنن و میفهمن ایشون داره تجربه گین میکنه شما که به ما میگفتین توی بریفینگ برید امرجنسی دیروزه چی بود همزهی بیا تعریف کن و چجوری تکیر کردی نمیدونم این چارت آیتم یاد در مینتین در ایکراف کنتر انالا سیتویشن تک پراپر اکشن لند از اون از پاکسیبل اور پرکتیکال به هر حال اینا رو یادم میگفتین اگر میتین اینا رو کنتر یعنی چیه آقا اگر تو کلای میبیام لیول کن فلان کن ببین چه خبره بعد انالا سیتویشن حالا ببین چی شده تک پراپر اکشن حالا چگاه باید بکنیم تک پراپر اکشن امکان داره یکیش همین ایجیک باشه تک پراپر اکشن بقید لست چنس دیگه نمیشه من کاری نمتونم باید هاپا بکنم حالا فقط سؤال هم این است شما جناب آرام فرمانده پایگای مهرابات همزهی خلبان هواپیمای میگه بیستونو در فلانجا همزهی تصمیم میگیره یجیک کنه آیا جناب آرام روی زمین بر میگرده بهش بگه نکن امدو امدو فرمانده هواپیما کیه خدا از خدایی میکنه تو اون هواپیما همه کاره آیا فرمانده هواپیما نیست باید هواپیما نیست
01:08:54--->01:09:37
spkr_02: ببین اون کسی که توی اون هواپیما مسئولیت مرگ و زندگی به اختشه همون تصمیم میگیره که بمیرد یا بماند اونه من که روی زمین آیش راه نمایش کنم اونم در یک صورت یادتون باشه در صورتی که از من آفری آفری من بارها شده بود من چون خودم یه معلم بودم با سوادم بودم میومدم دوچار ایمرجنسی بودم تو کاروان وزیفه شون بود شروع میکنن و من راه نمایی کردن من بر میگشتم دیگه اونجا میگفتم ریکوست سایلنس کامونیکیشن یعنی هیچ چی نمیخواهم نگه صحبت اصلا صحبت نکنم مسئولیت با من من خودم میدارم چی را کنم دیگه چی نمیگفتن
01:09:40--->01:11:28
spkr_00: توی پرواز رجه توی پرواز رجه اون روزی که عرفانی ها خورزمین دیویست تا مغز متفکر رو آسمون بودن از جناب زمانی مبصر عرشت گرفته تا جناب عباس نجادی کوه تجربه و جناب آرام کوه تجربه و جناب اقنامیان و دیگران و دیگران درسته؟ آیا برای شما کاری داشت من شما همون لحظه تصمیم درسته میدونستی چیه؟ شما میدونستی که اصلا جواد شاگردتون شما میتونستی بگی جواد گوش برفش نده بپر یا جناب عباس نجادی بگه دارابی چی داری بهش میگی خب دار اصلا جناب عباس نجادی کجا ولی لیدر دسته تصمیم دیرنده و خود خلبان هیچ کسی دیگه اون بارا صحبت نمیکرد حتی مبصر که آقا کی میگه بیاد بره رو رجه چرا؟ برای این که اگر که این میگفتن بپر میگفت شما چی کار دید؟ این خودش تصمیم گرفته بود اصلا اگه نمیپرید میرفت میراباد بیشست بهتر بود یا فلان هیچ کدوم از شما ها هیچ حرفی نزدید همونطوری که توی این سانهه تبریز هیچ کسی نمیتونست حرفی بزنه تصمیم گرنده خلبان بود خلبان میتونست تصمیم بگیره یه هدینگی بده فرزن یه هدینگی هاپان میره به فلانجا میخوره به پره بیرون هاپان پرواز میکرد حالا میرفت اونجا میخورد یا اونورتر میخورد یا حالا هرشی که شما فرمودید طبعات پایگای تبریز زمانی که ساخته شده خیلی با شهر فاصله داشته آیا داشته یا نداشته سال 48
01:11:27--->01:11:35
spkr_02: بله فاصله داشته اصلا اون موقع اون فاینالی رو که الان این همه ساختمون تو شهست و برنویسات موقع اصلا همه قیل
01:11:36--->01:13:38
spkr_00: خدا پدرتون بیاموند اون کسایی که شهر رو بزرگ میکنن برای این که مسافت کمتری رو تا فروتگاه و پایگاه و فروتگاه تی کنن برای این که نمیفهمن که وقتی میگی اینجا گسل اینجا فاینال اینجا تردد فلانه اینجا هاپیما داره میاد بشینه ما پایگاه رو ساختیم از فاصله از شهر اون کسی که تراحی کرده خیلی درست تراحی کرده شما داری شهر رو گسترش میده روبه ما و گسترش بده چرا روبه پایگاه گسترش میدی وقتی که شما تا دمه در پایگاه میگه خونه میسازی وقتی مسکونی درست میکنی جمعیت درست میکنی حالا هیچی درست کردی اوکی بردار پایگاه رو ببر 20 کلومتون برتر از شهر بساز اگه میتونی بساز این که دیگه اجتناب نپذیره که یه خلبان تصمیم بگیره ایجه کنه که حالا هاپیما بره تو خونه قربون هموطن ها برن ما که نمیخوایم بگیم که هرچی میخواید بشه مخوایم بگیم که حتی توی شهرسازی هم اون مهندس شهرسازی اون معابنت شهرسازی توی شهرسازی هم دوچار مشکله که کاش که بیاد یه خلبان رو برداره ببرم بذارم اونجا که خلبانه میدونه که آقا شهرسازی که میکنید توی فاینال یک پایگاه و فرودگاه نباید آبسیکل وجود داشته باشه آبسیکل که اون چوب چوب کشی اون داستان های توی بیشکلاب وجود آورد فرودگاه فرودگاه وجود داره میگه آقا جون کنار باند من خونه نساز نمیدونم توی فاینال من خونه نساز اونجا نساز این مانه رو کی میفهمه که شهره شهر میگه قلط کرده بسازن فلان رو بیخود کرده وقتی اینا تصمیم گیرنده میشن متاسفانه ای اتفاق میفتسته خیلی حرف زادم
01:13:38--->01:16:23
spkr_02: چون رفتید جناب استاد بزرگوار من فرمویدید که هلان در لایف هستن جناب شریفی راد من در یکی امرجنسی که برای من پیش اومده بود که خب همه میدونن یه امرجنسی بود که همراه با یادشون به خیلی که خوشبختی بزنده هستن جناب داریوز زاره ایشون کابین جلوهی من بودن من برماره معلم کابین اقب بودن و از قرار ساله اردستانی رو داشتیم میوردیم ایش برای چیک لیدر سیش من معلم بودم این رو نشون داشتم برای چیک لیدر سی اینمونم حالا داستان جدا ساله نمیخوامونه بگم این توی شد که چرخ من دوچار اشکالی شد موقع که میخواست جم بشه جم نشد و بعد میخواستیم بیاریم پایین نمید پایین بازابیه 45 درجه نسبت بدنه موند هر چقدر ما یک ساعتو خوردهی با این بررفتیم چون نمیخوام در مورد صحبت بکنم نشد آخر ساله دیگه در آخرین لپسی رو کردیم جناب شریفی راد اون موقع معاونت عملیات با یکا چاران بود خود ایشون ماده بود هدایت کاروان رو به احده گرفته بود دیگه برگشت به من گفت که آرام شما مجاز هستی بری بپری بیرون دیگه وضعیت چرخ رو دیدو اینا من فقط ازشون اجازه گرفتم گفتم اجازه بدین تا آخرین قطعات من تلاشمو بکنم رنج که بغل دستمه شما که میدین رنج پنج کلومتری پایگاه بود دیگه دماغ هاونت پرخونی به هر صورت من اومدم اون هواپیما رو اوورسترس کردم با جی و اینا چرخه رو به قول مروف اووردمش پایین با یه وضعیتی و هواپیما رو نشوندم ایشون یک حلمه در دوی اونجا با این که شریفی را ببینید انسانت عادی نبود یه معلمه عادی نبود برای خودش قولی بود ایشون یک کلمه نگفت چه بکن چه نکن از لحظه که گفتم ایزایی دیگه من این تصمیم بگیرم ایشون دیگه سامن بک توی اونجا نشست و گذاشت به ادیه خود من حالا به هر صورت ما هواپیما رو گرفتیم نشوندیم سالم نشوندیم با اصلا سالم که خب نمیشه کامل سالم چون اون چرخی رو که چیز بود آتیش گرفت و با امدن خاموشش کردن ولی هواپیما رو برای نگهوای ما نگرش نشوندیم جون داریزاره رو هم نگه داشتیم ولی بخوام بهتون بگم اینها دخالت غیر مسئولانه نمی کردن ولی این که سرگرد بقیرد بودن ایشوند ولی این که سرگرد شریفی راد باشید ما آوره عملیات پایگاه باشید و مثلا سطفان یکم آرام نشسته باشه توی اون کابین و داره تصمیم می گیره میکس داشتن به احده اون و اعتماد می کردن چرا برای اینکه به اون آموزشی رو که به ما داده بودن اعتماد داشتن این مسئله است
01:16:27--->01:18:54
spkr_00: من خیلی دوست داشتم که با شما یه مقدار راجع تاریخ هم حرف زنم ولی چون خیلی طولانی شد لایف و میخوام اصلا بحث این بحث زیبایی که به هر حال شاید میشه گفت یه نوعی ما هم اومدیم حالتهای استراری رو باز کردیم من میم اگر که کالبوت شکافی نکنیم اگر که سانهیی که وجود داره رو نیاییم باز کنیم اگر این این مشکل برای هر شخصی پیش میاد نیاید باز کنه بگه این اتفاق افتاده و من این کار رو کردم این همون بریفینگی که شما برای ما میذاشتید و ما امرجنسی همونو میگفتیم و بچه ها نظر میدادن حتی بچه ها شما بگید همزهی کار درستی کرده این کار کرده اگه تو بودی چی کار میکردی؟ تو بودی چی کار میکرد و این تحیز تحلیل ها باید میشد که اینا برای ما ملکه بشه اگر این اتفاق برای ما میفتاد میدونستیم که بهترین کار چیه همونطوری که الان این عزیزانی که من میشناسم خیلی از این جوون های عزیز ما خلبان ها به واسه همین لایب ها میان و میبینن اسطوره هاشون رو شما ها رو مردانی که زمانی میجنگیدن جناب آرامی که در 150 ساعتی لیدر چهار میشه 150 ساعت پرواز لیدر چهار میشه که عمدتن لیدر چهارا مثلا 560 ساعت میپیدن لیدر چهار میشدن ولی شما رو لیدر چهارتون کردن و به اون خوبی بردن تو بال بردنتون پرواز کردید بوم زدید اومدید امسی شدید میشن کارنگ بقول من کیپبل بودید و میرفتید میشن انجام میدادید صحبت من اینه که اگر ما بیاییم و اینا رو باز کنیم حالا به واسه اینها چهارتا مطلب هم از شما جناب نمکی جناب عباس نجادی جناب شریفی راد این اون چهارتا مطلب هم ماها یاد میگیریم و ماها نه عزیزان دیگری که الان دارم پرواز میکنن یاد میگیرن متوجه میشن که باید چی کار بکنن و اگر ما این کار رو کرده بودیم شاید این سانه ها خیلی کمتر اتفاق میفتاد نظر من اینه اگر غیر از اینه بفهمیسته معتونم شماته شادن میرا ما شماته شماته
01:18:54--->01:21:41
spkr_02: من خودم اگر من الان مثلا در نیروی هوایی که البته خب در این قدرت رو نداره من میدونم متاسفان این قدرت رو نداره در سطح ارتش کاره بودم برای مثلا فرض کنید یه جایی مثل نیروی هوایی میگفتم که از این خلبانهای قدیمی بیایی دوت کنید هر از قاهی یکی نفرشون یک ما بیایید تو این گردانهای پروازی بشینه با این بچه ها اصلا نکاری بکنه بشینه صحبت بکنه فقط بگیره اینها رو بگیره با همدیگه تجربه ها رو بگیرن با همدیگه تبادل بکنن بیان و از این صحبت ها این حرف هایی رو که ما امشب زدیم اونجا بگیرن بزنن این بچه ها بدونن من بسا یه مثلا کچولی برای شما بزنم علا به مناسبتی گاهی اوقات من میرم دانشگاه هوایی اینجا درست میدن و هر سال درست بزرگواری کردن ما رو دعوت کردن میدیم اونجا این عزیزان رو میگیریم و ازشون درست میدیم و اینا از زمانی که من رفتم امتحانی روی که میگرفتم من بچه رو دوباره بعد از امتحان صدا میکنم میگم که بیان میشین سر کلاس بعد از امتحان چی بگاه سر کلاس این رو گفتم که اینا امتحان دادن و برسات یه چدارشون به سوال قلط دارن میگم خب به من میگفتم باشه ما این قلط هارو به شون ابلاغ میکنیم که شما مثلا ده تا قلط داشتی پنج قلط داشتی گفتم نه نه این باید بیانت بشین سر کلاس من روشم اینطوری بوده این همه سال که من درست میدادم باید بیانت بشین سر کلاس صداش بکنم بگم که تو این سوال و این سوال و این سوالتو قلط داشتی این سوال اینجا کتاب نمشته این کتاب دوباره دوباره من یادش بدم بشین گفتم که تمه یکی از این دوتاست یا من خوب درستش ندادم یا این خوب درست نخونده یا کتاب کاملا دادم این وقتی که ما این رو بهش نگیم این هیچ وقت نمیفهمه اشتباهش کجا بوده و این اشتباه رو همیشه همراهش در تمام دوران پردستا قد بود و من این نشه نمیدهم و اگه من اینجا درست نمیدهم و اطباقا بعد از اون مدش کردن انا در دادشگاه هایی مددیگه هر کس امتحان میگیره بعد از امتحان میاد به بچه ها رو این هم موقع که با شما ها بودم جمع میکنن سر کلاس و میگیم که آقا این سواله تو این سواله اشتباه کردی این سواله اشتباه کردی این جوابه سعیشی همراه یاد بگیره ما که نمیخوامش نمره بدیم دیگه ولی بهش میخوام آموزش بدیم در رابطه با بحث پرگاس هم همینه من اگر شما هایی دوچار امرجنس میشدین بهتون میگفتم بیاین و این کار رو که کردیم برای بچه ها بگین میخواستم اون بچه ها شما رو به جای خود شما خودشون در قابین تو اسم بکنن بدونن که اگه فردا اون اشکال براشون پیش اومد به جای آقای همزهی چطوری عمل بکنن من دیگه نمیدارم اران آیا این کار رو نمی کنن
01:21:35--->01:23:10
spkr_00: من دیگه نمیدونم الان آیا این کار رو نمی کنن کاش که انشالله که می کنن نه الان شما داری الان آموز ببینید چرا الان با این عشق میانی صحبت میکنید هنوز دلتون برای این هواپیما ها برای این نیروی هوایی برای این خلبان ها بیشتر از همه می سوزه می تپه و ایغ دارید دوسته من اینو توضیح بدم دوسته هایی که می پرسم یکی نوشته میشل میشن مهموریت بینید MC میشن کارنت MR میشن ردی میشن کارنت یعنی آقا تو همه الان کارنتی بیتونی پرواز کنی و آمادهی میشن ردی یعنی که آمادهی مهموریت هستی بری مثل جناب آرام بوم بزنی مثلا این باید یه سری مدارج رو تیه کنی که به اینجا برسی منظورم اینه که وقتی یک خلبان آمادهی برای مهموریت میشه خیلی از کیپه بلیتیارو باید داشته باشه که یکیش همین تصمیم گیری های درست هست که تو هم داری میری بجنگی هم داری بیری بوم بزنی بزنی هم هاپیما هم پرواز کنی یعنی پروازی پرواز کردن در اولویت پنجامته اولویت اولت اینه که سیف کنی جون خودتو دوم اینه که بتونی هدفتو بزنی پرواز کردنی که دیگه اینو نگردار اولویت پنجامه که اون خود به خود انجام میشه اگه درسته سر؟ درست گفتم یا نه؟
01:23:10--->01:24:18
spkr_02: بله ما خیلی مسائل هست که باید چیز کنیم ما که وسیده گران قیمتی رو دست ما میدن یک ملت رو دست ما میدن یک کشور رو دست ما میدن ما خیلی مسئولیت داریم خیلی زیاد مسئولیت داریم باید مسئولیت همونو بشناسیم بدونیم و بعد خوب بهشون عمل بکنیم نه از روی احساس از روی مدرق و از روی دانش و از روی علممون باید یاد بگیریم که پرواز و خلبانی یک محارت نیست یک مسئولیت و یک علم بسیار بسیار پیچیده است ما باید کسی بشیم که وقتی که میریم مثل پدر افشین عزیزمون که رفت بشیم بهترین معلم خلبان نیرو و هوایی بشیم بهترین پرواز کن بشیم بهترین خلبان و بعد هم بشیم آدمی رو که مثلا مثل خدا رحمتش بکنه مثل اسکندری بشیم تاپ خلبان های افور دنیا نیست محققی بشیم تاپ خلبان های افور دنیا ما برای اون پامونه گذاشتیم توی نیروی هوایی
01:24:21--->01:24:26
spkr_00: شما سر تو چند ساعتی میشین کیفه بل شدید یعنی تو چه ساعت پروازی
01:24:26--->01:25:01
spkr_02: خیلی خنده داره من در اولی مموریت جنگیمو که انجام دادم من دفتر پرواز هم هست سد و پنجا و سه ساعت و چهل و پنج دقیقه پرواز F5 داشتم که از این شهست و پنج ساعتشم آموزشی CCTS هم بود یعنی در حقیقه از 35 ساعت من هشتا ساعت کلن F5 پرواز کرده بودم که بعد اولی مموریت جنگیمو من روی ارتفاعات خانلیلی انجام دادم در بال خدا بیامورس حق شناس خدا رحمتش کنه من خیلی سریع خدا بیامورس
01:25:01--->01:27:17
spkr_00: چه خلبانی همین چه هنوز پیش هم سالگهدشون بوداره همین چه خلبان روح همین شد واقعا آسها و نامبروانهای نیروی هوایی حالا شما که خودت که یه اصطوره بودی وقتی راجع به اینا اینجوری حرف می زنید دیگه ببینی اینا چی بودن به هر حال من خیلی خوشحالم از این بابتی که یک اساتیدی مثل حضرت و عالی هنوز سایه شون بر سر نیروی هوایی و برحال این علم بیکرانی و تجربه بیکرانی که شما در طول تمام این سالها شما گردان دانشکرده خلبانی رو انداختید یعنی همین الان بهتون بگن آقا میخوام یه دانشکرده خلبانی رو بیندازیم خیلی راحت میتونی بگید آقا این کارو بکن این کارو بکن یا مثلا آکروجت درست میکنن مثلا آقای کاکوانو بردارن بیارن آقای هر کسی که بوده و توانایی شداره بیار بگیارن بگیارن آقای کاکوانو ما خواهیم مثلا آکروجت درست کنیم شما چی نظرته؟ یا میگه این این این این یا آقای جام آرام الان توی این دانشکرده خلبانی ما یه روزی شما اصلا بلند شو به عنوان خلبان با تجربه در غالب یک بازدیدی و همراه یک تیمی از خلبانان با تجربه برید مثلا این چیزهای گردانای پروازی آموزشی رو من منظورم بررسی کنی برید مثلا چه ایرادایی دارن حتی سخنرانی کنید حتی براتون سمینار بذارن الان پزشگاه دارن این کار رو میکنن کنگره میذارن میان خودشون رو بروز میکنن پروفیسور فلانی از امریکا فلانی از اون ورعظیم و میان جمع میشن با ایران سخنرانی میکنن و همه همدیگر رو بروز میکنن کاش این اتفاق برای خلبانان بیافته این یه پیشنهاده برای این جامعی پروازی ما که این کار رو بکنن بقید پرواز پرواز پرواز که نیست خب این اتفاق هم میفته اگر این کارها رو بکنن شما چقدر ثانه داد گردانتون بجودون خدا بیان مرد آقای غمبرزاده وکی آسینی خب خود شما کسی بودی که حتی جلوی پروازشونو گرفتی شما بوی ختم حس کرده بودی
01:27:17--->01:27:42
spkr_02: من اونا رو من قنبرزاده خدا بیانورد همه میدنن من اینشون رو داشتم واز ددم اصلا گفتم اینشون برواز نکنه من تا دیگه دخالتهایی شد و دهلی برش کردن اون موقع هم که این سانه روخ داد من رفته بودم تهران که برم خدافزی کردم رفتم برم میرم حج و اصلا نبودم اونجا اشتواهی شد اون دوتا رو با هم گذاشتن من به غیر از اون که سانهه در این همه پروازها و این همه مسئله داشتن داده نشد ندادیم ما
01:27:45--->01:27:54
spkr_00: حالا خود فکرم جام قنبرزاده هم افسر برنامه بوداره افسر عملیات قنبرزاده برنامه رو خودش می نوشت
01:27:54--->01:28:16
spkr_02: نه فرنامه رو فرمدو گردان خود رو احمدش کنه تناهی بود که خودش شماران دیگه در بین ما نیست و هرصال فرمدو گردان خود رو بینید بود و مثل این که خلبان کم داشتن مفاصله پروازا انجام بشه و متاسفان این رو بودشتن منطقه این موقع که من بودم و اگه خلبانم کم داشتیم بودم خوب باشی کنسل کنید
01:28:16--->01:30:44
spkr_00: نه از شما بیشتر از همین میترسید من یادمه خدا آی قنبازاده اومد من رو کشید کنار گفت یه وقت نریض صحبت کنیم فیلان اینجوری گفتم من که حرف نمیزنم ولی واقعا نمیخواستم دیگه پرواز کنم بایشون یعنی چون این دوتا که میرفتم یه باید من رو نمیدارم کی بودیم با هم دیگه رفته بودیم اصلا خیلی بحشتناک بود یعنی واقعا خب اینا اینقدر پوتانسیل داشتن دوست داشتن یعنی کاش که اینا رو برمیداشیم میبردین یه جا ببخشید آکروژت میکردن یعنی اینا باید واقعا اینقدر مانوره بود یعنی باید یه بار شما میبردیم بگفتی آقای فلانی بیا بریم با هم آن پلن سیزرز انجام بدیم میبردیش کف زمین میدونم شما کاری میکردی که خودش پشه مون بشه بلی آن پلن یکی دو بار میبردین که اینا متفجه بشن که آقا بابا اگر حالا با هم میخواهن انجام بدین مثلا پلن شده باشه بریف شده باشه ما در جریان باشیم که اگه فردا مشکلی پیش اومد برحال خدا بیا مرزه خدا شاهده هر جای این بیروی هوای آدم نگاه میکنه میگه میشد جلوی یه سری از این سانه ها رو گرفت و این خلبان های ما الان اینجا نشسته بودن و ما داشتیم ازشون استفاده میبردیم ولی خب حیف شد دیگه حیف امثال جناب آرام ها مثل یک جواهر کمیابی هستن که واقعا نباید موزه نگهداری بشن که فقط تو موزه باشن باید به قول معروف ازشون استفاده ببرد باید یه جورایی بیاریمشون و این تجربه الان من چقدر خوشحال شدم شما میگیم من دانشگاه میرم تعدیز میکنم چقدر خوشحالم به خدا که لاعقل الان جوانای ما دانشگاه خلبانی ما از تجربه شما استفاده کنند همین کار رو باید تو گردانه پروازی آموزشی هم انجام بدن درود به شرفتون پایان لایو مونه بفهمید اگر نصیحتی دارید برای جوانا اگر مذبی جا مونده اگر باید صحبتی کنید بفهمید آقای چیتفروش هم به شما سلام رسوندن آقای نمکی هم هستن درود بهشون و جام فرغانی عزیز هم در لایو هم بببببب که یه بیحال بودن یه مدتی یه مشکلی پیشون جام هیدریان نازنین درود به شما درود به همین عزیزان شمید
01:30:44--->01:32:51
spkr_02: عباس نجادی عزیز بفهمید ما یاد گرفتیم من میدونم که نتونستیم هران چرا که از اونها یاد گرفتیم انعکاس بدیم به دیگران ولی تلاش کردیم که به هر صورت بخشی از آن چرا که وظیفه بود بگیریم و تقدیم بکنیم به اون عزیزان اینشالله که نه هیچوقت جنگ بشه ندیم اون اتفاقات بیفته اینشالله که حتی ما البته اینها یک آرزوهای یک آرزوهای محاله میدونیم که هیچوقت این اتفاق نمیفته که ما نیاز نداشته باشیم در آماده باشیم میدونم که هیچوقت امکان نداره که ما نیاز به هواپی ما نداشته باشیم و به همین را نیاز داریم ولی خب کاش که هیچوقت ما پایی یک بچه رو روی مینزده ندیم کاش که کشور ما اشقال نشه کاش که مجبور نشیم به جنگیم ولی اگر لازم است که از مملکتمون دفاع بکنیم نیازی که ما دقیق و درست عمل بکنیم خارج از احساسات خارج از پارتی بازی ها خارج از دوست و رفیق بازی خارج از پسر خال پسر امون بازی بریم و خدمت بکنیم و درست کار بکنیم و نترسیم از این که حقایق رو بگیم من که هیچوقت نمیترسم از این که حقایق رو بگم اصلا چیزی رو برای یعنی که از دست بدیم چون وقتی که اینها رو من میگم امید من این هست که شاید از ست تا گوشی رو که این رو میشنبه حتی یک گوش هم حتی اگر شنوا باشه من رسالت خودم و اصالت خودم رو ارائه کرد
01:32:54--->01:35:27
spkr_00: جناب فرغانی که کارشناس بررسی سوانه هست و جاو هیدریان عزیز که هر دو در لایف هستن جفتشون رو با هم دوت کردم چون جفتشون برای دوتا بررسی سانهه دوتا از سران ارتش و از بهترین ها و درجه یک هایی که بودن اومدن هر کدومشون بررسی کردن که میشد وقتی زمانی که جناب فرغانی اون سانهه رو بررسی کردن و اومدن و خبت رو گفتن و چه شده و چه شده این اتفاق دیگه برای شهید سطارینا نمی افتاد و این تجمع فرماندهان در یک هواپیمایی با اون خستگی با اون داستان ها و اینقدر آر یعنی اینقدر چجایی بگم ابتدائی سانهه داده بشه دل آدم به درد میاد خب اینها یه جایی باید ما یه زمانی توی خدا بیامرزه تیم سار هزین و همه فهماندهان پایگاهی اسفحان رو می نوشتن من فکر کنم چند سال حالا پنج سال شیش سال ده سال یادم نیست هر روز می نوشتن دو هزار و فرزند هفت سد و شست و سه روز بدون سانهه این روز شما جلوی چشم ما بود جلوی چشم و خلبان ها گردان نگهداری دیگر دیگر دیگر هرگه دوست دوست نداشتن این روز شما بیاد عدد یک رقمی نشون بده ما فردا بیان بگیم آقا اینجوری که زمان حاجاغ عبوات های این اتفاق افتاد متاسفانه و مثلا فردا شما دیم دیم سه روز بدون سانهه مثلا ولی چه خوبه که ما اینان رو سنبول کنیم اون کارایی که از قدیم می کردیم همین دم در پایگاه ها این روز شما رو بدون سانهه نصب بشه که وارد که می شه اون طرف بدونه که یه نفر می دونه و براش مهمه که ما سانهه نمی دیم گردان نگهداری تشفیق می شد کیوسی تشفیق می شد خلبان گردان شکاری تشفیق می شدن که شما سانهه ندادید اینقدر سال فلان اینجوری در امنیت بودید و اینها حالا بخصا این که این حواپی ماهی 40-50 سالهی که دیگه شما هرچی که فتیگتر می شن سوانه بیشتر می شن اشتنام نفذیره درود به شرفتون تیمسار آرام عزیزم مرد شماره یک اخلاق
01:35:31--->01:36:51
spkr_02: چون این رو من میخوام که بد آموزی نکرده باشم ببینید صحبت این که یک هواپیما رو من انگ بزنم بگم این هواپیما چل ساله و یا شهست ساله است این حرف یک جایی اصالت داره ولی نبت جا درست نیست ببینید از دم شما بگم در زمان روی که من در دسپول بودم من داشتم با یک هواپیمای پرواز می کردم ملابا بر اف پنج به نام این هواپیمای الویست ساخت کارخانی دی هاویلند کانادا بود و این هواپیما مال جنگ جهانی اول بود شما میدین که جنگ جهانی اول در سال 1914 شروع شد و در سال 1918 تمام شد خب ببینید وقتی که هواپیمای الویست دی هاویلند کانادا رو من پرواز می کردم و سیف هم پرواز می کردم در دسپول بعد از این همه سالها بیشتن خب سلایبل بود قابل پرواز بود ببینید این هواپیما رو خوب نگهداری می کردن خوب بهش قطع رسانی می کردن و این روز اول نگرش می داشتن اشکال نداره اف پنج هم اشکال نداره اگه 60 سال که یکی 80 سالش هم بشه ما پروازش بکنم به شرطها و شروطها موسیقی
01:36:52--->01:36:58
spkr_00: آفرین آقا قطعه بیاد اوورحال بشه فیلان اینو بگید اینواری بگید
01:36:58--->01:37:06
spkr_02: من بخوام که یه نفر نگه که این آرام اصلا هیچی حالیش نیه سال هباپون شهست ساله نشه هشتاست ساله بشه بله من میدونم
01:37:06--->01:39:19
spkr_00: نه نه نه نه سر از خواهی ببخشی من حرفم اونجا کامل کنم هنوز چین داره می پرونه برزیل هواپیما داره عربستان F5 داره می پرونه همین F5 های که از 50 سال پیش من شما خودت می دونی وقتی یک هواپیما آورهال می شه انگار برنیو شده انگار نو شده رفتی دوباره شروع سفر شده کسی که قلبشو عمل می کنه برزن دوباره از اول انگار منظورم اینه که اگر هواپیمایی کانابلایز یه حدی داره سر کانابلایز اگر شما دیگه اسپری وجود نداشته باشه دیگه کانابلایزم معنی نداره منظورم اینه که یه سری از قطعات هم که خوب حالا اگر شما نداری و هی اکستند می کنی هی تایم هار اکستند می کنی میگه آقا موتور 2000 حالا امکان داره هزار تاشو بچه ها اضافه نوشته باشن تو فورب که ساعت پروازاشون بره بالا مثلا این هزار تاست نیکردیم این کار رو درست هم هست آقا مثلا ما خود شما همیشه میگفتیم آقا ساعت پروازارو بالا ننویسین برای اینکه عمر موتور زودتر دیو میشه و نیرسه مثلا شما چیز نکنید ساعتها رو دقیق بنویسید مثلا که مثلا ما بدونیم که این هواپی چقدر پرواز کرده عمرش چقدره حالا برحال منظورم اینه که خب خیلی از حتی تسی و سه شما تسی و سه رو وردید دوباره اوبرحال کردن دوباره پروندن تسی و سهی که مال چی بوده این هواپی ما حالا بماند داری خب وقتی قطع نباشه فقط موضوع ما اینه که چون قطع نیست که اوبرحال بشه و دوباره نیو بشه اگر نیو بشه که خب حرف حرف حرف حرف شماست اصلا استراکچرار هواپی ما اگر کروژنی داشته اگر قطعی باید عوض بشه پلیتی باید عوض بشه عوض بشه او پی جی بال و بدنه نمیدونم موتور سی تک بی تک ای تک برخ شوبه فلان هیزولیک هرچه او Päs presenterتھ مبن últimos من اجراا nivel بات
01:39:19--->01:40:13
spkr_02: فقط از گفتم که این رو بگم که اگر من صحبتی رو که دارم میکنم حرفی رو که دارم میزنم این رو یادمون باشه من وقتی که مورد زمان صحبت میکنم این نیست که بگم این همه ما قابل اصلاست هواپیما رو بایستی به روز نگه داشت و پروازش کرد به لقره همین مورد یه زمانی باز من بچه ها دوستان هم دیگر دارن یه هاش هاش میرن بخوابن من یادم دسبول بودم سال یه سال 56 یه منوبری بود با کشور پاکستان داشتیم اون زبان بزده ها با هواپیما های میگه 19 اومدن بعد اون اول ما جوان بودیم با هواپیمای F5 که آخرین مدل هواپیمای روز و موقع بود با مثلا میگه 19 اونا مثلا با هم درگیری هوایی مثلا داشتیم انجام میدادیم و اینا بعد میگذیم چقدر بدبخت هم بلی واقعا همه هاشون خود میگهد داشته بودن
01:39:28--->01:40:04
spkr_00: زمان صحبت میکنم این نیست که بگم این همه هواپیما رو بایستی به روز نگه داشت و پروازش کرد یه زمانی باز من بچه ها دوستان ها دیگه دارن یه هاشاش میرن بخوابن من یادم دسبول بودم سال ازنسال 56 یه منوبری بود با کشور پاکستان داشتیم اون زمان بسته ها با هواپیما هایی میگه 19 اومدن بعد اون اول ما جوان بودم با هواپیمای F5 آخرین مدل هواپیمای یه روز و موقع بود با مثلا میگه 19 اومدن
01:40:13--->01:40:20
spkr_02: خوب نگه داشته بودن حوابه ایماشونو مثلا مهم نیست چند سال
01:40:26--->01:41:20
spkr_00: ممنونم شب عالی بود اینشالله خاطرات بمونه برای یه تایم دیگه با شما و جام نسری و جناب سمدی ستا همدوره نازنینی که میدونم خیلی حرف با هم دیگه دارین شما به زودین برنامه رو خواهیم دارست جام سمد ابراهیم هم که دیدین خیلی به شما سلام رسون توی لایب و همیشه هم از شما یاد میکنن هم شما هم جام نسری درود به شرفتون بیش از پونسد و پنجا شست نفر لایب شما رو میدیدن با این خستگی که به حال روز بینکاری هست خیلی آلی بود سپاسگزارم از حضورتون انشالله که خدا حفظتون کنی روح این شهید والا مقام فانتوم سوار هم جناب ناری غمی شاد باشه و فاتحه و سلوات بر این شهید والا مقام یادتون نره بیوگرافیشم بمونه انشالله برای جلسه بعد که بخونی بفهمه اگه در سوری نداری من درخمتون