امیر سرتیپ خلبان جهانگیر ابن یمین
00:00:00--->00:00:37
spkr_01: این ابن یمینی در واقع صحبت میکنیم کابتان تیمسار ابن یمینی که ایشون جز این نفر ها یعنی در واقع اسکاتران ها اولی هستن که به خاک اراق حمله تیپ و خوش صحبت و خوش کلام هستن تیمسار که ماها واقعا من خودم تعدی تقرار گرفتم سلام باشم بگم هزار ماشاءالله تون باشه اینقدر همه افسوس میخورن به این به قول معروف سحنه ای که حالا خب ما قط میشه و نتو اینها اینجا بهتر اینجای خونه هستیم سار
00:00:35--->00:00:41
spkr_00: که خونه هستیم سوار؟ این اتاق دیگه اتا با حالان هستیم جای خوبیه
00:00:41--->00:00:47
spkr_01: بهتری جایی که تو خونه آنتن میده بقید
00:00:46--->00:00:50
spkr_00: برای کارم جا محمد زیدارن ایسیه میکار می کنم
00:00:50--->00:01:32
spkr_01: بله استم بکنم دیگه مده اصفانه این دیگه عملیات زده الکترانیکی دارن انجامه تیم سار من اصخایی میکنم کسی تو خونه نیست که ما بتونیم از بای فای از گوشی ایشون استفاده کنید بچه ها میتونن الان ببخشید پس من یک بار اگر به من بگید که من فار بشون کنم میتونن برای من توی دایرکت من بفرستن توی دایرکت من بگید اگر ایر دات پایلوت اگر دارن توی دایرکت من آیدیشون رو بفرستن من ایشون رو بیارم بالا به جای با بعد با اون گوشی
00:01:34--->00:01:38
spkr_00: چیز شده چنم از ایران بس کنم شایر شایر شایر شایر شایر شایر کنمیه تا باشی گرد
00:01:39--->00:02:10
spkr_01: بفرمایید من فقط خواهش میکنم چون حقیقتش به خاطر این اسرسی که گرفتیم من متاسفانه بچه ها نیستیز کرده من نتونستم سیف کنم این لایف رو یعنی اون قسمتی که شما صحبت کردید من از درستان میخواستم خواهش کنم یه خلاصه خیلی خلاصه تا اینجایی که اومدیم بفرمایید از لحظه که برحال مقدماتو نمیخوایم که این معمولیت به شما داده شد که به عنوان یه خلاصه بگید که بچه ها در جریان این قرار بگیرن من امنون میشم تیمسار
00:02:11--->00:07:10
spkr_00: ما که بعض میتکاف کردید چهار فروندی توجه فهمو دید؟ بعد وارد خاک عراق شدید یه نقطه ای را که شما میدید ما به عنوان نقطه اینشال پوینت یا آی پی میگیرید و به تاکتیک پاپاپ ما در واقع اول جه این کار را انجام میدید ولی به هر ما بعد که از دور دیدیم تماما توفانه های رو بلیلوارون میکردن یکی دوتون مشتن برای ما رهای کردن ولی به حال ما من چون بریف کرده بودم که محضای تیم پهوزیمون کدوم قسمت های باند رو بمباران بکنن وقتی که من پاپاک کردن و شیجه میکردن روی هدف دیدم که عوض یه باندی رو که ما قبلا که میتریم دوتا باند موازی و یه تاکتیبه بزرگید بلیم از همون بالا دوستان رو توجیح کردی که چه کسی کدوم نقطه باند رو به سلام آده اصابت قرار بزن و تاکتیبه گوری زمین بود که حتی خاطر دونست که وقتی که اعملیات انجام میدادید بعد یه حالت جینکارت واسفرار میکردید ما یعنی شما تکت زمین باید سی و حال گرش های توندی میکردید که توی یکی من که وقتی با ما موزادم و خوشبختانم به اصابت نمید که به وسط بام که اونجایی که نظرم بود توی جینکارت خب من همه بگه برحال همه فروضا دیگه از هر طرف با ما دشتن که یه اندازی میکردید موشب و از اون صحاتی که خودتون بهتر میدید و حال حقاپ مای من در یه لحظه دیدم که تفون شدیدی خود توی همون جینکارت که میکردم و راهرا رفتم به زمین یعنی کشیدی شدم به زمین چون دوستان عزیزم که بعدا پسطر من بودن گفتن که فرانی رفت تو زمین یعنی دیگه مرتبون شد خواستی نکردم فقط همون پروسیژوری که باید به قول معروف ریکاوری میکردم کردم و خوشبختانه خوب هواپ ما در واقع شاید یه زمین رو تاچ کرده بود یه گرتخواک ایجاد کرده دلیلش اینی که من خدمت رو بعدم میگم که چرا به زمین کشیدی شدم بعد به حال ما سمت فرار رو گردیم به سمت کشور خودمو دیگه از هم جدا شدیم از هم جدا شدیم از هم بزرگی شد وقتی که خب هواپو ها صده میدیده بود هیدرولیکشترش رسوله بین میرفت خالی شده بود و گفتیم تا ما شکریم میتونیم باید هواپو ها پرواز میکنیم تا نوستت های مرز خودمو که اومدیم بعد رایدار هم به ما گفتش که یه جناب آسم هست ایسانو شاید بشناسن همین میشناسن یکی از اون بزرگان تعدافن رایدار بودن گفتن که یه دستی داره به سمت شما میاد حالا ما همه پراکنده شده بودیم و بنزین را نداشیم که اگه بخواییم درگیشیم منطقا مثل اونا هم که داشتن به مقابل ما میامدن اونا هم دایره اومدن یک مثل خاک و بمان کرده بودن و اونا هم بنزین را داشتن و امرین از کنار هم رد سدیم من اومدن به سمت پایگاه و با هم تماس گرفتیم با دوستان خوشبختانه همه جواب دارن و فهمی کمی سریع سالم هستن تقیبا به نزدیک های با اسمایلی فودگاریسیم خود و پایگاه خودمونم دارم تیراندازی میکنن به خاطر این که خب حالا شما باعث این ما بنید تو اون زمانتون و هزار که نا هیش که تصور نمیکرد مثلا این حالت پیش بیار جنگی شورت میگیده و همه هنگی ها به اون صورتی که باید برطور شد نبود بنابراین دوستان خود ما فکرم ما هم حاکم دوشمن هستیم شروع که هم به صورت نیراندازیم بعد حالا خاطر اینجا از شهید عزیزم قفور جدید بیشون توی کاروان بودن بخش همه همه گفتیم قفور ما داریم بر میگردیم چیره چیره نیراندازی میکنم گفتش که بزن من همه همه همی میکنم خلاسی اون مهم کاملیکشنسته اول نبود یک خواه تو نیبینید نه برای خلاسی ما مجموع شدیم یک مقداری اطراف فودگاه یک خواه دوتر فودگاه به صورت پرواز کنیم تا همه هنگی همی همی همی همی همی همی شدیم که ما بتونیم وارد نزیگ فودگاه میشیم از هم حضور شدن وارد فودگاه بعد از این مددی بخشن که همه چی اوکی هست و بیاییم به هم نشستم برای خلاسی ما دوستان رو با هم صحبت کردیم و پوزیشن گلیسیم برای اپروش برای لندین من چون هیچی دوی که هاپ رو هم بین رفته بود بنابراین خب کنترول یه مقداری میشید هاپ رو ما یکی از دوستان کپ پرواز میکرد اومد نزیگ هاپ رو هم با فکر میکنم اگر ایجیکت بکنید خیلی بهتری چون هرپ ها خیلی داغ میشده ممکنه نتونی بشین خب ما با این کابی نقره با اون آقای دوستان مشروع کردیم با فکر که تا اونجای که هاپ رو هم پرواز میکنی خب پرواز میکنی وقتی ملتنیسی خب ایجیک میکنیم حالتی میدید ایجیک هم فکر کار ساده ای نیست ساده ای نیست
00:07:11--->00:07:16
spkr_01: آدم ترجیم میده بره با همون هفای داغون بشینه تو باند
00:07:17--->00:09:54
spkr_00: شما میکانیکال ندارید بزنید سر؟ یعنی؟ شما میکنید سر؟ باید شرایط بد بوده اینقدر شرایط درهم برهم بوده و نمیزم خود تو میدونید؟ خیلی درگیر بودن؟ بیدی خوکشم وست نکردم من فقط به این شهری مزرگوار کابیل اقام هم گفتم که آفازه ما اگه نشستیم ما شما جوان برومند قوی هم بود اگه نشستیم از باند رفتیم بیرون شما هیچی نشستیم نه بریک شما نه بریک دارید نه رادار دارید هیچی نه دیدیم افوام ها مسیح چیزیده بسیارا مردهی میشید شاید دیدیم سی ست فیت که رفتیم از باند رفتیم رفتیم تو خاکی باند خب بشیم تشته بشیم اونجا این درخت های کوچیک هست که درخت های بشیم بله فرقیس کردونه برد میشیم خلاسه ما از چپ و راست میکردیم با کمک این کابی نقرد اون آقای بستا دراخلی رفتیم رفتیم اوخرهای باند دیده وارد باند شدیم باند شدیم و دیگه هفته خود به خود استاد بعد خواهد دوستان همه ریختن و اونای که توی پود با بودن اومدن بعد از ما درجویی کردن بسیارا تشریف کمی کردن یکی از آهالوری فنی گفت این چیه زیر بالشوها چسبیده من طلاعا نهیده بودم بعد همین اعزم کنم که گفتم امکنی ما به زمین خورده بودیم بعد گفتن که یک تابلای راهنمای راهنمدیگیه که که به پایلون سمت چپ حواهد ما بسیارا اصابت کرده و رجی کرده و با اونو با خود اون آوال با خود اون اونو با خود اونو
00:09:55--->00:10:00
spkr_01: مولا عراقو اولی غنیوت جنگی
00:10:03--->00:10:47
spkr_00: باید بودن و بعد دو بودن آفوار و بسید. ما دیگر حال خوبی هم ننشی کنش. خیلی خسته بودیم. خیلی به حق کتون میدیم. استرسی جنگ و اون حالتها و اون کسا. باید. تویه خوبی هم نوشیدیم. به این چیز هم توجه نمی کردیم. برخوری اومدیم و دیگر یادم نیست کجا رفیم. بردان رفیم یا رفیم خونه واقعا یادم نیست هرم. آخی. دوستان آمدن استقبالمون و صحبت کردیم که انجری بوده. انجری بوده. و سلام. دشتران انجری آماده است و بخار دیگر همین داستان ها که بعد دیگه شبش دیگه همون برنامه بریفینگ کلی بود که همه بچه ها دوستان عزیزمون همه 140 فروند و به روز اولش دیگه بردانجان. این بود کارکره یکی که ها...
00:10:48--->00:11:48
spkr_01: شما توی سازه عالی خیلی ببینید شما برحال با عنوان کسی که اولین شاید سالهای شکاری تونو داشتین تجربه میکردین حالا من نمیدونم عالی هاشون زیر ده سال بوده قطعا شما سال 46 وارز شدید ولی تا از امریکا برگشت شده 49 حدودن حدودن 10 سال که توی گردان اکتیب بودید و برحال شکارید و برحال بانوان خلابان های جوان بودید دیگه هم بلی شارب که شما را انتخاب کردن خب خیلی تجربه واقعا عجیب و خیلی حیجان انگیزیه که شما بانوان اولین اسکاتران بر چار فروند بودید یا سه فروند بودید چار فروند چار فروند چند فروند چار فروند چار فروند بودید چار فروند چار فروند چار فروند
00:11:49--->00:11:53
spkr_00: شباسته اون جانام حق پرست بودن شما چهار مقای
00:11:53--->00:11:59
spkr_01: سابلیت بودن. سابلیت جنابه حرف پره از بودن.
00:11:59--->00:12:07
spkr_02: چهارم جام بختیاری باش میگم
00:12:07--->00:12:23
spkr_01: دوباره صداتون قصد شد تیمسار قصد شد تسیفانه باید دوباره میریم پایین و برمیگریم همین ادامه میدیم تا انشاءالله دوباره میریم پایین برمیگریم
00:12:32--->00:12:36
spkr_02: نیمی دونم باشا باشا
00:12:57--->00:14:06
spkr_01: سلام با سلام ازی که 400 نفر دارن شما رو میبینند تا فردان ازی که دوسته ازار نفر میبینند من مطمئنم که یکی از شبهای عالی بود که برای حال به همراه همراه همراهون شما آمدین میخواستم خواهیش کنم یه مقداری رجب 140 فرمند بگید دوستای ما بدونن که این افتخار بزرگی که بعد از شما انجام شد فکر میکنم به خاطر نشوندادن قدرت و توان ممدکت ما بود که اگر علاق سک میکنه که ما خلبان نداریم یا آمادگی نداریم این تودهنی را همون سال اول زدن بهشون اگر اشتباه نکنم همون روزای اول جنگ یه مقدر راجعه 140 فرقند
00:14:09--->00:17:07
spkr_00: بله. از هم بزرگیم شما که همون روی سی اکی شهری ورد تمام شد. همون شهر ابلاخ شد به پایگاه. باید سی این به صلاح هدف هایی که از غرب تنین شد بود. پایگاه ابلاخ شد و خلبانهاش تنین شدن. که من الان نمیدونم اینقدر. شاید هم بیشتر در تو پریش صبح بعد از ها. بسی اللہ عملیات انجازه از صبح زود. خب ببینید نیروی هوایی که از بسی اللہ کوستیات شداتیش اینی که باید اکسولوار سریع نشون بده. و خوشبختانه پایگاه آقا من خدمت شما محرز بکنم. در بوشه پرواز کردن. حالا دوستان همه میدونن. شما اگر در یک دقیقه بسی اللہ سرزمینی خاکی پرواز کنید. چشتون آدت میکنه با اون منتره. یا اگر در فضای دریایی باشید. چشتون آدت میکنه. ولی من خدمت شما بگم. خداییش. خلوانایی که تو بودن. و خلوانایی که مهمور شدن اونجا. البته بعد خیلی خلوانایی مهمور شدن از پایگاه های بند. در عباس و همه دان. هم تو دریا می جنگید. هم تو هوا و هم تو زمین. شما ببینید. معمولا نیرایی که در جنگهای منظم کار میکنن. تقسیم میشن. یه سری فقط کلوزر ساپور یا پشتونی نظره هوایی رو انجام میدن. بعضی ها فقط به صلاح کپ هوایی انجام میدن یا دفاع هوایی میکنن. یا بعضی ها فقط دریا. ولی خلوانایی که در بوشر بودن. و یکی از پرخارترین پایگاه های ایران کلوانای از همه جا میبودن بوشر بود. و همیشه این چیز درهای صدام شده بود که این دج محکم دیش. اصلا بهش بودن دج بوشر. که یه روزی با اینجا رو مثلا داغون بکنن. که اتا این رو ببور بردن. ولی واقعا این بچه های ما یعنی دوستان ما مثلا من یادم محتاب بود. یعنی شب بود. جنابا محققی عزیز که دلوار بزرگی هستن. یه منطقه میخواستم بریم بانبانان کنیم. پشت احوازی منطقه ای اومده بودن. آبادان رو گرفته بودن. که به صلاح از پشت جپه ما به این رو همده کنیم. ما که تکاف کردیم شب بود. بلی با محتاب از میکنم. با محتابی که اون شب بود ما روی سطح ها در بسیار پایین پرواز میکردیم. پایین حضور بود. مزانی که یعنی پرواز کردیم. یعنی شما اگر روی یه مدر روی اصلا دریا پرواز میکرده باشید. بخواید تواشید. ولی شما در اون هماسه مرواریدی که بعدا در هفته آزاد رو افتاد. تمام خلوان هایی که از گوشه چیز.
00:17:13--->00:17:20
spkr_01: قصد شد دوباره تین سال قصد شد دوباره تلفانتون زن که نمیخوره تلفانتون زن نمیخوره
00:17:21--->00:17:27
spkr_04: زنی میخوره؟ بیارم بالا تیمسارم
00:17:33--->00:17:38
spkr_01: چی؟ من... تصفیر من خوبه؟
00:17:56--->00:17:59
spkr_00: ایمه پویل کافی من سوعتون با کارمالی موقjacی گرامی
00:17:59--->00:18:59
spkr_01: بزرگانه کنید ما شهرمنده شما هستیم شما چرا تیمسا شما مرنت بر ما گذاشتید من فکر بیکنم امشبو ما بستنده کنید من یه خواهش میخواستم از شما کنید شما تشیف بیارید فقط من میخواهم اگر امکانش هست بفهمید شما اینجوری که من میدونم برق زرین دیگری بعد از جنگ شما داشتید در اوییشن و منوان بهترین کپتن و پروازه ترین حالا مشغول خدمت شدید در این ور میخواستم محبت کنید یه مقداری راجع به زیام هیدریان و دوستانتونم که دارن همینجوری به شما عشق میدن من این کامنتر رو باز میکنم بعدا هم شما بشنوید و دوستانتون با شما گفتید من فکر میکنم شما دیگه بعد از حالا این یه قسمه برای یه بار به ما قول بدید که تشریف میارید حتما که
00:19:01--->00:19:17
spkr_00: ما یه چیز از کام خدمتون میخواهم این روحی بچه ها رو بگیم دوستان عزیزما ما بودن در وقتی جهر شروع شد همین آقای خیدریان و پسایری میدونن شیستانی که روی شهر میشه دو
00:19:23--->00:19:31
spkr_02: تو لایو هستن تو لایو هستن گفتم میخواین یه حال احبار کنید بچه هم شمار بشترنشون هم دورید نه
00:19:33--->00:19:44
spkr_01: نه فقط صداتونه تیمسار گوشی خدمتون باشه تیمسار زرابی هستن قربان بفهمید تیمسار
00:19:44--->00:19:54
spkr_04: حالا شاید شاید
00:19:54--->00:20:06
spkr_01: جناب ابن یمین هستن رو خید تیمسار زرابی که همدوره ایشون هستن و زحمت کشیدن بچه ها دارن صدای شما میشنن
00:20:13--->00:21:02
spkr_00: محمود جا سلام کانون همین بیگرم از تو برم بینید محمود عزیز ما کانونه یعنی کانون گرمی دوستی عشق محبت دلاوری همین چه که الان رئیس کانون هستند واقعا کانون هستند این تو قلب همه جا دارند ایشون از زمانی که ما دانشو بودیم تو همه جا لیدر بودند همه جا دارند به خدا ایشون ما تو امریکا ما اصلا پوتپار برد نبودیم ایشون می رد بهتران تیما رو گیری می بود ما رو می بود وازی با اونا اوات ما تماشیم یعنی ایشون قلب ما هم برد جنگ هم که ایشون اصلا گنجینه ی جنگ هم ایشون بوشه رو اگه بخواد بپرسید از ایشون برسید من اصلا چیزی نمی دونم ایشون همه چیزی
00:21:03--->00:21:08
spkr_01: حالا اینجا یک قول بگیرید از جام زهرابی بیان یه بار ما چهره مایش رو ببینیم
00:21:09--->00:21:24
spkr_00: این من فکر کنم برنامه شما ناقصه این عرض می کنم سروره ای ما هستن زبا شکر از ایزید یلم کپتام جانگیری میامید
00:21:33--->00:21:54
spkr_05: بزرگی همه شما هست که به من نیرو میده و من همیشه گفتم که تا شما هستید ما میتونیم لایق خدمت گذاری باشیم و این صحبت هم کرده باشم که تو پیش همکه عزیزی عزیز باش ولی من از همه خوباً تو را عزیزتر دارم تا از باشیده برگاه باشیده
نظرات
ارسال یک نظر