فرود درکویرلوت سر شرطبندی چلوکباب!|جهانبانی قربانی شد !


00:00:00--->00:00:46
spkr_00: محمود اسکندری یک جنتلمن واقعی بود و از نظر پرواز هم که دیگه باقی حرف نداشتی بسیار خلبان خوبی بود ما با هم یک جا نبودیم این چه فقط آخرین بار که دیدمش بعد از همون سانه شهید دوران بود که دنبال بررسی واقعی بودم با اش صحبت کردم ولی محمود جز بهترین ها بود و یادش به خیل و جاش خالیه در بین ما خیلی شجاع بودن و این عملیاتی هم که باید خلبان شجاعی بود و هیچ وقت کمترین تردیدی در دفاع از املکتش به خودش راه نداد

00:00:48--->00:01:59
spkr_01: راجب استوره نیروی هوایی از بد و ورود تا کنون من اینو میگم چون میدونم شما هم صحه میذارید جناب نمکه هم صحه میذارید که الان یه محتمی نوشت تا شما اینو بخونید استوره نیروی هوایی از بد و ورودش تا کنون تیمسار سرفراز، تیمسار جهانبانی نازنیم اینقدر که میدونم مطلب دارید ولی خب شاید بعضی هاشون رو دوست دارید میشهد در باره توست صحبت کنیم من فکر کنم یه لایو سه نفره بعدن میذاریم با هم صحبت کنیم که نقطه نظرتوتون رو اونجا ببینیم جناب نمکی جناب نمکی میگه با هم راجب توست صحبت کنیم این چیزها رو با هم به اشتراک بذاریم اطلاعات رو این چیزها من گرخدمت هم آره مجمیم مثل اینکه یه سری موارد داره میخواد به شما بگید و بعد آلا شیر کنم با شما راجب این استوره و نابغه چشم آبی نیروی هوایی این مرد خوشتیب بفهمید اگر

00:02:03--->00:03:27
spkr_00: من آدم روکی هستم همیشه حرفمو اگر معتردم که درسته و حقیقته به هر بهایی شده میزنم حرفمو تیم سار جهانبانی فقط یک دلیل داشت که ادام شد محبوبیت فوقلادش در نیرو هوایی و اون موقع نمیدونم مشاورین پیژیم کیا بودن میخواستن با تجربهی که از کودتای 28 مرداد داشتن میخواستن به هر نحوی شده تمام راه های کودتا رو ببندن تیم سار جهانبانی فدای این تهوری شد و الله هیچ گناهی نه در دادگاه انقلاب نه هیچ جا هیچ گناه مثلا من تو روزنامه اطلاع میخوندم که گناه یک اطحام بهشون زردن زیر پای اسبش توی استبل مکت انداخته اصلا مزخره از تنها گناه زیمسار جهانبانی بود که فوقلاده فوقلاده محبوب بود در نیرو هوایی و این شاید برای بعضی خطری بود که نمیخواستن باشه و الله جز خدمت به ایران هیچ قدم دیگری در هیچ راه کج بر نداشته بود یه با غیتا موسیقی

00:03:28--->00:03:37
spkr_01: این جریان پل کارون هم که من با یه عزیز دیگه این روح مهد این رو بفاهم بایی جوان برای همیشه از رو دارم

00:03:38--->00:06:32
spkr_00: اون اکس یه پوتوشاپ خیلی ناشیانه قدیمیه که یه هفه مای میگه پونزده رو مثل این که نشون میده و هیچ وقت این سار این کار رو نکرده حتی من فرزندشونم انشه عزیزم بارها اینو گفته که پدر من افسر با انزباطی بود این کار بی انزباطیه و هیچ وقتیشون این کار رو نکرده نه هیچ وقت این کار رو نکرده البته یه چیزی بگم اون روزایی که من اومدم به نیره هوایی خلبانهای قبل از من یک به اسطلاح نسل دیگهی بودن یعنی چکمه میپوشیدن تا زیر زانو واکسیل میداختن شبا میرفتن کافه ها رو به هم میزدن یه تیف اینجوری بودن زیاد انزباطی که بعدها در زمان ما حتی زمان ما هم هنوز اون انزباطها هنین وجود نداشت ولی مثلا شادروان محتقی رفته بود با ته سی و سه یا هشتا به چهار یادم نیست توی کویر لوت نشسته بود یعنی شرط بسته بود سریعه چلوکباب که بره اونجا بشینه و برای اینکه ثابت بکنه جیب لباسپروازش رو پر نمک کرده بود و برگشته بود اومده بود توی مهرهات نشسته بود و نمک ها رو نشونده و چلوکباب برده بود از این کار ها کرده بودن که بعد از اون یک نفر دیگه که الان فکر کنم مادنی ها بود رفته بود این کار رو بکنه چرخاش چکسته بود و توی گل مونده بود و پیاده سه روز پیاده اومده بود که حتی مگفتن ادرار خودشو خورده بود سه بعد خودش توی مجلس ختم خودش وارد شده بود مجلس ختم خود وارد شده بود این حالت ها بود یا حتی زمان خود من من وقتی که تازه با خانمم نامزد کرده بودیم اینا با پدرش راهنی بودن تو پلاج راهن تو ساری سالی یه ماه یه بیلا اجاره میکردن میرفتن یه ماه ساری بودن من توی که ماه اون موقع هم دبل کارنسی بودم هم فنج بود و هم تزیزه من پنج همبه ها صبح زود یه دونه تسیزه برمیداشتم میرفتم روی پلاج راهن سولو آکروژیت رو تنهایی اجرا میکردم برشون اونجا برمیگشتم یه فنج برمیداشتم میرفتم دوباره همون کارها رو یادم میاد یه دفعه از این سکای نجات قریق بود وسط آب که یه نفرم قریق نجات میشست رو اون چیزه من واقع دم از انقدر از کنار این سکای رجتم نجات قریقه خودشو پرد کرد تو آب شیرجه رفت تو آب از اون بالا اینا بی انزباتی بود دیگه ولی این سار جمعبانی هیچ وقت این کار نه اون آدم باینزباتی بود مثل ما بی انزبات نبود

00:06:33--->00:06:41
spkr_01: داستانه که درست بگن میگن این درسته که تین سال جمعانوانی یه بار از تهران تا شیراز با حصب رفته

00:06:41--->00:06:57
spkr_00: نه اصلا آخه چرا این کار بکنه چه چیزی رسابه میزه یه چیزایی میگن خدا آدم آقا میگن این درست رفته توی بغداد تا چنگو کرده نه اینم درست اینم درست

00:06:49--->00:08:28
spkr_01: آقا میگن این درست رفته توی بغداد تا چنگو کرده نه اینم درست اینم من شده دم اینم درست یه بارم من یه ماکت به من نشون دادم قیلی جالبه ماکت داره عملیات میدم هاپایی چی دادی کنترولی میگن این پسر تیمسار جهانبانیست که داره این کار انجام میده به یاد پدر فیلا اصلا من موندم به خدا بابا این ماکت این ها نمیدونم چرا دوست دارن یه نفر رو میخوان خیلی بالا ببرن یه جناب آدلی تیمسار آدلی که یه داستانی براشون توی خریج فارس بند خدا درست یدن که یه خانم امریکایی میخواسته بیاد هیدرولیک فریت شده بوده مشکل داشته همه گفتن ایجک کن بهش یک صدای خسته توی رادیو میاد و میگه دخترم این کار بکن اصلا یه چیزی از کاراش بد نیست درسته اونا کارایی در واقع روتین علمی نیست یا اصلا حالا چرخ و فلان و که هیدرولیک برگرده یا شیرژه کنه یا تراتر آیده رو بذاره یا یه سری اینه شما میدید قلقی یه سری کار رو انجام میدید مثلا ما اگه چرخ پایین نیاد و آنسیف باشه خب جیه مصبت میکشیم این و اون و فلان ولی خب کتاب باقی نمیگه چرخ آنسیف شما یه پروسیجر داری انجام بدید مطمئن ما یه سری که خودمون کار رو میکنیم مثلا یا شما ها به حال اینا رو میبندن دیگه حالا دوست دارن خود سوزا ها شما

00:08:27--->00:08:52
spkr_00: ایرانی هایی ایرانی هایی که خیلی علاقه همونو متخصص میدونیم یکی تحصیل هایی که یکی زده به یکی بلا فاصله کارشناس سوانه اوتوموبیل میشین میرونم ایب از رادیاتش بوده مثلا این خواست هم ایرانی هایی هستیم

00:08:51--->00:09:16
spkr_01: یاد بیرد یک سال اینجا نیستید اونجا این کار رو نمی کنند اونجا اگه یه لامبروگینی مثلا همه به خدا تیم سار هر جایی تو این هایویا تو این اوتوبان های ما هر جایی ترافیک می شه من قبلش می گم اینجا یه تصادف شده تصادف کنار خیابونه همه آرومانو می رن فقط یه برسی سانه می کنند تو خانواده شون همونجا می گم موسیقی

00:09:15--->00:09:29
spkr_00: اینجام هست به این سلام دارن به این آدم ها که گردن میکنون روبر نیکرز گردن لستیکی های نینا گردنی شو لستیکیه کش میاد نکار کنن

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تیمسار جلال آرام -چرا خلبان های اخیر شهید شدند-؟ بررسی صندلی های ایجکت هواپیما و سوانح اخیر اف 5

مرجع حمله به اچ 3 - با حضور بیش از ده تن از دلاوران حاضر در عملیات - قسمت اول - تیمسار ایزدستا

سری مصاحبه های ناگفته های جنگ تیمسار علیرضا نمکی (قسمت "اول" از شب " دوم")