خلبان یعنی این ! (۱) تیمسار خلبان صمد ابراهیمی


00:00:00--->00:00:23
spkr_02: و این خلبان برتر آسمان ایران از خطه فارس درود بر شما خیلی من شرمندیم خیلی ببخشید که این مقید تخییر اجاز شد اینقدر این جناب کپتن شریفیان خاطرات مثل خود شما شیرین صغبت میکرد حیف من اومد خوبم ببخشید

00:00:22--->00:00:26
spkr_01: از آدمتون. از آدمتون. از آدمتون. نمی شونگرم. کارش خیلی درست.

00:00:30--->00:01:07
spkr_02: قلبانتون برم خیلی من شرمنده هستم ما در خدمت این تمام قدر در خدمت شما هستیم بفرمایید قلبان ما رو در حال دوت کنید بگون خاطرات زیوه و نابی که شما از جنگ برمون دارید بانبان یک اسوره یک خلبانی که چند تایپ و پیما رو همزمان پرواز کردید تریپل کارنسی بودید یه زمانی و اون خاطرات زیوه از شکارهای عجیب و واقعا شنیدنیتون که ما دوست داریم در خدمت شما باشیم دیگه شما صحبت کنید

00:01:08--->00:04:05
spkr_01: بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم دستور تقریب سمت ایران که فرار کنه من از اقف زدم انداختمش این یک ما قبل از جنگ بود یعنی بیره خود به خود پیش میگم میاد سراغت ریکورده باقا محمود رفت بیاره کرده ما اول زدین اولین هواپیمان شما زدین یه ما قبل از جنگ باره روح احواست بسم الله راید

00:04:05--->00:04:21
spkr_02: بح بچه ریکوردی آقا این واقعا شنیدنی بود این خاطره فوقلاده بود یه بار دیگه لطفا این رو بگید خواهش میکنم اون لحظه رو یه مقداری دقیق تر بگید اگر ام کنش هست

00:04:20--->00:06:29
spkr_01: را دارم به اون گفت رفتیم به سمت هدف رو احواز رسیدیم به این نزکه احواز آقا معمود رفت کنار من معمود رو خیلی دوسشترم اسم کوچیکی شو میگم چون این بزرگ من این که برای ما خیلی عزیز داردی که شدون دوسشترم خلاصه اسم کوچیکی شو میگم معمود رفت یه رو بقل دست اوپیما بشت همه علامات های پروازی خلابان ها دارند بهش دست رو داد بیاد دستفول بشینه خلابان به چه که برگرده به سمت دراغی فرار کنه تا گردش گذاشت به سمت دراغی فرار کنه من از پوش زدم ناختم نیش که همونجو افتاد و تموم شد کارش نزکه احواز خورد زمین آه این ریکورد اولی که خود به خود اومد یه ریکورد دیگه که باز خود به خود اومد سراغ ما من اولین خلابان ایرانی بستم که با اف فنج بنزینگیری هوایی کردم نه با میخواستن اف فنج رو سخگیری هوایی چک کنن تو تناکسی که قبلا محلو خلابان اف فنج بود در اف چهارده من بودم من رفتم این با اف فنج ای یک کابینه این رو انجام دادم چون گفتیم هاپ های اف درگیر آموزش خلابان بودن نمیتونستیم رو هاپ های اف بذاریم در شاد پروژه محفظ نباشه هاپ های اف رو درگیر نکنه برای تعمیرات برای نصب این سیستم رو اف های اف کابینه بذاشتن من رفتم با اف فنج یک کابینه اف فنج ای پرواز کردم و این سیستم چکرم خیلی هم خوب جواب داد و بعد گوشتنش رو اف های اف کابینه به جناب کهنوی عزیز و بزرگ مرد جناب زعیم خدا رحمت کنه این عزیز بزرگ و عروب به این دو خلابان اف فنج آموزش دادم سخگیری هوایی رو ایگران اف فنج و باقیه آموزش بدن این رکورد هم خودش از سراغ من که انجام شد همون زمان شما داشتیم با چی پرواز میکردیم؟

00:06:32--->00:06:35
spkr_02: علوان F14 بودید یه حقه دیگه

00:06:34--->00:07:31
spkr_01: با تسیس هم بربا می کردم و همون موقع با فنجم برباست کردم سب این ریکورده دیگه جهانی یعنی دونیا سابقه نداره که یه خلابان در آن باید این ممنون است خود کما بیدونی نظر مقررات اپیمان دوتا اپیمان نمیتونید معلمی کنید بیتونید با امر مسافر سوار شید ولی معلمی نه من سه تا اپیمان حالا جالب کجاست؟ کی دستور داد؟ شهید اردستانی سخت تریمان عملیاتیم راقایی که خودش بور اماس می تشید خودش به من گفت سمت خلاست ببخشید این کار رو بکن هرچند ممنونه ولی مجبور اینکار رو انجامش بده امریه داد و من رفتم در آن باید سه تا اپیمان رو تروای بگرم معنوندش بزادم به خلابانی همون باید سوار شید

00:07:31--->00:08:11
spkr_02: از اون لحظه چون شما تامکت سوار بودید و از بسکت سوخ میگیرید توی هوا اون پروژه هم دقیقا پروژه شبیه برحال F-14 بود و با بسکت از اون لحظه به ما بگید لطفا ببینید حواپی مای تامکت یا F-14 زیر تانکر 707 سیبل میره و سوخ میگیره قطعا F-5 این حال رو نداشت قطعا F-5 یه مقداری به حال به واسطه بالهاش و اینا از اون لحظه بگید اولا که چند تا درای رفتید چجوری شد

00:08:10--->00:09:26
spkr_01: این که مثلا می‌فهمه دقیقا درسته. مطبع هرعکسه. هاپا ایفتیار نمیدون خودتو می‌دونی که یک رایدوم خیلی بزرگ بره. خب اون رادار عظمتی که توی اون رایدومه هست. ما وقتی می‌گنیم نزدیک بسکت رایدومه هوایش بخوره بسکت بسکت جا به جا می‌شه. افتر رایدومش کچولوه. این حرکت را نداره. این یک. دوهم متور how pode a‍if- abusive مطبع هاشنه ایفتیار ندية از توربو فنه. Wells-bo fan تأخیر داره توربو جات نداره. بلیگت یاد دوند. من ده درهکت را دو می‌دوز أجیبی که من دیدم بختی که من کانتک کردم با بسکت با اف . همذاف شدم تو افتیار نرمیل نمی‌تون از تراتنور هوردهاری دقیقا. خود ترون قراره افتیار نندست؟ دست برداری کار دست داده. واقع بودام تراتر واکیم تراتر بازی کنی که این از پوزیشن هارج نشی. فهمید من بدونی که خانده هم دست هم تکوید نیازه نید. دست هم بلند کردم اینجوری کردن. و کانتیک بود. بسیار راحت تر به قشنگده از افچارد بنزین میگیره. و اون لرزی هم بودکت نداره.

00:09:25--->00:10:11
spkr_02: چقدر تجربه جالبی میتونه چون برحال اف چهار در افت بی هایند پاور کرد دیگه خدا بداد ما برسه که حالا تا بخواهد جواب بدیم به خاطر تخیرش بسه اون طور رو فرمیشن در واقع اف پنج چون اف پنج خدای فارمیشن و کلوز فارمیشن حالا ما با لانچر میزدیم زیر لانچر همدیگه و اینقدر حالا تو لوب بزن و با فارمیشن و اینها فینگر تیپ کلوز فینگر تیپ لوب بزن و حالا رول بزن پس این حسن برای اف پنج که زیر تانکر استیبل باشه هر لحظه هم که یه ذرا عقب میفتی پاور میدید میری جلو نمیزنی شلنگی

00:10:12--->00:10:35
spkr_01: خیلی بتر از F14 و استیبلتر میشه بنزین بگیرید و خدا رو شک برم دادم اینجوریه و از چهان گفتم مثلا نگرم نماشید یعنی آف ایما به این راحتی به توی بنزین بگیرید و خیلی ساده است و عزیزان من بردم این آب زعیم رو رفتیم بهش آموزه اشتادم اشون خیلی راحت اینو کار انجام داد و یاد گرفت و رب به بقیه عزیزانم آموزه اشتادیم سوخ گیریه

00:10:34--->00:10:37
spkr_02: ایفن پروژی که دان پیدا نکیم

00:10:38--->00:10:44
spkr_01: این متاسبانه نشدی به خاطر کن بود اواپ این ما نتونستانید هماش بده

00:10:45--->00:10:57
spkr_02: مسائل امنیتی که من شنیدم خیلی از کشورها ترسیدن که این کار شما کردید و ارحال یه جورایی داشت یه اتفاقات می افتاد

00:10:56--->00:11:14
spkr_01: هواپیمای بسیار کچیکیه و برای هدف هواپیمایی بسیار پیچیده خوب هواپیماییه حالا گردش که زیاد بشه خطرناک میشه حالا اگه باز یک کسی روشو زیاد کرد با این پروژر ادامه میدیم

00:11:14--->00:11:22
spkr_02: الهی که قرآنتون برم که ما شالله به شما بفهمید. لطنان بری سراغ ریکرد ها. می دونم ریکرد پاس دارید.

00:11:17--->00:15:47
spkr_01: این میدونم ریکرد باز دارید ریکرد که جالب از بگرد که ما ها په باید تسی و سره که ما آوردیم تو اسفاها هم به دو دلیل آوردیم یکی این که خلاوانای خلاوانای که کابین اقیقی افتیار این پردیدن بیاریم کابین جلو باید هم پرواز کنن یکی هم خلاوانای که تو افتیار فروازشون کم بود باید پرواز کنن است تا فروازشون بره بالا متاسفانه بر بعد ورود یه هاپا خود یه دونه هاپا تسی و سره سامه دادیم شهید چهار نجات و رحمت خدا را به شون شهید شد هاپا تسی و سره این پروژه متوقف شد یعنی پروژه اصلا قرار نه بود من پرواز کنم با تسی و سره چون من فهمانده بولا به فتیارده بودم و سوال پروازم بالا بود بود بچه های پروازشون پایین تره با این بپرند که سوال پروازشون زیاد بشه این سانره که دادیم همه کشیدن کنار بخشان ما باید آفا نه این پروژه باید آفا بسیار خط باقا خط برنه باید شد بعد شد قضیه ی علی موند و حوزش نه شد همه رفتن و توی این تریان یه دلاور مردم پیدا شد به نام والی اوویسی استاد خودم بی نظیره این والی اوویسی دمشکرم ارجعه هست اومد گفت همه نگران نماشه من هم هستم باید ایچه هم نه من نیاز داشتم به پرواز آفا نه والی اوویسی ازاد تو و ساد پرواز آفا اون بالا بود نم بقیه باید الإسات که نفریده اومد گفت من هم هستم با هم این او افا راه میندسیم دوشکرم این والی اوویسی عزیز اومد با من پرواز کردیم تفسیص راهش انداختیم و همویه که پرواز کردیم دو تیم 50-60 سایت با هم باقر فرواز میکردیم. ای باشی بر طور اپا اشکال داشت. قرآن نگرداشت وارد نبودن مینتنس زیاد با حال هوای اپا ما پراز میگرفتیم. ایراعت میگرفتیم اونا اصلاح میکردن راه اپای ما. تا 40-50 سایت ما پریدیم بیگه بچه های جب اونام. بیدن خبری ری با داریم. اینا رو پراندیم با یک تسیس ها. اونا کامیدره F14. که ما صبح تسیس هایی پردیم به عدد زور F14. حالا یک ریکورد دیگه داریم. اینی که گردان ارتوگراند F14 را من و جناب والاویسی را انداختیم. برای اولین و آخرین بارم تعدیلش کردیم. یعنی ما رفتیم F14. بردن ارتوگراند F14 را من و جناب والاویسی را از اون پرست و یوسف احمدی. این سه دلاور و من و بیدلاور رفتیم و خلاصه انجام میتونیم که این سه مرد بزرگ به من کمک زیادی کردن. این سه نفر. اومدن دست به دست ما دادن. تو نیکن نگرانی هاییه. بودن رحمت کنه. این بزرگ مرچهید و آبوایی. نگرانی هایی بود که خب یه موقع ممکنه لازم بشه F14. ارتوگراند انجام بده. جایی رو بخوان بوماران کنن. تو F14 آبوای بسیار قبی بودن. زیادی دوست هم کنه. اون شاید جایی لازم بشه. ما مجموعی ارتوگراند اثفاده کنیم. ما باید این رو برای ارتوگراند آماده داشته بشیم. یه نگرانی بود برای نیروحوایی. که سیستم ارتوگراند F14 روح آبوای سوار بود. ولی کسی انجامش نه ده بود. من با این سده لابر اومدیم شدیم چهار توفنگدار. رفتیم روی آبوای افچاردن. گردان ارتوگراند افچاردن رو را انداختیم. میرفتیم و از اسوان رنج انارش. برادرم میگفتیم با بلند میشیم هر جباره دیدی بگو به همون. چون مسیر بسیار عالی بود. این تمام انواع موانهی که ما توی جنگ واقعی نیازیم. تو هدف زدن واقعی وجود داشت. کفی صاف، حالت جنگلی، کوهستانی، ارتفاعات بزرگ در رای عمیق همه چی تو مسیر بود. کامل نداردن. برادرم اگر هر جباره دیدی بگو که افچاردن رو از زمان نمیدیدنش. یعنی قرآن ما پایینی رفتیم و واقعی انجام دیم این معمولیتها رو. ریجو انارک رو یکی بگوید.

00:15:50--->00:17:28
spkr_02: مهدی بود زیاد معلوم نبود چون مال خیلی قدیم بود دلتا سوینی تو و جناب اویسی به من دستور داد که برو به شون مسئول پروژه یه رنج درست کن ما رفتیم جانمایی کردیم یک دونه رنج با همون به حال دائره ها و اسکیپ باکس و افتان پرده های استرفف و اینا رو گذاشتم اونجا و به حال یه سری ماشینالات رو اینا به ما دادند و با بنازا میرفتیم از بالا نگاه میکردیم ایرادار و خلاصه اون رنج بقلی هم یادگار بنده حقیق بود که خوب خدا شد به واسطه یه محبت شما و این راه اندازی شما ما چون از فنج اومده بودیم ما سه بار فکر میکنم بله سه بار چیز شرکت کردیم سه بار ایپ توگیران شرکت کردیم مسابقات ایپ توگیران و بچه های مال خود بنده هم یه بار توی راکت اول شدم یه بار توی لا انگل بام و اول شدم منظور اینی که حاپی مایی که شما اسمبل کردید و را انداختید واقعا میل دپریشن هایی در که چون میدونید ما حاد افچارده برحال اصلا کاراییش یه چیز دیگه است ما میل دپریشن در بودیم و شما درورده بودید در واقع دیگه حالا دادید و ماها پرواز کردیم الحق و الانصاف چه کردید از این هواپی مایی که اصلا کارشی نیست استراتیجی و این نبود چه کردید و چه ساختید که حالا اومدیم میرسیم توی این مسابقات حرف داشیم برای گفتنه از ما حساب میموردن برای گفتنه

00:17:18--->00:17:23
spkr_00: سپراتیجی هسته نبود. چه کردید؟ تا چه ساختید؟

00:17:28--->00:21:15
spkr_01: آره عزیزم این هم از خودش اومد دیگه پیش اومد و ما این هم انجام دادیم و جالبه که خود جدا به رستمی امزار رستمی بزرگوار برای ما بسیار ایشون گرامی هست استاد بزرگ ما هست و خیرت ایشون اومد اسواحان و با من پرواز رفتیم برای ارتو گرام با هم دوتا اید با افتیارده میخواست ببینه چجوری افتیارده عمل میکنه وقتی که من با هم رفتیم با با هم شد افتیارده اینقدر استیبل رو زمین ارتفاع به این پایینی به یک خوبی مانوار میکنه ایشون اقعای خوشحال شد باقا فوقلاده است خیالا راحت شد بس اگه موقعیت بیشتیار ما میتونی افتیارده دریاد این دریاد وقتی که افتیارده ایشون اومد اسواحان و با هم رفتیم ازیسه پرواز کردیم با من این با زرگ مانوارده است کنید این با زرگ مانوارده است خوبی بودن و خوب حمایت میکردن و جنرم مقدر نرگیر میکردن که ما عرضش کار را بدونیم بعد برای خیلی تلسیس پروازشون قبل تلسیسه عرد خارج بشه با تلسیسه پرواز کرده بود ما بعد از راه اندازی و از زیر خاک دروردن تلسیسه ایشون با تلسیسه پرواز میکردیم برای همین ماده ها محدود شده بود این از ور جی به دو جی محدود شده بود هاپیما چون نمیشد زیاد خطرنایی کون دفتیم با می کشیم ممکنه سرسیان در بگوه هاپیما عباسد نصف بشه اون سوال ها زیر آفتاب بود و خاک خوب بوده بود پرسوده شده بود برای همین زیاد بهش فچهر نمیموردیم با این امیر وزویوار امیر رسطانی ما رفتیم پرواز تلسیسه ایشون اپا رو پرواز کرد به یاد غلیبا و چند تا مانو بود اینا رفت و بعد گفت که من اپا خیلی لپ های قشنگی میزد حیف که ما مداد جی داریم نمیتونیم لپ بزنیم گفتم ما میتونیم لپ بزنیم گفت چی میگی؟ اپا لپ میزنه گفت ما نمیتونیم با دو جی لپ میزنه گفت چی میگی؟ گفت اگه میشه با آورتون نمیشه تلسیسه با دو جی زیبا در لپ دنیا رو میزنه تو رو خدا آخه دو جی با من اون بالا سرعت کم نمیاریم؟ چی؟ انقدر قشنگ و عالی امیر وزویویسی شاهدن حالا یه فرصت بیش بیادیشون ما به همین کار زیادن جمعیم با دو جی لپ میزنه اینه قدار پا از در استراتیکیوال و بدن استعیدن با در محلیتن با در محلیتن با دو جی لپ زدن گفت اگه فاقا زد چه خوشکر چه آروم و چه بیصدا زیبا در این لپی که من تو عمرم زده هم با تلسیسه بود آروم این اون زیده فشار با دو جی لپ میزنه با در استراتیکیوال و بدن استعیدن تو قلنه اینه تیمی مونه دیگه نظر خود ایدرانیکی اپای بسیار خوبی بزرگترین ضعف تحساس مطورشه اگه دو تا مطور داشت احترین اپای دنیا میشد یه مطور داره اون هم اینکلیر خیلی خطرناک کمبرسات ازتار زیاد میکنه و خطرناکه برای سانه میده اگه این مطورش رو آبگیریت کنن یا دیگه مطور رو دو تا بذارن روی آب ایمان رو این بدنه و سویل بدنش خیلی جواب میده اقعا آلی مانورون کنه آب ایمان و دو تا فکر رو دو تا اشتره میزنید او ده تا اشتراه بگر و دیگر یه کنن یه وگر بگر بگر وگر کم بگر بگر یه تفتره میده سویل بادی نک و کیا یه این مصاد یه از بایخ دیگر اردان التشهیر

00:21:16--->00:21:45
spkr_02: اف پنگ 400 نات چارژی میکشیدیم اون بالا باز دویستا و نه صد و نوتا میابردیم اف چاردن همینطور یعنی واقعا این که دوستان بدونن تیم سار داره میگه با دو جی شما یک تن ریدیوس خیلی بالایی یک دایره خیلی بزرگی رو در واقع درست میکنیم و این دو جی کشیدن این که اون بالا شما شما 400 تا شروع میکنی یا 350

00:21:46--->00:22:26
spkr_01: من یادم نیست چون خیلی وقت گذاشته چون ما مدرسورت هم داشتیم روی آف ایما یعنی سورتی هم بیشتر نمی رفتیم آره ما اول سورت باشی که اینجوری میشدیم اینکه ثابت نبود که بودیم سورت بودیم ما رو احساس و عشقی میزدیم امیدباه بودیم که همون سورت درست دیگیم آف ایما چیزیش سالم نبوده یعنی سورتش اینجوری میشود ارتفازندش اینجوری میشود چیزی استانداردی نبوده سورت چقدر ما همه عشقی احساس میگریم حالا وقتشه میرفتیم سالا وقتشه میرفتیم

00:22:28--->00:23:52
spkr_02: با تیسیسه 68 میپریدین سال 68 سر اگه خاطرتون بوده 67 68 بود دیگه ما کاروان بودیم برای 27 اینا میرفتیم سر دقیقا یادم نیست فکر میکنم همون سال 68 بود اگه اشتباه نکنم که آره 68 بود بعد میرفتیم بعد شماها که میمدیم آقای خدابنده با شما بود اون موقع خدابنده خدابنده هم داشتید دیگه چما تیسیسه میپرید درسته میامدید برای سن خدا میدونه با چه سرعتی میامدید میشه اصنی این وینگ تیپ ها وینگ تیپ تنک داشت تیسیسه درسته اینا اینجا نزدیک زمین با میگنیم هلا دن که بخور زمین که خدا شاهده با چه سرعتی تو فاینال فکر منم صد چهل ناد سرعتی چهلو پنگ ناد شما تو فاینال سپید داشتید میامدید بین کسید اما پیمار رو هوا اینجوری اینجوری خیلی ما میگوزیم خدایا این چیه چجوری میشینن با این که شما رو من یه واقع یادمه بچه ها گفتن این جناب ابراهیمی ها این هاتستیکشونه که میامدید تو فاینال میامدید برای نشه اصنید من اون موقع کار ما میدیدم خیلی واقعا خطرناک بود

00:23:55--->00:25:08
spkr_01: از دارم این خطرهای بودن اپا تسیسه یک خلابانی اسمشو نمیگن تو ما دنبال اسمش نباشیم یک خلابانی اومد که ما تسیسه پروازش بدیم از یه هواپی ماهی اگه تونست تسیسه رو پس کنه بعد بیاد افتیارده ما گفتیم باشه اومد و باشهار شدیم ماشرفی پرواز پروازی زیاد خوب نبود بعد این پس کنه هم یه حالتی بود که اگر موقع نشستن چرخ جلوی بخ میخورد زمین کله و لغ میشد بعد چرخ اقرب میشستی و نگرش میدشتی تا سورا چند میشه و یواج بینید زمین بگرانه کار دسته میدن بعد منم به خاطر این اعتماد به نوز پیدا کنه دست و آفا نمیزادم جسیم هر کار دوستانو بکنه و حالا قیمت جوانو نمیشده یه خلابان بشه دیگه میرفتیم ما چند راید با این پرواز کردیم هر دفعه تشکیش آ خوب شده آفارین بهتر شدی فلا هم بیستا راید ثوم که ما پرواز کردیم بعد میشستیم دیگریش کردیم گفت من دیوونم بایی اقا بپرم خواهد برو بپرم بخواهد با کچین موسیقی

00:25:08--->00:25:12
spkr_02: مامی درانگیمو

00:25:14--->00:25:22
spkr_01: چه هدیست شما؟ شما چگارست کردیست؟ من بشه کندم به قیمت جونم خلاوانت میکنم اون کنم من بخونم نمیخوام

00:25:23--->00:25:30
spkr_02: بعد جناب شاد نجادینا بود خورده بودن زمین بعد اون بود یه کمی ترسم داشت

00:25:30--->00:25:39
spkr_01: خورده بود زمین. اول که افرارو آوردن شاید شانجاد یکی دو هفته بعدش خورد زمین.

00:25:40--->00:25:50
spkr_02: و هزون مال بعد از خوردن زمین جامشاد نیجاده که من بایش صحبت میکردم و من گفت گفت مگه دیوونم برم به این برز پلانی؟

00:25:42--->00:27:27
spkr_01: زمین جمشهر که یاده که من باید صحبت میکردم و من گفت گفت مگه دیوونه هم برم برم به این برس پلانی؟ بعدی صحبت ها رو زیاد به هم گفتنها دیوونه و فلان جالبترش هم برای تو بگن یه چیز خاطره خیلی بعدی هم دارم از این قضیه که من داوطلب بودم یک بار من از بوشیر که من اموریت میرفتیم اومدم اسفحان یه نفر به من گفت که اومد پیش من که من خانمم مریض شده بخوام بنامش دکتر اگه میشه به جایی من برد بوشیر گفتم این نداره شما برد اونبال کار زندگیر من هم موقع از اپا کیپلترش رو بریاستان اپا شدم و بچه اومدیت گفتم بسیار من رو بزاری به جایی این آقای فلانه از شب نمیگم چون خوب نیست من میرم به گوشه بعد رفتیم به جایی این گوشه این هاپا بلا هم موقع از اجرده داشت گناه شد تیکاف کرد رفتیم مثلا تو گوشه این آقایی که من بیجایش پریده بودم رفت توی عملیات اونجا بیشه فرمانه عملیات ای نه رفتی بوشه گفت نه یه خریگی رو بودم اونجا خودم برستادم بوشه برد ما برا عملیات بل اصلا بخار خیلی بدی با این که کتکی زده بود این داختیش بیرون از دفتارش این ها ولی منظورم اینکه وقتی آدم دافتالاب میشه این چیزها توشه دیگه چون رو برسوزی و محبت کار میکنیم قدرتو نمیدونه توقیین هم عهد میکنن این چیزها زیاد من داشتم چیزها بردارم

00:27:28--->00:28:41
spkr_02: خدا میدونه شما چقدر شجاعت داشتید خدا میدونه ببخشید خیلی ها گیب آب کردن شما میدونید خدا حفظ کنه ناصر دریازاده رو هر جا هست ناصر دریازاده فکر کنم رفت نوشتن آبا ما نمیپریم فرستاد این رفت هم 27 فکر کنم بریشتشم گفتن ناصر چی شد چرا نمیپری ناصر گفتش که بابا این تابوت پرندن با همون لحجه آبودانی با این چیه که مثلا اصلا تو نمیدونی وقتی بیایی خیلی ها گیب آب کردن خیلی ها نمیپریدن خدا میدونه شما شهره شهر بودید اونجا از نظر این که این جناب ابراهیمی اصلا از هیچ چی نمیترسه یعنی همه خیلی ها گیب آب کردن شما و جناب اوویسی این پروژه جام ستاری بود خدا بیایم مرزه جام ستاری گفت از زیر خاک بکشید بیرون رو بیارید پرواز بدید و خلاصه گرد کردید بری شما جناب اوویسی الحق و الانصاف موندید واقعا دمتون گرد

00:28:42--->00:34:09
spkr_01: تو دارو شوی که های تونست این کاری انجام بدین واقعا دمتون گرم خب بریم سر برموهای که ما دوران جنگ داشتی براتون بگم جالبه دسفول و بوشک های فراگشو براتون بگم دسفول که بودیم بوشک های فراگ بوشک هایی بود که بوردتون خیلی سنگین بود و قدیمی بود بوردش کم بود از پشت دخونه کرخه میزادن مثلا دسفول هندیمشک و پایگاه منطقه به این صورت بود که ما در پایگه میرفتی بیرون پنکیون سمتراس اندیمش بود پنکیون سمتراس شب دسفول به نور این حالت یه ستا نقطه بود که ارواقی های پایشو بود های کرخه بودن با بوشک اینوارو میزادن و بورده بوشک های فراگ نه متران بود به این ستا نقطه میرسیم هر از گاهی دسفولی میزادن من از پایگاه میزادن باید وقتا هم اندیمشک میزادن دیگه اشقی بود همیشه هم شب میزادن یعنی از یک و دو نس شب تا تیار پنج صبح بعد موقع ترین حالت انتخاب میکردن میزادن ولی یه خوبی که داشته چون این موشکه خیلی سنگی و درد سر داشت گذاشته باید رو لانچه رو زدن یکی یکی میزادن یکی میزادن دو سی شب نمیزادن یکی اگه بخواه پشت سرم زدن که اصلا تمام دسپول اندوش پایگاه بخواه گکسان میشد خدا رو نمیتونستن پشت سرم بزنن این از یه ما تو پایگاه دسپول چون خط لجمن نیروهقایی بود با دشمن خلا بانای پایگاه تبریج میمینن کمک ما چون دسپول خیلی شلو پولو بود و شهادت و اینا زیاد توش اتفاق میخواه برای اینا دار رویه بدن و بچه ها و اینا بدن کمک ما این از عریضان که اومده بود از تبریز قرلوی ما اباس رمزانی بزرگوار بود این امیر بزرگوار که همه از آن میشتسنش چقدر عزیز و بزرگوار ها و چقدر به نیروهقای کمک کرد خدمت یه هنوز داره خدمت میکنه با همه مدیونش هستیم این اباس آقای عزیزا اباس آقا برای من این برادرم بود این این قدرم نزدیک بود این جفت جفت رفیق سمیمی اباس آقا از تبریز اومد دسپول برای مهموریت که با کمک ما کنه بریم مهموریت انجام بوده اومد دسپول با هم نیگه یک چند مهموریت رفتیم انجام داریم و با دارشوی به خیل بزشتیم اومدیم و شب خوابیدیم ما به قادر یک اباس آقا نارای داشتیم دوره موشکا نگفتم من بشتیم که نگران نباشیم گفتیم با هم خوابیدیم با اتاق منم یه تخت داشتم یک تخت سربازی موردیم زدیم به قلع تخت ما و بره اباس آقا آماندهش کرد یک اباس آقا تخت سربازی خوابیدیم ما هم طبخوت ما خوابیدیم و با هم نیکی سبی ها قضیم گفتیم و خندیم بودیم خواهمون دو دو ساعت بعد آرات دو و نیمسه بود موشک فراغی اومد ایوام خورد وقتی میخورد اگه وایستاده بودی که این دطلو میرفتی اگه خوابیده بودی بلن میشدی میفته در او تخت ما با اباسه ها بلنجان افتادیم زمین من کنم میسرم قضایی چی بلنجان تفاید ای با تاریکی اباسه ها داری بربر بره اباسه ها چیزی نیستی؟ این طبخونه نیرزمینی دارن طبپاشون را درست میکنن برای کاروگری روله طبپاشون چند را طب در میکنن برای امتحان این صدار طبپای طبخونه نیرزمینی خودمونه که حالی این موقع از شبی کنم با اباسه جنگیه نگه شب روز در اومد همیشه آماده کنم بابا خیلی برجور بود دو بار گرفتیم خوابیدیم گزشت خوش داختان دو سه شب نزدن دو سه شب بعد که درستهاری موقع درستهاری خورد و موقع درستهاری در و داغون کرد چون خیلی هم نزدیک بود ما برای یک کوبید و در و دیوار ارمون تخت افتالیم پرد شدیم بلند شدیم عباس آقاچون دیگه میدونم سینا طبخونه نیرزمینیه بلند شدو با چه پکندو یرا خوابیدیم حالا بخی خلابانا همه میرفتن پس فهماندهی بلند میشدن این موقع پایین مینشدن تو زیرو درستهاره تو لابی فلا دورا جمع میشدن این موشک میزدن تخت راحت تختون بلند میشدن میخوابیدیم تموم میشدن با تا خلابانا همه میرفتن موردیم موردیم موردیم موردیم موقع زنده این قصصی چی بکنیم وقتی زدن تموم همه این گذشت گذشت و ابسه آقا به سلامتی که که که موردیم موردیم موردیم این گذشت و ابسه آقا به سلامتی که که که موردیم وقتی من فرواز این آقا بروش تموم شد و رفت تو هوافا که داشت میرفت مثلا به تبریز بچه ها بهش گفتن که بابا ازا خدا رم میکرارد پدافنده ایراغ و اینا که موشک میدن هیچ چی بود موشکای فراق چیچی بود احبا قرآن که موشکای صح 시청 و موشکای فراق چیچی بود ها وسه آقا خیقی فراق چیچیه گفت نفیم که همونته که همون چه درقت زد 가ین آت inglés با قرآن ستاریت همونو باگوین به کاشی دومتری و دفاعات روسها جمندیم سامند که تو خودنو نیراماً و syndrome طبعندو

00:34:11--->00:34:21
spkr_00: دو هفته راحت خواهیدیم و تا عرفاتو قرمید روشتیم خدا رو شکل خیلی گذاریم

00:34:20--->00:34:51
spkr_02: فیر نکنه که دیگه وگرنه تو صبح خوابش نیم بود این موشکا سر دو زمانه بود میامد رو سر اون شهر روی دستفود بعد احتمالا نمیدیم یا موتورش جدا میشد با گراوی تیپ میامد معلوم نبود کجا میخوره شانسکی میخوری یا تا روی شهر رو اینا گراوش میدادن از اونجا دیگه نمیدونم حالا من یه بای مقایم میدیدم توی یا تهران یا تو که ارمانشان یه تیش جدا میشد بعد میامد سمت شهر درسته سر؟

00:34:51--->00:38:57
spkr_01: خب ایش این بود که اینا سیستم هدفیابیش خیلی ضعیف بود. میدونید؟ شانس اکی میدوند. دقیقی نبود وگرانه پوسه اون را میکند. فاصله نزدیک. چون وقتی میخوردانی منظر یک زمین فوتبال خراب میکند. خیلی بزرگ. نظامتی بود. هم بردش کم بود خیلی بزرگ و سنگین و داگیران. مثل یک ساخنون 15 طبقه بود میخورد زمین. خیلی بد بود. این بود که خلاصا اینم از قضیه این یک خاطرم با بچه افتیارده مهمور داشتیم ما. این با بچه افتیارده بود. این قضیه یه طوبخونه دشمن. بچه افتیارده میمدن از بایگاه بوشه و بندراباز بوشه رو همه دان ببخشید. میمدن کمک ما. چون باز میگم بسیل لجمن نیروغبایی بود با دشمن. ما نیاز بود که از اون منطقه زیاد حمله کنیم به عدف های دشمن که از اوزای که اغیرهد نشن میمدن کمک ما. یه دوره هم که بچه افتیارده بودن کمک ما. چون افتیارده بود. چون افتیارده بزرگی هست. دو برابر افتیارده و خیلی راحت دیده میشه. روی نیروزمین خیلی خطرناکه. چون از دور ببیننش برای زدنش خیلی راحت تره. افتیارده نمیتونن ببینن تون نزدیک نشه. ولی افتیارده افتیارده دور میبینن. وقتی که بچه افتیارده بدن ما با مسئولی روای همه هاین کردیم. گفتیارده تا موقع که عملیات مشترک شروع نشده افتیارده افتیارده پرواز نکنه. به دو دیل. یکی اینکه تو منطقه شناسایی میشه. میبیننش. بر روش برامرزی میکنن بر ازدنش. یکی اینکه ناپای سنگینیه. اگه آسیل ببینه ما باقعا ضرر میکنیم. بلش کنیم. ویده تو عملیات موقع خاصی عملیاتی شروع کنیم. که همه قرار شد به هم نگه عمله کنیم. که برپره هوایی رو ما بخواییم بگیریم تو منطقه که نیروهای سطحی کار عملیات بسترده انجام بده اون موقع پرواز کنن. برای همه صدادم قویدی فکر خوبیه. گفت باشه. وشه فوق اومدن منجا مندن. باید چون پرواز نمیکنه. این ما میرخدی پرواز میبادیم اینا بهشون برمخون. بابا چی کار میکنه چی رو نگتایی پرواز نگ دادن به همه دوان و گوشیر که بابا اینچی مصخن و مازی ما موردیم اینجا رو زمین نشستیم. پرواز نمیزنن بکنیم. میگن اینجا خطرناکه فلان و ولن. گفت بابا چی چی میگن اینا. فلان برای مارچناش جنگلش هم ما شدیم فلان دیم. آقای افور با خدافن دوشمند زد ترکش خورد بهشون. بیشتر هم اولای ضد اقای خورد بهشون بشون. اقای بزرگ بود. ایچه زیادی بود. رون یروز همه همه نمیزدن. یک دفعه چند کلومتر مربع آتیش میشه. رون یروز زمینی که شما میریم. یه لشکر میشه پدافن. نمیزدن. یه دفعه چند کلومتر مربع آتیش میشه. این همه جا آتش میاد اففو را خیلی آسیب میدن گلوه میخورد و بدن نشون از اون به بعد یکی دو روز که گذاریدیم اففو را گوشه گردن باید که خطرالله که بار رجات بدید این به درد ما نمیخورد فقط اففو باید پرواز کنیم این همه اففو را دارید که باید پرواز کنیم میزنن و اقلی عوض شد گفتیم با ما که گفتیم این منطقه به درد چمانه میخورد حالا اجباری بجوری که هم پروازان جامعه میدیم برید بسلام هم این هم خاطره بود که با اففو را دارید شدیم سر بچه هی باید اففو را دارید سر بچه هی باید اففو را دارید و سر نمیخورد بسرد بگیش و موجود که خادر بش limbان که دارید Guardian است که درستکان و موجود به ایک منتر بچه هی بود که خاطره که لگه همیکورند موسیقی

00:38:57--->00:39:02
spkr_02: سر با اف پنج پاپاپ بیزدید دیگه چلو پنج درجه و سی درجه

00:39:03--->00:41:05
spkr_01: نه نه فج فقط لولوه یعنی اسکیپ نزدید اسکیپ بامبینگ لافت هم زدید باید باید باید نه برای نه اون که مهملیتو سادهی بود برای ما اولش بینید ما موقع که جنگ روشن اسکیپ بامبینگ تمری نکرده بودیم تمام پرسهی که تو ارتوگیران امریکایی با ما یاد داده بودن دایوین بود یا لایفوامبینگ بود فرامودینو یا هایوامیس سی درجه به بالا سی درجه شده باید بوده اسکیپ نداشتیم وقتی جنگ شد ما داریم ای بابا تناصیاره اسکیپه چون ما باید یه طور میرفتیم که دوشمن نبینه اتون کلن تو منطقه اون پدافنده بسیار قوی داشت موشکای سامه شیش و تو تمام نقاتش هم پدافزه دواییه بسیار پیشرفته داشت و راداری حتی ارلیکن مثل ارلیکن ما بود یا شیکاوینا داشتن روی خیلی هسته به همه بود خیلی همه بود و اگر حضوریمون رو خبر از داشتن به هدف رادار میگیره بهشون میداد آسیپذیری بود بسیار بالا میرود درسدش برهنی ما دیگه دیدیم خیلی خطرناک است زیاد در اون حواقه بامونه میزنند کلن اومدیم دروی اسکیپ بامبی لاف بامبی برو رو افشارده انجام میدادیم چون افشارده حیکلش بزرگ بود تعداد زیاد بام هم میکرد و این منطقه بزرگی رو پوشش میداد بهترین حالت برش ای بود که هم آسید کمتر ببینه و هم کمتر در دیده پدافن قرار بگیری و هم منطقه رو یجا پوشش بده برای زدن لاف بامبی بود که با افشارده این کاره هم که افشارده این میکرده و هم منطقه رو یجا باید برای زدن و هم منطقه رو تعداد زیادی هست

00:41:05--->00:41:32
spkr_02: اسکیپ که تشریف می بردید برای اسکیپ زنید تریپل ای اکثرا تحدید بود دیگه برای شما دیگه در واقع تریپل ای آنها انواع اقسام توپایی که به حال به شما شلیک می شود اکثرا حاپیمای بچه های ما هم من فکر بکنم همین سام نه و یا سام هفت یا همین تریپل ای آنها می زدن درسته؟

00:41:33--->00:42:53
spkr_01: خطر عطقیمون سامه شیش بود سامه شیش که پونزر داریم خویی بود بعد لولوه بود و قاتل آفر بای اسکیب بود یعنی بعد از تریپلی ها سامه شیش بود که برای ما خطرماش بود برای همین ما سعی میکردیم زیر پنجاب ها پنجاب ها پنجاب ها بپریم زیر پنجاب ها پنجاب ها بپریم بالا این سامه شیش فعال میشد آها بعد ما میمدیم قبل از هدف از بانقی بلند شدن تا روی هدف زیر پنجاب ها پنجاب ها پرواز میکردیم تا به هدف میرسیم هدف میمدیم 200 متری بومبا ها میزدیم میراختیم دوباره پایین یعنی یه پرش اینجوری میکردیم فقط لغه اینطوری ارتفاع میوردیم بالا که بومبا ها اکتیف بشه چون های درک میزدیم لولوه بومبا های درک چپ داره پوچه باز میشه اسنک آیی بله آره با اینها میزدیم برای لولوه بله اینها از بالا 150 اوها فعال میشود میبنیم 200 پایین میزدیم سری میرفتیم پایین این نقطه خطر ما همی تیچه بود میبنیم بالا میزدیم دوباره میرفتیم پایین غیر از دیگه سامه شیش نمیتونست رو ما گولفو کنه پاک importante برینک برای ن domانم برای نهاید سرائلا

00:42:53--->00:43:02
spkr_02: خطر فرگمنتیشن هم دیگه نداشین چون سنک هایی بود یه مقدار دیلی میداد که بیاد پایین حالا حتی پنجاخ پا هم دید

00:42:54--->00:43:33
spkr_01: بطر فرگمنتیشن هم دیگه نداشتیم چون سرک هایی بود یه مقدار دیلی میداد که بیاد پایین حالا حتی پنجاف پا هم که داره آسته میامد پایین ما دور بشدیم به خور به هده ایدئال ترین مونده بود که ما اینا رو اصباه میکنیم و دیگه در صد آسیل پذیرمون خیلی پایین اومد با افنج چون آفه مایی بود که گشکل هم دیده میشه از مصد صور پدافن و تقریبا ما آفلگیر میکردیم هرچی هدف بیچیده و سخت بود با افنج میزدیم به همین تکتیک و بسیار معثر بود این هم قضی میخواد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تیمسار جلال آرام -چرا خلبان های اخیر شهید شدند-؟ بررسی صندلی های ایجکت هواپیما و سوانح اخیر اف 5

مرجع حمله به اچ 3 - با حضور بیش از ده تن از دلاوران حاضر در عملیات - قسمت اول - تیمسار ایزدستا

سری مصاحبه های ناگفته های جنگ تیمسار علیرضا نمکی (قسمت "اول" از شب " دوم")