سانحه تیمسارخاتم و مرور خاطره تیمسار ربیعی |تیمسارخلبان بهمن فرقانی و سرهنگ خلبان علیرضا حمزه ای
00:00:00--->00:00:06
spkr_00: خب این که روحشون شاید باشه در مورد سانهه ی تیمسار خاتم هم بسید
00:00:07--->00:04:05
spkr_01: سانه ای تیمسار خاطم و من اون لحظه که اتفاق افتاده من نبودم اونجا و روز بعد رفتم که جسد و اینها رو برده بودن و تهمون شده ولی برسی های من به این نتیجه بسیدیم که اون موقع کایت تازه اومده بود به بازار و مختره کایت یک آقایی به اسم رودی بود که استرالیایی بود و تیمسار خاطم چون علاقه زیادی داشت به پروازه جزو اولین ها بود در واقعی چون انقدر آدم هایی نبودن دوهایی که کایت پرواز میکردن از این رودی خواست ای ایک کایت خریده بود و رودی آمد ایران دعوتش کنم اومد ایران و تیمسار آموزش داد پروازه با کایت رو و تیمسار چندین جلسه با کایت پرواز کرده بودن و خیلی دوست داشت این چیزو میمد در دریاچه صد دیز در دیز فول اونجا با قوایق با قوایق میکشیدنش رو آب با اسکی رو آب از این کخش های اسکی رو آب و بعد وقتی بلند میشد اسکی ها رو رها میکرد و پرواز میکرد تناب با اسکی رو رها میکرد و پرواز میکرد این کایتی که این روز پرواز میکنه یک کایت جدید بوده که برای اولین بار این آقای رودی اختراک کرده بود که میتونست آکروباسی بکنه با این کایت و رودی وقتی اینو فرستاده بود یا نامه ای هم به تیمسار خاتم نوشته بود که لطفاً با این پرواز نکنید تا من بیام آموزش لازم رو به شما بدم این فرق داره با کایت معمولی قدیمی ولی تیمسار خب میدونید اصولاً آدم کلشق بودن دیگه میگه میگه یه ذره مطالعه میکنه درم میگه نه خودم میتونم فگراد بکنم اون روز صبح میان کسی که قایق رو میکشید استوار قنات بود که از دوستان من بود که با هم شکار و مایگیری میرفتیم ای من میشتستنشم اصطور قنات تو مسئول دریاچه صد دز بود اصلا بله بله بله ایشون تریف میکردیم ایشون به من گفت که از این من بعد از انقلاب هم که وقتی رفتم به سول قنات هنو دونجا بود و دوباره راجعی داد چون شایعات میدونی خیلی شایعات در مورد این سانهه بود از اش برشتم که حالا که هیچ کس دیگه نیست و بعد از انقلاب من خود تنها رو دریاچه هستیم واقعیتش دیگه واقعیت همون موقع گفتم هیچ چیز قایم کردنی نداشتم صبح اون روز میرن برای پرواز قنات میگه که رفتیم رو دریاچه و من کشیدم تیم سار رو بلند شد و رها کرد تناب و بعد همچنی که داشت مانوور میکرد هواپه ما مثل بادبادک کله میکنه بچه بودیم بادبادک هوا میکردیم بادبادک کله میکرد یه دفعه میرفت رو یه بال و میومد پایین باید باید باید باید راست و با سر رفت تو آب که من با قایق رفتم سراغش رو چیز کنان بشدت خورده بود رو آب که پهلوی راستش کبود شده بود بعد من خیلی وحشت کردم اینا بشکردم تیم سار پرواز نکنیم بزنیم رودی بیاد و اینا چیزی بود ولی تیم سار گفتش که نه اشتباهم و فهمیدم چیکا کردم این دفعه دیگه نشباه نمیکنم برای بار دوم میره بالا و میکشدش دوباره این همون اتفاق میفته منتا این دفعه لب آب میخوره زمین یعنی بیده سخره سنگین میخوره و غرنات تعریف میکرد که میگفت این گردن نداشته اصلا سرش رفته بود تو قفصه سینه فرو رفته بود با سر خورده بود به سخره و اصلا گردنشو نمیدیدید یعنی چونه چسبیده بود به قفصه سینه این ها در جا فوت کرده بودن دیگه
00:04:08--->00:04:38
spkr_00: روحشون شاد باشه، روحشون شاد سقدر اصلا خیلی جالبه که این که دوباره دوم میگه نه دیگه اشتباه رو فهمیدم و یعنی اون بار اول نترسیدن اصلا ازش یکیه یه طرف قدرش کبوت شده بود ولی بازم نترسیدن ترس تو وجود خلبان نیز خلبان سعی میکنه همیشه بهترین رو انجامیه اگه بهش برخورده بودی که به خودش برخورده بود یه جورایی درسته؟
00:04:38--->00:04:58
spkr_01: آدم نترسی بود دیگه و در اون سن شست و خورتهی سال داشت هنوز فور میپرید و کایت میپرید ترس زیاد جا نداشت تو سر ایشون تبست دوبار بمبارون شده؟ نه نه فقط بمباران هم نشده فقط سکرف زدن فشنگ زدن
00:05:02--->00:05:16
spkr_00: خب دوستان سوال پرسیدن من خدمتتون میگم حالا لطفتا اگه مطلبی دیگه مونده خودتون تبرون سیکوینس بفرمایید و تا من بگم یاد کنیم از چند تا از این عزیزان مونده
00:05:19--->00:05:23
spkr_01: من دارم کامنتار میبینم همجود پشت سره هم دارم یه سعی میکنم
00:05:22--->00:05:51
spkr_00: پس این خیلی کمک میکنه خودتون که دارید میبینید من دیگه نیازی نیست بخونم خوشبختانه خودتون اویر هستید خب میتونیم بیاریم پایین سر خودتون با دست بیاریم پایین هر کنم رو که نخوندین 1400 هم توی پاک داریم قدم میزنیم یک ویروس رو خب تیم سار از حسین ربیه هم بفرمایید
نظرات
ارسال یک نظر