تیمسار خلبان بهمن فرقانی


00:00:00--->00:00:51
spkr_00: خب بفرمایید چند کلامی یه حال و احوالی بکنید و قبل از هر چیز میخواهم در گزشت استاد آواز ایران آقای شجریان رو به همه طرفداران و دوستارانشون تسریت بگم و مطلب دو خوب میخواستم از همه این دوستانی که به من در عرض هفته گزشته انقدر محبت کردن که واقعا به قول امریکایی ها اووروهلمنگ و تعداد انقدر زیاد هست که من متاسفهانه همه رو خوندم ولی نمیتونم به همه جواب بدم اینه که از همینجا از همه دوستان تشکر میکنم و کاری نمیکنم جز انجام و وظیفه بفرمین

00:00:52--->00:01:46
spkr_01: خب خیلی ممنونم دست شما در نکنه خبان هفته گذشته خب چون ما داریم همینجوری سلسلوار جلو میریم هفته گذشته شما چند تا مطلب خیلی ناب که واقعا دست اول بود و حتی خلبانهای هم رزم خودتون هم که تماس میگرفتن چقدر سهه میذارن به راستگوی و آنس بودن شما و این که هرچی که محمود بهمن فرغانی میگه درسته خیلی کسا از جمله جمع سمدی و بقیه که خودتون میدونید و الان من خیلی باز نمی کنم بعضی از سورپرایس همونم راجع به شما خیلی گفتن خودتونم شنیدید خب اولا که این صداقتگویی در شما نهادینه بوده و از قدیم هم بوده این که از از از دیگه

00:01:45--->00:01:56
spkr_00: ارزون هم به دست نیابردم. این رپیتیشن رو برایم خیلی گرونت همون شده و چند موردش رو بعدا خواهیم گفت.

00:01:59--->00:02:35
spkr_01: خب خیلی هم خوب ممنونم ازتون خیلی من خوشحالم از این که ناگفته هایی رو میگید که خیلی برای دیگران جدید و نوعه من بیشتر میخواستم درخواست کنم فعلا تا اونجایی که امکان هست از ناگفته ها بریم جلو اونجایی چیزایی که دوستان تا حالا نشنیدن و بعد انشالله با امید خدا توی اون بحث مباحث بعدی که خب توی ترمیم خاطرات هست یه جاهایی نیاز به مشاوره با شما بفرمایید شما از کجا خودتون میخوایید شروع کنید

00:02:35--->00:12:59
spkr_00: من اگر اجازویدین ماجرای سانه هواپیمای فکوری و همراهان رو بگیم همچنان قرار بود جلسه قبل بگیم و اینقدر مطلب پیش اومد که نرسیدیم به این مسئله این دو تا واقعی سانه فکوری و همواقعی توسر رو ما این رو به اصطلاح روشن کنیم و بزاریم کنار بعد به ماجراهای دیگه بپردازیم اش بگم دخمتن در ماجرای فکوری سانه هواپیمای فکوری یه مسئله همیشه توجه من رو جلب میکنه و درمیان همه این کسایی که درون هواپیما شهید شدن یک آدم دیگه هم بود که هیچ وقت هیچ جا ازش اسمی برده نشده سربان خلبان مهرزاد مستشاری خلبان F5 بود و من نمیدونم به چه دلیل هیچ جا اسمی ازش نمیاد ولی از این نظر برای من جالبه که در جلسی گاهشته راجب گفتم که زندگی مثل یه فریوی میمونه که شما دارین میرین توش و بستگی داری به اون خروجی که می آید ازش بیرون یک محیط متفاوت و یک سرنوشت متفاوت پیدا میکنیم این داستان مرزاد مستشاری هم مثلاق همین مسئله است مرزاد مستشاری معمول دسک احواز بود دسک میدونیم که هم مخففه Direct Air Support Center هست که از اون در منطقه جنگی تشکیل میشه و نماینده همه نیروها هستن اونجا و جنگ محلی رو از اونجا اداره میکنن که در احواز بود و مرزاد مستشاری اونجا بود و شادروان جهانبر کامران هم اونجا بود مرزاد اون روزی که اینسان اتفاق دار اون روز معمولیتش تموم شده بود هواپیمایی که فکوری و همراهان رو میاره در احواز مینشونه پیاده میکنه مرزاد مستشاری پای هواپیما بوده اونجا میخواسته با همین هواپیما برگرده سوارو اون هواپیمایش برگرده فکوری وقتی از هواپیمای پیاده میشه مرزاد رو میبینه میگه که اینجا چیکار میکنی؟ مرزاد میگه که من معمولیتم تموم شده دارم برمیگردم با همین هواپیما دارم برمیگردم فکوری ما چیچو میگیرم؟ میگه نمیخواد چه عجلهی داری؟ بیا با هم باشیم تا بعد از عصری که ما میخواییم برگردیم با هم برمیگردیم و این آدم رو از پای هواپیما برمیداره میبره با خواهی شهاب بعد عصری که برمیگشتن با اون هواپیما میان که دوشار سانهه میشه و مرزاد هم گوشته میشه یه همچینی سرنوشت این آدم رو عوض کرد دیگه برحال اون روز عصر وقتی که عملیات سامنال احمه بوده تمام شده بوده اینا سران ارتش رفت بودن اونجا که وضیعت جبه ها رو بررسی بکنن و تصمیمات لازم برای عملیات بعدی بگیرن و بعد شب با این حقوقات سی سی سی سی بعدی که اومده با اینها داشتن برمیگشتن همین در تمام طول پرواز هیچ اشکالی نداشتن نزدیک مهرباد که میرسن درخواست لدان میکنن که میان در هولدین پترن و وقتی که خلبان شروع میکنه به دیسند دستگازارو میکشه آیدل صدای شبیه انفجار شنیده میشه و تاریک مطلق و سکوت بر هواپیما حاکم میشه فلایت انجینیر این هواپیما حدود ده هزار ساعت پرواز داشته روی این هواپیما سی سی سی سی خلبان حدود سی سی سد و خوردهی ساعت پرواز داشته وقتی که این اتفاق میفته فلایت انجینیر چراقوبرو میدازه رو حالا دقیق رپیم چهارتا موتر رو نگاه میکنه و میبینه هر چهارتا سفر نشون میده میزنه تو سرش میگه بای هر چهار موتر رو اون رفت و خلبان به علت این که اعتماد کامل به فلایت انجینیری داشتن ناخداگاه دربست این گفتر رو قبول میکنه تو انگلیسی هم میگنه های این گفتر رو قبول میکنه و توی پرونده این سانه هست ما با خلبان مصاحبه کردیم فلایت انجینیری متاسفانه زنده نمون و با همه کرو مصاحبه کردیم ازش رو میپرسیم که خب هت چهار موتر هاکمون رفت شما اقدامی کردین برای ریل ایر ستارت نه تراتل رو جلو دادین ببینین موتر ها کار میکنن نه اینورتر رو روی بطری گذاشتین نه و بعدن هم که خب روی لاشه هواپ امام تراتل ها هنوز در حالت آیدل بود سویچ اینورتر سویچ نشده بود به حال خلبان برایش مسلمه که هر چهارتا موتر رفته برای اینکه آقای فلایت انجینئر اینطوری گفته شروع میکنه دیسند و برای امرجنسی فورس لندین مسئله جالب اینجاست که از اون شبهایی بود که تاریکی مطلق بود یعنی محتابی در کار نبود به خیلی شب تاریکی بود و چون لندینگ لایت هم نداشتن این هواپ امام ها رو این خلبان توی بیابونای کهریزک بدون چراق سالم به زمین نشونه و هواپ امام ها رول میکنه یه مقداری بعد از یه مقداری که رول کرده یه خاکریز قنات سر راه شون بوده متاسفانه که چرخ راست این هواپ امام میره روی خاکریز قنات هواپ امام روی بال چپ میره بال چپ از بیخ میشکنه و بنزینا میریزه و آتیش میگره و کرو میتونن یه تعدایی از کرو میتونن از اون دریچه داخل کابین بیان بیرون و بعضی هم از شکاف بدنیتون قبل از اینکه آتیش کاملا همه جا رو بگیره میان بیرون 98 سرنشین داشتی این هواپ امام هشتاد نفرشون از بیم میرن و بقیه 18 نفر زنده میمونن مسئله که اینجا پیش اومد مسئله حقائق علمی و شواهد علمی علیه گفته خلاوان هست خلاوان میگه من صدای انفجاری شنیدم و بعد این اطلاق افتاد همه میدونیم که وقتی که برق هواپ اما میری تمام پومپ های هیدرالیکی و غیره هیدرالیکی با برق کار میکنن یعنی حتی کبین پریشوریزیشن با پومپش با برق کار میکنن وقتی که برق از برق از برق میره دیکامپرشن ایجاد میشه و همه کسایی که خلاوان هایی که پریشور چمبر رفتن میدونن که وقتی دیکامپرشن میشه یک صدایی شبیه هجار یک پاک شنیده میشه ما همدیم فرض را برای این گذاشتیم که خلاوان درست میگه یه تیمی خواستیم از هم تیم فنی گفتیم آقا کجای این هواپیما ما بوم بذاریم که چهار مطور با هم بره همچی چیزی امکان نداره برای اینکه چهار مطور سی سلسی هر کنو به طور مستقل عمل میکنن و هیچ ربطی به هم ندارن مگر اینکه بخواهم مثلا در چهار نقطه هواپیما بوم بذارن که هر چهار نقطه هم همزمان با هم منفجر بشه که خیلی خیلی خیلی بعیده این امکان ضمن این که از متخصصین مواد منفجره خواستیم که آمدن به همه جای باقی مانده هواپیما را برسی کردن هیچ اثری میدینم مواد منفجره همیشه یه رسوباتی از خود چون باقی میذارن غزه دو میگن میذارن که حتی سگای تعلیم دیدن میتونن بو بکشن و پیدا بکنن هیچ اثری از مواد منفجره در این هواپیما ما پیدا نکردیم یک مسئله دیگه بی ثوادیه حالا پشتر مورده میکنن نه با طرفتا ولی فلایت انجینیری که در هزار ساعت پرواز داشت نمیدونست که رپیم فقط در یک صورت ممکنه صرف نشون بوده اون وقتی که برق بشنه چون با برق فار میکنه اگر موتر خاموش شده باشه هنوز وین میلینگ داره باید میچرخونه ملخ رو و یه چیزی بالایی 12% باید رپیم نشون بده فقط صرف نباید نشون بده ضمن این که خب اگر موتر رفته چهار موتر اول یکی از اولین آیدهمایی چکلیس اینه که ملخ رو فدر بکنن برای اینکه ملخ تا وقتی فدر نشده هنوز میچرخونه و از دیمیداری درگ ایجاز میکنه هیچ کدوم از ملخ ها فدر نشده بودن یعنی پوستیجر انجین فیلر انجام نداده بودن موترها هر چهار موتر رو شکافتیم این موتر 303 توربو پروپ توربین یه چیزی حدود 13825 دور میزنه و ملخ 1028 یه ریشیو اینطوری یعنی یه ریشیو حدود 13% دارن برای اینکه وقتی اگر توربین از کار میفته ملخ رو همچنان باد داره میچرخونه گیرباکس خورد نشد یه سیستمی شبیه کلاچ تعبیه کردن که به محض اینکه توربین دورش از یه مقداری میفته این دیسینگیج میشه این کلاچ یعنی موتر رو توربین رو از گیرباکس جدا میکنه کلاچ اینگیج بود در حالی که در محل سانهه بود هنوز اینگیج بود یعنی نشون میداد که تا آخرین لحظه موترها کار میکرده فقط کافی بود اینا تراتل رو میدادن جلا فقط به همین سادگی این سانهه یکی از عجیبترین ثوانه از این نظر که در این سادگی یک جوری پیچیده بود این سادگی یک جوری پیچیده بود

00:13:05--->00:13:15
spkr_01: اولین کاری که خلبان می کنه معمولا اینه. معمولا دستگاز رو می دهه جلو. اینکه حالا نمی دونم مثلا خب اگر این کار رو نمی دونم

00:13:14--->00:18:00
spkr_00: این کار رو نمیدید؟ در بایدید؟ در این لحظه کار می کردن. و این شایاتی که گفتن بوم گذاشته بودن، اگر هم بوم گذاشته بودن، این چجور خرابکاریه که اگر اون خاکیز خرابکاریه که اینقدر ناشیانه است. به همه نتیجه بررسیمون که اعلام کردیم، کسی آمد به من گفتش که در فلانجا دارن میگن که خلبان و کرو اصرار دارن که مجاهدین بوم گذاشته بودن. میدونید؟ میدونید اون روزا از اینجا شایه ها برای همه میساختن دیگه. بعد توی هواپیما هم یه سری تابوت از شهدهای جنگ داشتن میابردن که بازی هاشو که باز کردیم هنوز نارنجک به کمر جسد بود. و اینا هم به سطح این رو مدرک میدهد. حالا که هیچ کنم از نارنجک ها منفجر نشده بود. جسدها توی تابوت سالم بودن. وقتی این مسئله رو به من گفتن، من توی گزارشم پیشنهاد کردم که به دلیل اهمیت این واقعه پیشنهاد میکنم که از یک کشور دوست و برادر تیمی دعوت بشن و بدون اینکه اطلاعات ما رو بهشن بدن، اونا دوباره بودن بودن. که خوشبختانه از کشور پاکستان دعوت کردن و یک جنرال خلبان که رئیس امنیت پروازنی به هوایی پاکستان بود، با یک تیم متخصص فنی سی سادسی اومدن و این داستان رو بررسی کردن و دقیقا نتیجه بررسی هاشون با ما تطبیق میکرد. کسی هست. در این مرحله حالا یه جوری موضوع برعکس شد. یعنی حاکم شرد میخواست که قصد این رو داشت که خلبان رو محاکمه و حتی حکم اعدام بهش بدن به خاطر اینکه میگفت سهلنگاری این شخص باعث از به این رفتن سران کشور شده. که من به آجشون صحبت کردم گفتم در زندگی پروازی هر کسی ممکنه اشتباه بکنه و اشتباه خلبان مسلمان به های جون یه اعدهی تموم میشه. فرق خلبان با بقیه اینه که کسی که دانندگی میکنه اگه اشتباه بکنه جون خودشو به خطر انداخته ولی خلبان اشتباه بکنه مسلمان جون یه اعده دیگر هم به خطر میندازه و این اشتباه همیشه همیشه که نگاهگاهی اتفاق میفته. و بعد برای اینکه بیشتر این مسلم روشن کنم از ایشون خواهش کردم که با من بیان بریم تو سیمولیتور سیسالیسی پرواز بکنیم. که رفتیم تو سیمولیتور سیسالیسی و یک از معلم خلبانه سیسالیسی هم بود و من یعواشکی بهش گفتم که هرچی توربولانس و تاندرستورم و هرچی داری بریز روی دایره دیگه خلاصه. چنان توربولانسیم واقعا سیمولیتور سیسالیسی هم خیلی پیشرفته بود. رد و برگ و تاندرستورم و توربولانس اگلات خلاصه این دوست حاکم شهرماد خیلی وحشت کرده بود استم تو اقاپ ما و وقتی اومدیم بیرون کفت حق دارین شما. اشتباه ممکنه پیس بیاد. و من در واقع جون خلبان رو نجات دادم ولی هنوز که هنوزه ایشان روز حرف خودش هست و به مدارک علمی و فنی هیچ توجه نداره. نشان روز حرف خودش هست و به مدارک علمی و فنی هیچ توجه نداره.

00:17:59--->00:18:19
spkr_01: این شما همیند میگه که در هواپیما بام گذاشتن. بعد اثرات بام بام میشه خب میشد اونجا متوجه شد که حالا این بام بام مرمولا بیا باید توی اون قسمت چیز کاوین باشه یا توی زیر هواپیما بلکنی اثر.

00:18:18--->00:18:26
spkr_00: هر جای هواپیم ها بوم می زاشتن باعث این نمی شد که چهارتا موتور هفت با ماز باید بره. مطلب اصلی اینه.

00:18:28--->00:19:52
spkr_01: در تعیید فهماشت شما من دوره ایمنی دیدم خودم افسر ایمنی یا مسئول بررسی ایمنی که هیدریانم الان توی لایف هست و بیشونم افسر بررسی ایمنی چند تا کندین سانه ها رو رفتن دید افسر ایمنی حالا شما یک آشناس تصادفات رانندگی رو در نظر بگیری وقتی میاد سر سحنه یک چیزهایی رو ما داریم میبینیم که اصلا اون به این چیزها دقت نمی کنه اون چیزهایی رو میبینه که ماها نمیبینیم منظورم اینه که دیدی که شما دارید بسیار بسیار دقیق و علمی باشید ما اول چیزی که به عنوان یک خلقانی که میشینه روی باند لندنگ میکنه و لاسیکاش غفت میشه به لافظه میری سراغ پارکین برک میریم سراغه نمیدنم اون چیزهایی که حواملی که انتی اسکی دسپول برک فلان بیسار که بینید چی باعث شده که این این پارک مرک نکشیده باشه یا خود سیسم اینترناله که اینجوری باعث شده به هر حال ما ها هیچوقت نمیتونیم قضاوت کنیم ما آدم های عادی به جای شما ها نمیتونیم قضاوت کنیم شما ها تخصص این رو دارید درسشو خوندید و قطعا پکنید تجربه پشت تجربه کسب کردید از این بررسی هایی که دیدید

00:19:56--->00:20:13
spkr_00: دقیقا درست میمود به اصطلاح نگاه ما نگاه آموزش دیده بود و نگاه خام نبود و هدف ما هم از کشف حقایق فقط پیشگیری از این بود که در ماهی ندیرش اتفاق نگفته و لا هیچ هدف دیگه ای

00:20:14--->00:22:42
spkr_01: درد اینجاست که فرمانده نیروی هوایی ما و سرانه این که برحال اینقدر راحت با یه بی موبالتی متاسفانه این اتفاق براشون افتاد و به شهادت رسیدن که روح تمامشون شاد باشه خیلی سانه های مشابهی داشتیم که خیلی دوست داریم که بررسی هاشون واقعا در بیاده که شهادت شهید ستاری و همرزمه هاشون جامعه اردستانی و جامعه یاسینی و بقیه که ما واقعا خیلی دوست داشتیم موامی چیزایی شنیدیم بعد از اون معمولا اگر که اینها شما بررسی میکنید سانه ها رو به خاطر اینکه ببخشید مثلا دو نفر تنبیه بشن اصلا اینجوری نیست امکان داره کسی هم تنبیه نشه شما بررسی میکنید سانه ها رو که اگر احیانا چکلیست نیاز به هر حال تغییرات داره و نیاز داره که یک سری به قول معروف چیزهایی بشه اضافه بشه اضافه بشه چون خیلی این چکلیست هایی که بارها شما اساطیت ما به ما گفتین که این چکلیست ها با خون خلبان ها نوشته شده در واقع خلبان ها جان دادن جاهایی و بعد اومدین این تی سی تی رو روشون انجام شده و برحال تغییراتی به وجود اومده و این برسی سانه ها بخاطر اینه که دوباره الان خیلی جوان ها توی لایب هستن که از خلبان های جوان که دارن این برنامه رو میبینن قطعا خلبان سی سرسی ما داریم الان داره میبینه این اتفاق امکان داره ساعت ها بار دیگه هم تکرار بشه که چقدر خوب جناب تیمسار دارن اشاره میکنن خب ما اولین کاری که یه خلبان میکنه دستگازه که بده جلو حالا این ما توی F14 داریم که اگر دستگاز میره توالت AB همین ریسایکل کردنش اگنایترها رو به کار میندازه و باعث میشه خودش یه ایرستارت انجام بشه اون بجز اون اگر که ما اشتباه محاسباتی داشتیم توی این موضوع این پاور دادن باعث میشه جلو گیری کنه و تراث به هواپ ما بیاد و لیفت به هواپ ما بده و هواپ ما فلایبل بشه خیلی اولی بود ممنونم تیمسار چقدر زیبا

00:22:44--->00:22:49
spkr_00: حساس زیبایی در کار در این سانه زیبایی در کار نبود ولی

00:22:49--->00:23:00
spkr_01: چقدر تشنگ سانه را بررسی کردید چقدر نکاتت ذریفی را گفتید منظورم اینه نه زیبایی که برای این شهادت هرگز نیست متاسفانه بله بفهمید

00:23:02--->00:23:13
spkr_00: این در باقی خلاصه این داستان مداله اگر سوالی در این مورد است قبل از این که بریم سراغ واقعی طبست کسی سوالی داره من قاسف خوب باشم

00:23:12--->00:23:52
spkr_01: بله هستم ست حیف و ست حیف که فرمانده هان ما اینقدر راحت از دست رفتن و خب متاسفانه دیگه چقدر میگه بسیار چی چی میگم باید پدر پیر فلک را رنج بسیار بباید پدر پیر فلک را که دیگر مادر گیتی چو تو فرزند نداید بله بله بفرمید اگر شما تا دوستان سوال فیلن که علت قطع برق میگن چی بوده اینترنال

00:23:52--->00:24:42
spkr_00: قطع برق بیانیم هر موتور این هواپنوی جنراتور جدای خودش رو داره و از جنراتور ها نبوده که مشکل برق پیش اومده ولی یک جایی در اینورتر یا در ممکنه در کابل های برق اتصالی پیش اومده که چون سوخته بود کابل های برق بیشتر سینه های برق نتونستیم دقیقا مشخص کنیم که از کجا این مشکل برق پیش اومده بود ولی به هر حال اون چون ایجاد کننده سانهه نبود در این مسئله زیاد اهمیت نگاشت ولی پیشنهادی که کردیم که از همه سیستمای برق سیسترسی های موجود بازرستی دقیق تر به هم بشه بعد از سانهه که نظیرش پیش نگاشت

00:24:44--->00:24:53
spkr_01: میگن که چه سالی اتفاق افتاد و بررسی قاکستانی ها را میگن بگیر چی گفتن اونا هم اگر میشه.

00:24:53--->00:25:12
spkr_00: فکر بگویم سال 60 بود و برسی پاکستانی هم دقیقا هم این برسی ما بودی یعنی هم نه از نظر نوشته ولی از نظر فنی همین هایی که ما هوایی که ما کشف کردیم اونها هم همین ها رو کشف کردن و علت سانه هم همین ذکر کردن

00:25:13--->00:25:35
spkr_01: خب میگن که بله خیلی هم عالی میگن علت سف شدن آمپر ها که همون در واقع رفتن بعد میگن فکر بگنم دیگه مسئله خاصی نباشه چون دوستان دیگه سوال آنچانه نداره این سوال ها تکراریه میخویم برید سوال خاطره بعدی

00:25:42--->00:42:49
spkr_00: که اونم باز من سرپرست تیم بررسی کننده بودم. داستان به این صورت بود که سناریا امریکایی ها به این صورت نوشته شده بود که این ها از یه ناب نیمیتز بلند شده بودن. هشت تا هلیکوپتر سیکورسکی که بوده یه مهروش کار کرده بودن. تمام قطعات قدیمیش رو عوض کرده بودن. نو گذاشته بودن که هیچ اشکالی پیش نیاد. و برنامهشون به این طریق بود. از روی نقشه هایی که توی هلیکوپترها پیدا کردیم مسیر رو مشخص کردن به این ترتیب بود. که اینا از روی ناب بلند میشن. از طریق بافق کرمان میان در باند خاکی توس میشینن. باند خاکی توس رو آشنایی داشتن باش برای این که در زمان قبل از انقلاب یه مانور مشترک ما با امریکایی ها داشتیم که در اصلا باند خاکی توس اونجا رو اصلا ساختن برای اون مانور. آشنایی داشتن با این باند. میامدن در اونجا میشستن شب نصف شب. بعد دوتا سی سردسی هم میامدن اونجا میشستن. با داخل این سی سردسی ها زرفهای بزرگ پلاستیکی هاوی سخت بنزین بودش. که اینها میامدن. اونجا میشستن هلیکوپتر ها از این سی سردسی ها سختیری میکردن. بعد بلند میشدن هلیکوپتر ها میامدن در کویر گرمسار. اونجا یه منطقه رو انتخاب کردن که در اونجا میشستن. و وسائل هم داشتن که مثل موشن دیتکتر که دورتادور کمپی که اونجا میکردن. از این موشن دیتکتر ها میذاشتن. و تعدادی موتورسیکلت آوردودن با خودشون. و یه مقداری پرچم های هلیکوپتر های پرچم ایران که روی هلیکوپتر ها میخواستن بچست بونن. که هر کسی تفکر کنه هلیکوپتر ایرانیه. بعد صبح زود بلند میشدن میامدن. قبلا هم البته از طریق زمین اومده بودن یک انباری رو در تهران مثل این که اجاره کرده. که چند تا کامیون اونجا گذاشته بودن. و نزدیک صبح میامدن طرف امجدیه. در امجدیه میشستن و قبلا تعدادی از این کامنده ها با موتورسیکلت میامدن اطراق سفارت امریکا. و ماسکای ضد گاز داشتن که مثلا این که قرار بوده که با پرتاب نارنجک های گاز بیخوش کننده نگهبان های دور سفارت رو بیخوش بکنند و برن در و باز بکنند. از اونجا گروگان ها رو بیارن برن تو امجدیه. هلیکوپتر ها هم در همون زمان در امجدیه میشستن. این ها سوار هلیکوپتر میکردن و میرفتن به کوشک نسرت. و همه هنگی شده بود که در لحظه نشستن هلیکوپتر ها در کوشک نسرت یک هاپ مایی سی سده چلی ایک با اسکورت اف چارده میومد در کوشک نسرت مینشست. گروگان ها رو سوار سی سده چلی ایک میکردن. سی سای چیک بلند میشد. هلیکوپتر ها رو منفجر میکردن خودشون و دوباره سی سای چلی ایک با اسکورت اف چارده برمیگشت و میرفت. و امکان موفقیتش زیاد بود برای اون روزا اینقدر اوزای ایران آشفته بود که اگر همه اینا میومدن و میرفتن کسی شاید اصلا خبردار نمیشد. ولی خب بسیار معمولیت پر ریسکی بود دیگه. هر جایی کچکترین اشکالی پیش میومد معمولیت با شکست رو برون شد. اینها وقتی که از روناو نیمیس پولن میشن با هشتا هلیکوپتر نزدیک بافق که امان یکی از هلیکوپترهای که این همه روم انتننسشون کار کرده بودن ملخش دوچار ترک خوردگی میشه و مجبور میشه که نزدیک بافق فرود بیاد و کومنده هایی که اون تو بودن گروه دلتا وان بودن که هایلی کوالیفاید بودن و بسته هایلی تریند پیاده میشن یک هلیکوپتر دیگه میشینه دوتا هلیکوپتر دیگه میشنن کومنده ها اینا رو سوار رو هون میکنن و هلیکوپتر رو اونجا تو بیاغون رها میکنن و میرن که این هلیکوپترهاشون از نوعی بود که نیرودریایی ما هم داشت برای همین انتخاب کردن که هرکی جیز فکر کنه مال نیرودریای خودمونه بعد از سانهیک ما که رفتیم برای برسی رفتیم سراغ این چون جاندارمری خبرده بود هلیکوپتر رفتیم سراغ هلیکوپتر احالی دهات اطراف این هلیکوپتر رو لخت کرده بودن یعنی حتی سیمای برقش هم کنده بودن هلیکوپتری که میتونستم استفاده کنیم از حیز انتفا ساقت کرده بودن مردم بعد اینا میان در کبیر توست میشینن سی سراغ هم پشترشون همزمان میشینن و اولین هلیکوپتری که بلند میشه میاد بشین کنار سی سراغ سی که سوخت گیری بکنه در اصر این گردخاکی که بلند میشه بیدشو از دست میده و ملق هلیکوپتر با بال سی سراغ سی برخورد میکنه و انفجاری به وجود میاد که در اصر همین انفجار نه تا از کروی سی سراغ سی و کروی هلیکوپتر جا به جا کشنه میشن حالا تا اینجاش رو نگرداریم وقتی که این هلیکوپتر رو میشینن چون به جاده توست نزدیک بوده تعدادی از این کومنده ها میان کنار جاده سنگر میگیرن یک اوتوبوسی که داشتی از توست میامده از اینجا رد بشه این کومنده ها اوتوبوسش رو متوقف میکنن همه این مسافرهاش پیاده میکنن کنار جاده مجبورش رو میکنن که دراز بکشن و پس از اون یک تانکر نفتم داشته میامده به تانکر نفتم ایست میدن که وایست تانکر یه فکر میکنه که اون موقع اونست که آشفتگی اوزا طوری بوده که جاده ها راه زنها لخ میکردن این فکر میکنه که راه زنها جاده رو بستن سرطه میکنه که برگرده کومنده ها تیراندازی میکنن به این تانکر تانکر یک گلونه میخوره به مخزن هیدرولیکش مخزن هیدرولیک آتیش میگیره و راننده از ترسش تانکر رو ویل میکنه پیاده تو تاریکی شب میره به طرف طبس وقتی که این هلیکپتر میخوره به ملقش میگیره به بال سی سرسی و آتیش میگیره خب شغله های آتیش از فرسنگ ها دیده میشده دیگه چون سی سرسی پر از بنزین بوده گرفته بوده و بقیه هلیکپتر ها هم که فاقد سخت کافی بودن برای پرواز فرمانده دلتا فورس که کلنل بیکر بوده مستقیم با کارتر تماس میگیره و اینا فکر می کنن که چون این شغله ها تا از فرسنگ ها دیده میشه و سخت کافی هم نیستش دیگه اجدای معمولیت به صلاح نیست کارتر شخصا دستور کنسل شدن معمولیت میده و هلیکپتر ها را همونجا میذارن سوار سی سرسی بایمانده میشن و پرواز میکنن میرن برمیگردن روز بعد این داننده تانکر که پیاده فرار کرده بوده میره به توست نزدیک صبح میرسه به توست میره به کمیته سپای پاسداران اونجا میگه آره دوزداد جاده رو بستن دارن مردم رو قارت میکنن چه نشستین دارن قارت میکنن بیا این کمک رئیس کمیته شخصی به اسم منتظر قایم با سه تا پاسدار دیگه سوار میشن میان به طرف محل سانه وقتی میرسن اونجا که آمریکایی ها رفته بودن و هلیکپتر ها آنجا بوده آتیش خاموش شده بوده و اینا شروع میکنن داخل هلیکپتر ها گشتن و اینا که یه تعداد نارنجک و موتورسیکلت و اینا بوده صبح روز بعد آقای بنی سطر هم از جنوب داشته با جت فالکون برمیگشته این براداره هم که اومدن پای هواب به ما هیچ پای هلیکپتر ها بی سی می نداشتن فقط به مرکزشون خبروندن که آره یه سری هلیکپتر امریکایی اینجا نشستن خبر به ستاد مشترک میرسه و ستاد مشترک به بنی سطر اطلاع میدن که امریکایی ها در توس نشستن به این سطح که داشته با هلیکپتر برمیگشته به خلبان میگه که میتونی بری از رو توس رد بشی خلبان اطاعت میکنه و میاد به طرف توس از اون بالا نگاه دوری میزنن دوی محل سانهه و نگاه میکنن که بله چند تا هلیکپتر اینجا چون با اجله ترک کردن ملخ ها رو قفل نکرد بودن و بعدی هم که میماده ملخ ها رو داشته میگردونده از اون بالا نگاه میکنن که چند تا هلیکپتر اونجا دارن ملخشو میچرخه یه تانکیر هم بقلشون هستشو یه سری آدم هم پایین دارن این ور اون ور میرن فکر میکنن که اینا دارن سوخ گیری میکنن که بلانشن برن و این سطح از اونجا به سلال مشترک میگه که اینا دارن فرار میکنن جلاشون رو بگیریم که اون موقع تیمسار باغری فرماندینی رو بودن و داشته از منزل میامده به طرف ستاد به ایشون خبر میدن ایشون از هم دم ماشین به پایگای کن میگه که دوتا افور بلند کنن ولی بمباران فقط با فشنگ بزنن که اینا رو دیسیبل بکنن که نتونن فرار بکنن یه نوعی از از این هلیکوپتر ها اون هلیکوپتر ها آتیش میگیره و عزوه میره ولی بقیه اصطلاح فقط یکی دوتا گوله میخوره بهشن بعد به من مموریت دادن که برم برای بررسیم من تیمی دوت کردم و انتخاب کردم و البته یه تیم دیگه هم از طرف خود آقای بنی سرد به سربرستی قاسم گلچین سرنگ گلچین مموری میشه که بررسی بکنه ولی بررسی سانه رسمی از طرف مموری باید ما آمدیم پایگاه مهراباد با یه شنوک با اتفاق نوزده نفر متخصص از پایگاه یکم بلند بشیم شنوک رفت سربان به ما گفتن که برگردین به رمب دو نفر دیگه هم میخواهم با شما بیاند برگش هلیکوپتر رو توی رمب بعد دیدیم که آقای خامنه ای و آقای خلقالی اومدن بالا و یکشون این برای من نشست یکشون اون طرف من نشست من بسط آقای خامنه ای و خلقالی نشسته بودم و رفتیم به محل سانه هم بررسی هاون بررسی که فقط میخواستم ببینیم که چه اتفاقی افتاده چطور این سانه به حقوق بیوست بگه که بعد بررسی همون کردیم در اونجا پشتر ما هم یه هلیکوپتر و یه اوتوبوس با خبرنگارای انواع اقسام خبرنگارا ها اومده بودن به اونجا محل و بعد از این که کارمون اونجا تموم شد خبرنگارا با من مصاحبهی کردن و گفتن که چند تا امریکایی کشتش شدن چی بوده داستان من یه خلاصهی گفتم که در حال بررسی هست ولی اونچه که تا حالا فهمیدیم این بوده و متعایش شدیم که نه تا امریکایی هم کشته شدن در این جریان بعد دوستان هم رفتن سراغ آقای خلقالی و از آقای خلقالی مصاحبه میکردن اونا ما برگشتیم وقتی که بررسی همون تموم شد رفتیم در ستاد مشترک نتیجه بررسی هم رو به اطلاع آقایون برسونیم که همه بزرگان کشور اونجا بودن رئیس جمهور و آقای خاملیک و مقوض و شعرهای انقلاب بودن و آقای خلقالی رو نمیدونم دیگه همه سران کشور اونجا بودن که آقای خزرایی هم اونجا سرگرد خزرایی هم بودشتون جلسه بعد من ماجره رو تعریف کردم براشون و بعد از اون اومدین بیرون آقای خلقالی اومد طرف من گفت شما چرا گفتی که نه نفر آمریکایی کشته شدن؟ من گفتم خب برای اینکه اون چی که ما در اونجا دیدیم شاهد این بود که نه نفر گفت مثل که آقای خلقالی به خوانگار رو گفت صد را آمریکایی کشته شدن اونجا گفت که ما گفتیم صد نفر شما گفتیم نه نفر گفتیم صد نفر که کارتر دروگگو در بیازم کارتر همون روز مساویی کرده و گفتیم نه نفر آمریکایی کشته شدن؟ گفت ما گفتیم صد نفر که کارتر دروگگو در میگفتیم آقای خلقالی اینجوری که ما دروگگو در میگیم اونا به معظمشون که دروگ نمیگرم که خلاصه این یه پرانتز در کنار داستان که بعد از اینجا هم رفتم خزرایی از من خواست که برم دفترش رو باش صحبت که در جلسه قبل داستان خزرایی رو هم گفتم براتون و در اون جلسه تینسار با آقری مورد محاخذه قرار گرفت که چون برای چند یک هفته قبلش اینطور ها از قاسله بودن از نیرهبایی که چند تا توپ زده هوایی به کردستان بفرستن و ایشون هم از مهراباد چند تا توپ فرستاده بود رفته بودن بعد گفتن که آیا شما خبر داشتین امریکایی ها میان که تو زده هوایی مهراباد رو تضعیف کردین اینالا چهار تا توپ زده هوایی چه تأثیری داشتن از اونجا به اصطلاح این داستان چیز به این منجر به این شد که تینسار باقری بلاخره بازداشت و زندانی شد اجا هفت سال در زندان بود و بعد از هفت سال به علت اینکه تقریباً کور شده بود آزاد شد باز حالا الان اینجا یه فرانتز یه آدگاری میانی خاطره بگم بعد از اون که من اومدم امریکا تیمسار باقر که تازه از زندان آزاد شد دخترشون اینجا در سان فرانسیکو زندگی میکرد اینجا در اینجا هر سال کلومبوس دی که تیم بلو انجلز نیردریای امریکا میاد ایر شو میزاره اینجا در گلنگیت بریج بعد من رفتم دیدن تیم سار باغری و ازشون پرشتدم که دوست داریم بیاین بلو انجلز و ببینگو ها رو خیلی دلم میخوادیم خلاصه بردمشون نزدیک گلنگیت که ببینند بعد اینا که میامدن رهد میشدن صدای هواپیما رو که میشدن از هم میگوشتید حالا دارن چی کار میکنن اینا بعد متقضیدم که نمیتونه ببینیم آخی آخی آخی کسی که سالها خودش در آکروجیت پرواز کرده بود حالا نمیتونست پرواز هواپیما رو ببینه آخی آخی یادش بخیر تیم سار باغری از شریفترین مردان نیرو هوایی بود محقق میشد صد درصد انتخاب میشد یعنی سرنوشت امریکا هم به این مسئله بستگید امریکا هم به این مسئله بستگید امریکا هم به این مسئله بستگید

00:42:50--->00:43:03
spkr_01: خب ما این چند دقیقه پارت اول رو ببینیم سؤالی دارن راجب توس و دوستان راجب این دوتا خاطره اگر مطلبی دارن بپرسن

00:43:03--->00:43:51
spkr_00: شایی اون روزا یعنی هنوز هم شاید باشه می گفتن که بل اینا رو روسا اومدن زدن با لیزر زدن یا بیده می گفتن روسا بوم باران کردن اولا به عنوان خلب و نشرکاری می دین شما بوم وقتی می زنین یک جا هر جا بخوره یه چالهی عدقل ایجاد می کنه دیگه اولا بیست تا خبرنگار خارجی اونجا بودن ما خودم اونجا کوچکترین اثر از بوم وجود نداشت اونجا ولی لیزر هم هنوز که هنوز به اون مرحل از پیشرفت نرسیده که از هواپیما بتونین با لیزر هدفی رو نابود بکنین برای گایدنس بومبای لیزری استفاده می کنن ولی خود لیزر به عنوان اصلحه نابود کننده هنوز مورد استفاده قرار نگیرده

00:43:56--->00:44:11
spkr_01: خب این هم که دوستان میگن آره اون راجع به این واقعه میگن تجهیزات سالم موندن یا نه باید یه بعضی هاشون هست باید خب قابل استفاده نبودن نه؟

00:44:12--->00:44:46
spkr_00: چرا؟ ببینید از هفت هلیکپتری که مونده اونجا نشسته بود یکیش که در سار همون استریف فرواز به این رفت ولی بقیه قابل استفاده بودن و اون هلیکپتری هم که در باف نشسته بود اونم به احتمال زیاد قابل تهم چون بدنه سالم بود ولی مردم احالی ده های اطراف لخت کرده بود و اونشون هم قابل استفاده بود و هلیکپتر هایی بود که میگم نیر دریای خودمونم از همین هلیکپتر سیکورسکی سیکینگ بود فکر میکنم مدلش از اون دارم نیره هوایی خود دریایی خودمونم

00:44:48--->00:45:00
spkr_01: جناب جاویدفور بهتون سلام رسوه. جامعه نمکی میگن درود دلم میخواد در باره واقعه طبست سخم بگویم. اگر شما بخوایید درود بر تیمسار فرغانی گرامی.

00:45:01--->00:45:05
spkr_00: چی میخواین بگن تیم سرنمکیل راجی به تبست؟ همین صحباتیم شما

00:45:08--->00:45:40
spkr_01: هلیکپتر ها احتمالا در تعیید صحبت های شما میگن دلن میخواست میتونستم هلیکپتر ها الان در هواپیمایی نیروی دریایی اصلا سمین میگه بله پس در واقع اونا که ما خب اصلا اون تجهیزاتشون هر هواپیمای هلیکپتری ما باید فسیلیتی و تجهیزاتشو داشته باشیم بخواییم را بیندازیم پرواز کنن یا حالا دخن ولی خب اینا قابل استفاده نبودن دیگه

00:45:41--->00:45:57
spkr_00: نمیدونم چون به تحویل نیر دریایی دادن اینا را نیر دریایی قطعات لازم را داشت برای چون همه هواپ ما و هلیکپترهای ما با کم بود قطع ما واجه بودن اون زمان نمیدونم نیگه تونستن استفاده بکنن از این هلیکپترهای یا نه

00:45:57--->00:46:03
spkr_01: میگن چطوری وارد شدن خب به رادار چرا نگرف یه خانونه میگن

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تیمسار جلال آرام -چرا خلبان های اخیر شهید شدند-؟ بررسی صندلی های ایجکت هواپیما و سوانح اخیر اف 5

مرجع حمله به اچ 3 - با حضور بیش از ده تن از دلاوران حاضر در عملیات - قسمت اول - تیمسار ایزدستا

سری مصاحبه های ناگفته های جنگ تیمسار علیرضا نمکی (قسمت "اول" از شب " دوم")