صحبت ها جالب سرهنگ خلبان حسین عباسپور


00:00:00--->00:00:40
spkr_06: هر زده و خدا رو هزار مرتبه شکم کنم که روبرون کسی نشسته که در نصر بعد از انقلاب یکی از استوره های پروازی بوده درود بر شما

00:00:42--->00:01:47
spkr_04: سلام و عرض عدب و درود خدمت کافتان همزهی از این همه لطف و بزرگواری و انایت شما به خودم فوقلاد استفاسگذار هستم شما خودتون بی نظیر هستین من جا داره که اول صحبت هم برای چند و میم بار از این هممت پشتگار و از این شعوری که برای زنده نگهتاشتن نام قهرمانان پهلوانان و مردان و فرزندان خلاف ایران زمین تلاش کردین و این لایف رو برای انداختین سفاسگذاری کنم مثل همیشه این از کسی به غیر از شما بر نمی امد من به نوبه خودم تشکر میکنم من معمولا ابتدای صحبت هم اول درود بر استادم اکبر زمانی همیشه میفرستم تیمسار اکبر زمانی سرورم تاج سرم و درود و رحمت روح پاک حاجلیه با حتی میفرستم و سلام در خدمت شما کافتان حمزه عزیز در خدمت را هستم

00:01:49--->00:02:37
spkr_05: برگوی تو دارم تیمسار الباس بود. البته تیمسار دلها ما این تیمساری که میگیم به اون کاغذیه خیلی فهم میکنه. که هیچ کنیم رو نگیرفتیم. زیاد هم برای ما مهمی مید. ولی عرض خدمت شما که چون این چیزا هیچ چیزی از توانایی شما کم نمی کنه. همه ما و خدای اون بارسر شاهده که شما این سی سال رو پرواز کردی. حالا حتی سی سال رو یک روزم نموندی. تا محاوز تموم شد. خداحافظی که رو رفتی. در الان هم خدا رو از توانایی شد. میدونم که خیلی محفظی در بیرون از اینجا و در جای دیگه قدر شما رو دونستن. و من میخواهم از توانا خواهش کنم که اولیه

00:02:37--->00:04:21
spkr_04: مطلب بگم که همونی که شما و اسخارها گفتین همونی که نقدیبک، حادی توکلی، عباس آزادی سرور من به نیابت از همه اینا دوست دارم یه مطلب بگم چیزی که روی سنگ قبل مرحوم ناصر حجازی نوشته شده منان گلبرگ مغرورم که می می رم زبی آبی منان گلبرگ مغرورم که می می رم زبی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم اینو دوست داشتم که اول کارم بگم که گفته باشم و اینی که حاضری آقا ببخشیم من با شعر شروع می کنم گفتم ز سرنوشت بی اندیش آسمان گفتم ز سرنوشت بی اندیش آسمان گفتا غمین نباش که آن کور و این کر است دیدی که آسمان کر و سرنوشت کور ستها هزار مرتبه از ما قوی تر است حاضری آقا مدعی خواست که از بیختند ریشه ما آفل از آن که خدا هست در اندیشه ما من عوض می خواهم این شعرمان بزرگانه من خودم کتاب شعر ندارم ولی بازم عرض عدب می کنم خدمت همه اصاتیدم همه اصاتیدم ولی نمی درم چرا دوست دارم همیشه اسم تیم سر اکبر از زمانی ها اول از همه بگم و به روح پاک هاجریه باعتا درود بفرستم خاک بوستش هستم در خدمت هم علی جان امری داریم بفرماییم استفاده می کنم

00:04:22--->00:04:59
spkr_06: بایدونتون برم. از کنم که خب جناب حسین عباسپور رو همه می شنسن. یعنی معمولا چون خلبان ها ارتباط بسیار خوبی با شما دارن. چه قبل از برحال انقلاب و چه بعد از انقلابی ها همه شما رو می شنسن. خواه شما. فقط برای دسته از جنریشنی که اطلاعاتی ندارن در رابطه با خلبانی و نیروی حوایی ولی علاقمند به شغل شما قهرمانان هستن. یه محبت کنی یه بیوگرافی از خودتون بفرمایی که دوستان بیشتر شما رو بشنسن.

00:05:00--->00:10:37
spkr_04: بله، علی آقا من افتخار میکنم که یه مدتی به صورت دافتربه در جنگ و جبه به صورت دافتربه به سی جی شرکت کردم افتخار داشتم از مملکتم دفاع کردم به هیچ گروه و حزبی وابسته نبودم نیستم و نخواهم بود و از کسایی که از جنگ بهره بردن، نوم خوردن و استفاده بردن فوقراد متاسفانه متنفر هستم ولی در اون زمان به روح همه پاک شهیدانی که در اون دوران جونشون از دست دادن و همه جانبازانی که جانباز شدن و امثال خودمون که شرکت کردیم اون دوره اصلا هیچ ربطی به هیچ سیاستی نداره به هیچ شرایط فعیلی نداره من به کسانی دورود میفرستم که با یه نون خوش توی آب میزدن و فتح الموبی میافریدن، بیتر مقدس میافریدن و حرفم با کسایی نیست که الان هزار میلیار، هزار میلیار، سه هزار میلیار دارن میورن یه وقت اشتباه نشه که من یه وقت دارم مجیز گروه کسی خاصی رو دارم میگم من افتخار داشتم در لباس بسیجی از من بکتم دفاع کردم بعد از اون به دستور حاجوسین خرازی فرمانده لشگر اسفان وارده کسفت خلبانی شدم و ایشون دستور دارن که شما برین از آسمون بجنگین و ما از زمین میجنگیم و سال حود 64 بود که اقدام کردم که وارده خلبانی بشم و وارده خلبانی شدم به قول فرمایش خود جنابالی و جناب شفیعی دوره برانزار رو تی کردیم در قل مرغی دوره علت ما اولین دوره برانزار بودیم یعنی حتی دوره قبل ما یعنی آی فتاح و مروینام امیر فتاح و مروینام اونو اصلا برانزار نپیدن ما اولین دوره بودیم که انتخاب شدیم با آقای حمیده تیمسار حمیده آشنا و مرحوم رزاییان پرواز برانزار انجام دادیم پرواز پیس سبن رو در اسفان انجام دادیم و در نهایت وارده هواپیمای فانتوم یا افپور شدم ده سال اونجا افتخار داشتم اونجا خدمت کردم معمولیت برون مرزی داشتم به دشمنان خارجی این مملکت حمله کردم یه مملکت افتخار دارم یه مملکت برون مرزی دارم که البته آقایون متاسفانه براشون سخ بود که این هم یه مدال فت یا هر چیزی به ما بدن و خیلی براشون سخ بود و من براشون متاسفم و بعدم در سال 77 وارده F14 شدم بعد از جنوالی وارده F14 شدم و از اون به بعد تا انتها در F14 خدمت کردم و در اونجا بودم این خلاصه از این هستش و این نمیدونم حالا این لایو حالا هر کس هم مهمه دو تا هماسه ماندگار در پربنده خدمتی خودم دارم که به علت سیاسی امنیتی نمیتونم بازش کنم ولی آقای اون وقتی که صحبت هماسه شد و صحبت نمینام مدال دادن و اینجور چیزا شد آقای اون متاسفانه دستشون لرزید چون نه سابقه بسیج داشتن نه سابقه هماسه داشتن نه سابقه برون مرزی داشتن و نه مسائله دیگه من دوست نرم اسم کسی خاصی رو بیارم ولی چون جنابالی و جناب شفیر صحبت شیری نداشتیم میکردیم من حاضر یقا دوستم یه شعر بگم چحافظ در قناعت کوشو از دنیای دون بگذر که یک جومنت دونان به صد منظر نمیارزد و قربت برم من افتخال میکنم سی سال پرواز کردم بیست و نه سال و نیم پرواز کردم و سی سال سربازی وطنم رو کردم نه کری وطنم رو کردم من بارهای بار گفتم اینقدر اسامی بزرگان زیاده که من نمیتونم بگم ولی دوست دارم اونجایی که ذهنم یاری میکنه از استاد فراج الله برادپور یاد کنم و واقعا روان شاد روان شاد سمد بالازاده یاد کنم بهروز نقدی بگیاد کنم و حیب که در بین ما نیستن و واقعا قدر آینه بدانید در آن وقت که هست نه هرانگاه که افتاد و شکست من واقعا قدرشون ندرستیم از دستشون دادیم و من به روح پاکشون دورت میفرستم ولی استاد مرحوم اسکندری که اصلا من تعداد هماسهاش و برو مرزیاش و نمیتونم حالت خیلی دوست دارم در حال تدوینش هستم و یه سری کار سینمایی سریال و فیلم تدوین هماسای اینا اتجام به مهنی ها و آقای زحمت کشیدن شما زحمت کشیدین شما کسا به تصویر کشیدین بزرگان رو به تصویر کشیدین شما افتخاره که آجالی ها من دو تا چیز رو به شما تبریک میگم یکی این که یاد قهرمانان شهید ما رو زنده نگه میدانید یکی یاد قهرمانان زنده فراموش شده ما رو زنده نگه میدانید بزرگانان زنده نگه میدانید

00:10:37--->00:10:48
spkr_06: برم. الهی که خدا عرضت کنه. ما شهده به شما چقدر چقدر سخنوری حسین به خدا من پاهم کسبید به زمین. بله خسید.

00:10:47--->00:10:52
spkr_04: بس آمه از بوم ali اقام ببینین

00:10:52--->00:11:09
spkr_00: من از خارجم

00:11:10--->00:12:04
spkr_04: نردیست جهان که بردنش باختن است نرادیه او به نقش کم ساختن است دنیا به مثل دنیا به مثل چکرد تاین نرد است برداشتنش برای انداختن است این دنیا اول آخر همه مسافریم اول آخر همه خاطره ایم و امیدوارم که خاطره خوبی از خودم به جا بذاریم و دوست دارم از عباس دوران محمود اسکندری و حسین خلدبری و قفور جدی اردبیلی و کسایی که شما جناب همزهی مدت هاست دارین به انواع مختلف خاطره اینا را در دل ملت 80 ملیونی ایران زن نگه میدارین منم اسم اینا را فقط میبرم و شما را به پاس این همه دستتون را میبرم

00:12:04--->00:12:29
spkr_06: من خاک کفر پا تونم قربونتون برم جمع باسوره عزیزم من دست شما رو میبوسم که اصوره منی استاد منی برتر از منی از هر لحاظ از عدب سواد انسانیت هر لحاظی که بخوایی حساب کنی هم یه سرگردن از بنده بالاتر هستی و بودی و خواهی بود من خیلی موخیش شما

00:12:28--->00:12:41
spkr_04: خجالت میدید. خجالت میدید. بفرماید. خجالت میدید. فضا تو بشه. چه آید؟ علی جان. بفرماید. زهرن لایوه امشب در باره علی کریمایی بود. بفرماید. امرت رو بفرماید.

00:12:41--->00:13:09
spkr_06: آره در رابطه با علی عزا کریمایی است و در مصطفا فسیحی اگر زحمتی بکشید از همین ابتدا بلاخره یک گوریزی بزنید به این قضیه و بعد هم من میخوام زحمت بدم به شما آقای ایزستا و آقای شفیی توی لازم شما میخوام یه صحبتی بکنن من یه لحظه اینا رو بیارم به شما بعد از اینکه حالا بین صحبتاتون شما بفهمید صحبتتون رو بکنی؟

00:13:10--->00:13:27
spkr_04: جناب ایزد ستار بفرماییم که ما نه به حمله به الولیدش رو یادمون رفته نه هیچ کدوم از قهرمانی های دیگه ایش که در نیروه هوایی داشت من سمیمانه تا کمر خم میشم و دسته ایشون رو میبوسم جناب ایزد ستار رو بفرماییم

00:13:27--->00:14:13
spkr_06: من یه لحظه جناب آقای شفیه که بالا خطه آقای ایزدسته تا رو بیارم این قضیه حقوقای قبل از انقلابو یک لحظه این اوکی بشه و شما هم توی لایف هستی الان جناب ایزدسته تا میاد آقای شفیه هم هست جا میزدسته تا سلام تیم سار الان شما رو بلنگو هستی روی چیز هستی سپیکر هستی میشنون همه آقای شفیه هم روی خطه جناب آقای عباسبور هم داریم ما البته استاد ما هستن ایشون هم از بچه F14 هستن و شما هم خیلی دوست دارن اولا یه سرومنه ای که میخوام با شما بکنم بعد اون صحبتتون رو بفهمید آقای عباسبور بفهمید

00:14:14--->00:14:48
spkr_04: به ایزت ستا بنده پای شما رو جورا به شما رو میبوسن به پاس این که در اون سالهای 661 اون هماسه همله به الولید و با دیگر بزرگان تراحی و عملیاتی کردین و بارهای بار اسم جناب ایزت ستا بر تاروک نیروی هوایی حق شده است من دوست دارم بر روح دوستان شما درود بفرستم و عرض عدب و دست موسیقی خدمت شما بکنم

00:14:50--->00:15:16
spkr_06: درود بهت باشه. جناب ایزدسته تا شنید این قربان؟ باشه. تیمسار بلنگو رو قد کردین. صدا رو قد کردین. تیمسار ایزدسته تا صدا رو قد کردین. دستتون خورده احتمالا صدا رو قد کردین. آها الان باز شد. الان میاد. بله بله میاد. جناب عباسپور فرمودن که دست شما رو میبوسن به خاطر اون حماسه ای که آفریدید.

00:15:17--->00:15:31
spkr_03: درست برسیم سپاسگزارم از اون محبتی که شما داریم من سخندرانیم مثل شما نیست آدم سخندری نیستم و هرها سپاسگزارم از محبتتون

00:15:30--->00:15:55
spkr_04: جناب بریزد سرا شما مرد عمل هستین شما ثابت کردین به ایران ثابت کردین به ایرانیان ثابت کردین شما سخنوری نیاز ندارین گرچه مطمئنم سخنور هم هستین استاد هم هم هستین ولی شما ها مردان عمل بودین شما مردانی که انسانهایی که لونه موش رو میخریدن

00:15:54--->00:16:03
spkr_06: میشتریدن بله بله میشترید بله بفرمایید شما آقای عباس بودن گوشت میکنم بفرمایید

00:16:09--->00:17:06
spkr_03: شما بشهیدم بسیار بسیار متین و قشنگ جوابه ایز از تو. من جوابه عباس فوری اینقدر قشنگ لپ مدلوه در خصوص شما صحبت کردن که ما واقعا دیگه نمیدونیم چی بگیم در خصوص شما فقط من هم مثل ایشون دست شما میبوسم همیشه در نیره هوایی وقتی از رشادت ها و تراحی ها و مخصوصا تراحی های عملیاتی که میشود شما به عنوانی یه الگو به ما معرفی میشودید شاید ما لفتخار حضور نزدیک رو نداشتیم از شما ولی شما همیشه ما عنوانی یک الگو و برجسته یک نماد در اتاقهای عملیاتیه حتی گردان های پروازتی پایش کاری محاونت های عملیاتی همیشه مطرح بودید بودید

00:17:06--->00:17:10
spkr_01: اینجا باستر از هروم دید اینجا باستر از هروم دید

00:17:11--->00:17:36
spkr_04: من جادره که فقط بگم اصلا لذت باردم صدایی اسخه رو شنیدم. همین فقط لذت باردم صدایی اسخه رو شنیدم. اول بگم لذت باردم فقط صدایی اسخه رو شنیدم صحبت کنه. اسخه صحبت هاشو بکنه فقط دست اسخه رو میبوسم چون یک قهرمانه. یک قهرمانه گمنام بینامونشان زحمت کشت بی طبقه. من ادامه بگم جمع شفید.

00:17:37--->00:18:34
spkr_03: به بعدی که من کردم مربوط به خود بدشوهایی دوره ما به بعد هست یعنی صحبت من بیشتر من مربوط به بدشوهایی هست که بعد از انقلاب ما استخدم شدیم که همیشه خط فقری که خود سیستم اعلام میکرد الان سیستم خط فقر رو اعلام میکنه ده ملیون تومن خب ما الان همه زیر ده تومن داریم حقوق میگیریم خب زیر خط فقریم اصلا صحبت من را عجبه قبل از انقلاب نبوده اگرم یه وقت صحبت شده اشده با ایش یا حالا ما فکر نمیکنم در اون خصوص من صحبت کردم صحبتی که من کردم گفتم خلاوانهایی که هستن و الان نیستن یعنی اونایی که الان هستن و اونایی که بازنشست شدن همه زیر خط فقر هستیم خب اصلا کاری به خلاوانهای زمونه خب اصلا با از انقلاب نبوده

00:18:39--->00:19:07
spkr_04: حالت من جا داره که یه مطلب یه مطرح کنم. حالا این مطلب ممکنه سیاسی اونوان بشه. ولی ببینین هر ممرکتی به ارتش خودش میرسه. حت دقیقا اونقدی میرسه که زیر خط فرق نباشه. ولی من یه دوست رم یه صبح اتیه بکنم. حتی اگر صبح برم ایوی. هیچ مسئله نیست. شاید ما ارتش اینا نباشیم. شاید اینا به ارتش خودشون برسن. شاید هم دارن میرسن. و ببینید ببینید. ببینید حضین هایی که در بودجه ازار چهار سن.

00:19:05--->00:19:09
spkr_01: مره، اتباعی ایشنه برای دوست دیز سی انت vacانو走 زانی افرز وارم

00:19:10--->00:19:37
spkr_03: ما بدون تعارف همه زیر خط فقر هستیم. هیچ تعارفی هم نیست. الان شما حد اقل حقوق ها در سیستم رسیده به حقوق های ما. حد اقل حقوق ها. شما حقوق های آموزش برورش. ما الان پرست داریم فامیله نزدیک خودم. آقا فامیله نزدیک خودم به اندازه من حقوق داره میگیره. خب صحبت قبل از اون قلاب ما هیچ بحثی نداریم چون نبودیم.

00:19:38--->00:19:51
spkr_00: خبرداریم که خوب خوبایی که می کنید قبل از انقلاب استخدام شده بودن

00:19:53--->00:20:01
spkr_01: این باید من همه لغت من شده

00:20:01--->00:25:50
spkr_03: ما حالا در خدمت جنابی زرست تحصیم. شما دست دور بپرمین خورمان. من فقط یه موردی رو میخواستم به شما اشاره بکنم. و اون این بود که از شما، من صحبتهای شما رو شنیدم بسیار بسیار مطین و مطلی و واقعا به عنوان لیدر کرزمتیک شده قشنگ رو باید کردیم. و خلف هم هم از اینی که واقعا میام میشینم لایف ها رو گوش میدارم به اینکان یا چیزی یاد بگیرم. و شخنرانی به شما بسیار بسیار خوب بود. اون چیزی که من از شما سؤال کردم به صورت سؤالی هم نوشتم. متاسفانه اون طایب کردن فارسی میخورده اسلو اون کامنت هم هم انقدر سریع رد میشه که بزیاش خونده نمیشه. من از شما سؤال کردم که وقتی که شما راجبه این مسائل گرفتاری ها و مسائلی که شما به چه ترتیب اشکالات مردم رو برطرف میکردیم. که 90 درصد کسایی که به شما تلفون میکردن حاجتشون براورده میشد. خب این یک لیدری شما بتر از من میدونید. یک لیدری در یه مقام خیلی سری بالایی قرار میگیره یک چنین لیدری. من از شما سؤال کردم که پس از شما در این شرایط واجد شرایط تر چه کسیه که بیا دور هم جمع بشین و اراعه تریخ میکنید. سیستم میبه وجود بیا برید که خلوانها در یک استاندارد بالایی زندگی بکنن به جایی که زیر خط فرم. حالا سؤال همم به این ترتیب بود که دیگه نمیتونستم بنیمیسن. من در زمان شاه ما یک استاندارد زندگی داشتیم. خلوانها به طور عموم حتی در زمان بازنشستگی. یه بسطه تمان بازنشستگی اون حبل پروازمون و اینها یه مقداری چیده چیدهای تحت میشود. ولی بالاخرد یه چیدهایی بهش اضافه میشود که میتونستن بازنشسته ها هم در یک استاندارد خوب زندگی بکنید. استاندارد زندگی خلوانها در زمان شاه در زمان پهلوی یا حجد. قبل از انقلاب یا حجد که شما میخواید نسمش رو بذارید. با توجه به این که قیمت نفت امروز بالای 50 دولار پر گلان و به 100 دولار هم بسیده حالا به مزار سیاسی شان کاری ندارد. ولی در زمان قبل از 1973 قیمت نفت هر بشکه 11 دولار 83 سنده دید. اینو شما برید برسیب کنید. ما حقوقی میگرفتیم که مثل یک پزش که در مملکت زندگی می کن. یعنی استاندارد زندگی ما خلوانها در ردیب استاندارد بالترین استاندارد زندگی توی مملکت اون موقع. حالا سوال من و شما سوال کردیم. های ما فقیر تر شدیم؟ چه اشکالی به وجود اماده؟ وقتی که خیلی درهایی مثل شما داریم اینا نماید راهی طریق بشه متوجه به تمام امکان ردی که توی مملکت هست. اینقدر خلوان شما 8 دال جنگیدیم. این 8 دال به دنیا خیلی چیزا نشوندانی. خیلی کسا از شما چیز یاد گرفتن. همون کسایی که اتقال نمیدونم لیدری جهان آزاد رو دارن از شما چیز یاد گرفتن. حالا چرا باید این خلوان در خط فرق زندگی بکنه؟ آیا این راهقلی وجود داره یا نداره؟ این یک توال من بود و به جمعه طور دیگه خونده شد آیا سرش برداشته شد بعد نمیدونم از کوهسین مارک و از پشت برداشته شد بعد به یه جوری دیگه ای اومد که بله ما در زمانشان در خط فرق زندگی میکردیم برابنی خون بران خوبه همینجوری که هستین خوبیم باشیم بله شما کاملا مدر میفرماشم ما در نیروی هوایی یاد گرفتیم که اون موقع به همدیگه خیلی شما یه مصده را خوب اراحه داریم ما خلیمانا وقتی که توال همدیگه را آسمان داریم میپرهیم با همدیگه رفیدیم روز زمین که میشینیم یه خود را اشکال پیدا میکنیم این اشکال را باید پیدا بکنیم امروز بلاخره پیدا بکنیم ما تا حدود زیادی این را درستش کردیم به این عادت کرده بودیم من قبل از شما به آقای همدهی گفتم خدا بیا مردت این طور مرحوم جهانبانی خیلی چه اصابانی لغت آقا را استفاده میکرد برای همه موارد اگر به یه آقا میخواست بگه آقا اون لغت را استفاده میکرد که خوب معمولش بود حالا اگر یه موقع اصابانی میشد کیں آقا را یه یک Oops و یه این اصابانی میگف که آقا فن bullets Yes ایه مراته میخواست که 보여드�دم آقا فوری میفهمیدی که اصابانی اصابانی همخانو Since آقا اگر خیلی بیشتر اصابانی بود آقا اگر یه اصابانی بود ثانه آقا، آقا، م poking مپنی میک Digar الثانهینام بنات برایین، سان به بایئati تعارفات کارچرالی از دیگه می کنید ا discovery ما اگه یک کسی رو به اخوان جریان سمده آنشه که اگر بگن آنگی اگر بگن خودش به آقا نگی به خودش نگی آقا پس از کجا با فهمن که من آقا

00:25:43--->00:25:51
spkr_01: این یه نستمده. اگر اگر خودش به آقا نگیه به خودش نگیه آقا پس از کجا بفهمن که من آقا؟

00:25:51--->00:27:03
spkr_03: ما همه همدیگره میشنسیم. ما همه یک خانوادهیم. من همیشه راجع به این مصابت کردم. نیروی هوایی. یک خانوادهی بزرگه. و همه دست همون تو دست همدیه هست. و دیده اون از زندگی یک دید بازتریه. یک دیده خودمم مشاشهتریه. برای این مسائل فکر نمیکنم. خیلی پیشیده. اگر کسی رو بهش میگن. نمیدونم آقا یا استاد. خب به این معنی نیست که اونای دیگه نیستن. اونای دیگه هم هستن. مطقاق این استاندارد رو حالا شما درست میفرمایید. باید نمیدونم. راحت درست شبه کار بود. خب یه مقداریم کارچر موردهید. اگر من این مطلب رو کون اسم من هم در این زمین گلشین میخواستم یک جوابی هم به این مسئله بیده. فقط من محظورم همین بود. در زمین یه خواهش رو از شما دارم. اگر هر زمانی را جمعه از وقید صحبه کردیم ورد در آوردن اسم من اسم بهرام حوشیه رو ختمه یادتون در شاد روانش شاد و روحش بود.

00:27:03--->00:27:07
spkr_04: نشان ده رام حوش یاد روحش شاد

00:27:04--->00:27:09
spkr_01: دهرام حوشیار روحش شاد

00:27:17--->00:27:47
spkr_03: ما که نمیتونیم مثل شما حد مطلب را عدا کنیم نه در گفتار نه در رفتار و نه در عمل برقا شما اصداد ما هستید بزرگ ما هستید افتخار ما هستید ولی درست میفرمید شما متاسفانه نتونستیم ما اونجوری که باید حق مطلب را در خصوص همدیگه عدا بکنیم تواصلون خیلی بهتر این را عفی کردیم ولی روزمین نه اونم نمیدونم من میدونم موسیقی

00:27:46--->00:29:20
spkr_06: من میدونم من اگه اجازه بدید بگم اینو که چرا رو آسمون خیلی با هم رفیقیم برای این که بودنمون یعنی اگر پنی فروند میریم این پنی فروند حتی یک فروندشون نباشه یه مقداری احساس نامنی میکنیم یکی این که اگر که لیدر بد بپره ما هم بد میپریم اگر لیدر خودش خوب بپره خودش هم راحته مثلا میگم بقیه تو بالش انقدر استرس رو در اصلا نمیکن شاید اونجا هم یه به نوعی شاید البته این دیدگاه منه ها فردا داستان نشه شاید اینجا هم به نوعی ما داریم یه بخشی از خودمون رو اونجا بیشتر هوا رو داریم تا مثلا و اگر نه واقعا روی زمین رو اصخر بسیار درست گفت جمایی زستان که خودشون صحه گذاشتن برای این مطلب آقای عباسمون هم تایید میکنن الان اینجا که واقعا هوای همدیگر رو نداریم همین الان هم که حقوق همون اینجوریه هوای همدیگر رو نداریم که مثلا بیان بگیم آقا یکی بهتر از اون یکی میگیره لاقل اصخر میدونه ما الان بچه های خلبانی که مثلا دارن شاقلن یه چیزایی میگیرن که ماها نمیگیریم ولی اصخر مثلا همین شیش ماه پیش یه سال پیش بازشست شده دو سال پیش بازشست شده باید بیتونه اجامی زسته تا اینها ولی متاسفانه این همیاریه وجود نداشت و خب اینم تایشه دیگی ملاخره

00:29:23--->00:32:36
spkr_03: یه قیقه یه جواب کنشید نظر خودمو بگم اشکار ما که این همیشه با هم بوده شاید ما برمیگرده باز به کارچرمون حس تعاونه ما به تنهایی اندیویژوالی بسیار عالی عمل میکنیم تو زمینه های ورزشی هم همینطوره ما در کشتی بهتر از این درمیدونه آفاریم آخ جمعی هستیم آفاریم این تعاون امروز دنیا دنیا یه تعاونه شما میبینید که در آملیکا یکی سرهای پیشرفته دنیا کورپوریشن ها موفق ترند تا ایندیویژوال ها حالا ایندیویژوال هم ممکنه یه نفره این درابه را بیلگیت بیدا بشه میلیونر بشه ولی به طور عموم وقتی سوار بکنید کورپوریشنه خب این کورپوریشن وقتی که شما باهم هم هستی که من میبینم شما به این زیبایی مساله را تعدیل تعدیل میکنید آقای عباسبور به این زیبایی داره آقای عبو طالبی را صحبتاشو میکردم من ازش اینجوی میکنم خب اگر حالا چهارکایی پنجکایی باهم بشینید یک راه کاریه رایه میدین که شاید به عقل اون گردانندگان رده بالاشه اونام یک گرفتاری های دیگه ای دارن سیاسی اونم یک برحال گرفتار کسی گرفتاری خودشو داره شما اگر به عنوان یک آدم متخصص هشت سال شما جنگیدین آقا این تو تاریخ نوشته شده دیگه اینه که شما عوض نکردین که شما به حدود رو بردین من فکر میکنم اگر با هم یک تاوانی داشته باشین اگر تعد بخواهیم بنویسین تعد بنیم زد یعنی خودتون بشینیم فکر کنیم بینیم خود چه اتفاقی افتاده مهملکت که وفقی سنگه شده مهملکت قنیبه شده هر نظره جنگید چهر نظره مراهدان زیر زمینی چهر نظره استفاده از پیش رفت تکملوزی توی آنون توی ایران من آخری حقوق موقعی که بالنشد شدم سی هزار تومن حقوقم بود یه قزش که رئیس بیمارستانم این بیشتر حقوق نمیگره ما در تمام زمانی و زمانی که صلطان دو بودن پندره دو برور یا سه برور یا مهم حقوق میگرفنم خب الان چه اتفاقی افتاده ارزش خلوان اینقدر بیرزش شده یا مملکت بود نداره یا نمیدونم اشکال کار کجاست من هم مندور هرگم این بود شما باید بشینین فکر بکنید که راه کار کجاست اشکال کار کجاست حضی نداره جاوه ایز از سطحالا چون نایی به جاوه باز کورم هست نمیخواد زیاد مصده و اوقات بشین ولی مشکل نخواد ببینید این که ما روی زمین اول حفاظت و بعد عقیدتی که اومدن یه پارامترهایی رو برای پیشرفت و پست و مقان قرار دادن که برای به دست آوردن این پارامترها بچه ها مرد مجبور بودن بچه ها مرد مجبور بودن

00:32:37--->00:33:06
spkr_00: از روی هم رد بشن میگن که اگه خواستی پیشرفت بکنی را ایسده قول بده بالا بره بالا تا جا افتاد افتاد

00:33:09--->00:33:49
spkr_03: نهادها، گروهها، وزارتخونه ها، الان سیستم، کل من نکد به این مرض آفد دو چهاره. من گفتم که نخبه ها با متخصص همه تو خونه نشستن. چون تخصص ببینید پارامترات اینا رو داشتن. اصلا هیچ کدوم در این پارامترات تخصص هستم آورده نشد. که خیلی خوب مثلا میگن آقا عباسفور، آقا شفی، بلفرد، آقا دو سه، دو هر لیدر، یکن معلمن، تست بایدو تن، کارهای شاخ کردن، مهموریتهای انجام دادن که بقیه نرفتن انجام بدن، اونا هایی که نرفتن انجام بدن، الان امیر شدن، هنوز تو سیستم هستن.

00:33:41--->00:33:59
spkr_01: مریت های انجام دادن که بقیه نرفتن انجام بدن. اونهایی که نرفتن انجام بدن. الان امیر شدن. هنوز تو سیستم هستن. اینا بازش هست شدن. چرا؟ چرا هستن تخلیم. خودشون تا خود هست. حالا لیل محمد

00:34:00--->00:35:51
spkr_03: وقتی میری پرونده یه سری از آقایون رو نگاه میکنیم میگه نه باقا تا خودم نیست فقط همون رو به تو لینک و کانلیه که با این نها تا زده شده که خب حالا هر کسی نمیتونه بزنه هر کسی با کارتر و فرهنگه جور در نمیان و اونایی که جور در نیمد با شغل سرهنگی بازنشن شدن دیستی گارد تخصص مثل همه هادی توقعی که من مثل هادیش زرم که نه دیگه بتونیم مثل هادی توفر درست کنیم این یک دو الانگیه ها بایی به من پیان داد همین علا که بچه یه شهیده خب حالا اسمش هم خواستی پردم میگم که بچه یه شهیده که با شهید فتاری های نام بوده خیلی هم مثلی که پدافندی بوده چند تا اوپان باقای زده شیش سال تو جنگ بوده چند تا اوپان هر آقی زده و فیلان این زملهی که نرشته اینه که ما بعد از اون که رفتیم بنیاد شهید و پیگیری کار بابا و حقوق اینا رو بکنیم یکی از مسئولین بنیاد شهید در مدعا گفت شما مثل درختی میمونید که خوش گیدید دیگه آب دارن پای شما هیت فایده ای نداره ببینیم وقتی که در سیستم در اون بالا دارن اینجوری فکر میکنن الان شما شاید در جریان باشید که یکی از این همین صحبتهایی که روحانی چند سال پیش کرده بوده همین چند وقت پیش یه سری از این نمایندهایی مزلس کردن که آقا برای چیما هایت حقوق بدیم به بازن شستا به خاطر همین پول داریم کم میاریم این صحبتی یکی کرده تو این سلام پخ شده بازن شستا دیگه حقی ندارن سی سال حقوق گرفتن حالا ببخشید اون اخمقی طلا نداری که این سی سالی که حقوق بازن شستا برداخت کرد از اون حقوقش برداشته شد برای بازن شستایی اگر اون مقداری که در این سی سال ما حساب کردیم جنابی زد ستا

00:35:47--->00:35:51
spkr_00: اگر اون مقداری که در این سی سال ما حساب کردیم جنابی زد

00:35:52--->00:40:40
spkr_03: در بیمه من حساب کردم اگر اون مقداری که از حقوق ما سازماند ارتش کم کرد برای بازشستگی ماه یا ماه در بیمه امر گذشته بودیم به جای 150 تومن قاداش خدمت یک میلیارد و پور صد میلیارد باید بیمه امر ما میدام خب اینها رو نمیبینن دیگه همه چی کار میتونیم ما بکنیم واقعا نستم این کوتاهه هیچی کاری نمیتونیم بکنیم تا این بید از بال عوض نشه دراب شفی عوض نشه من که تو اون ملکت نیستم هران سی و چند سال هم تست نبودم شرایط شاید فیزیچیم هم اجازه نمیده ولی شما تو اون ملکت هستم به نخری یک چی بینا میشه که حرف شما رو بشتم من اشکال اینی چی دیر که دارم اینجا برام خودم یه بز شما رو مقایسه میکنم با خودم من میبینم ما زمانی که توی ملکت بودیم من هم 24-8 سال خدمت کردم هران که بیانست بود 23 سال من خدمت کردم پروازم کنم یکی روزم خدمت ستادی نباشت همه خدمتم تو واحدای حملیاتی بوده وقتی که با خودم مقایسه میکنم با اون بچه هایی که هشت سال جنگیدن وقتی میشه کنم دیویس تا معمولیت برون مرزی انجام دادن وقتی که میبینم آقای دوران یا همثال ها روی بغدار که بیهترین سیستم دفاعی هوایی رو در یک شهر داره معمولیت برونت انجام دادن بچه های آره فرم همثال اکانی و زور فقاری و غیر زارکی داره میبینم با کاری که خودم میکردم مقایسه میکنم میبینم اصلا قابل مقایسه نیست ما ولیوی شما دارم میدم با خودم که مقایسه میکنم حالا دلم میسوزه میبینم یه خلبانی که مثل خالا ما دلم نمیخواد با دست میارم منو شعر محققی یا نمیدونم در هر موردی بهش کم محبتی شده کم بهی شده دلم میسوزه اینجوری فقط مقایسه میکنم من یک استاندارد زندگیی داشتن با توجه به این چیز یک دهم کارشوارم هم جاند ندادم با این که گفتم به همه زندگی تو باید عملیاتی بوده من با درجه سرنگی به محابن عملیاتی پایگام عموزش فرواد شب گران لابرشن میدادم با این حال وقتی که با شما مقایسه میکنم که چه مهموریت هایی انجام دادی چون من در تمام طور جنگ تا بعد از فتح خورمشه یکی از اعضای گروه تر عملیاتی بودم به مجابه فرواده نیرهوایی بودم ولی با تمام اون کارهی که من کردم با کاری که شما دارین میکنیم بچه های شما من مقایسه میکنم میبینم شما بعد ده برای من او بگیریم خب من رمانی که فرواده گردان بودن اگه اون رئیس کارگاه نمیدونم صافتمانی که داره برای من کار برای کار میکنه میخواست بیا تو اتاق من دونبان فرماده گودن باید اجازه میگرد استاندارت زندگی در سطح یک پزش زندگی میکردن استاندارت بهترین جای مملکت زندگی میکردن بهترین امکانات رو داشتن اینو کی برام فرام کرده سیستم فرام کرده خودم که به تنهایی نکرده بودم هرچی یک کاری دارده کار خودمونو نهانجام میدادی شما گفتی جاانبانی من جاانبان رو خبرازی این لان دارم برای شما گفتن جاانبانی فقط یک کلبه بله گفتونم آقا بود اگر یک کسی رو میخواست صداق کنه ردام میکرد آقا اگر یک کسی هم حسابانی بود میدونم آقا این نوع آقا گفتنش ما میفرمیدیم که امروز کی برام جاانبانی حسابانی هست یا امروز رومد خوبه توجه میکنیم اینجوری بار اومدیم تو نیروه هوایی اینجوری فکر کردیم حالا بود یا کسی هم که حسابانی اتوبوس هم مثل سوارتی چیز سوید میبست حالا با اونا کار ندارم ولی به طور اموم وقتا من مقایف میکنم اونجا که دلم میسوده اینه که ما خودمون بودیم برای اون حالا اگر بشترش من که توم امروز کردیشتم بریم بریمیدیم چرا به شما برای کارتون ازش خواهر میستن شاید نمیدونن که شما چی کار داریم میکنیم برایشون تشریف کنیم ما کردیم همه لمال جنگ تو همین سیستم جنگ کردیم بینیم تشریف کنه که آقا این کار باید انجام بشه اینجوری هم باید انجام بشه خالوان باید روحی داشته خالوان باید آقا باشه خالوان باید صدر جامعه زندگی کنه نینکه خالوان باید باشه روحی داشته فار

00:40:40--->00:43:54
spkr_04: جنابی زیست را ببخشین یه لصم میان میانه کلمتون من این جمعه را شما استاد سرور من اصطور من این جمعه را قبول نمی کنم که بیاییم بهشون بفهمونیم نمی دونن نمی دونن نه اتفاقا می دونن خوب جایی هم خرج می کنن به جا هم خرج می کنن منطقه برای من و شما خرج نمی کنن چرا؟ چون اسممون ارتشه من اصلا قبول نمی کنم که بیاییم به اینا بفهمونیم دو سال برای فهموندن بسه هش سال جنگ برای فهموندن بسه من فکر نمی کنم کسی از مسئولین نیازی داشته که بفهمه اتفاقا اونا با فهم کامل می دونن دارن چه می کنن و من فکر می کنم که اونا خیلی خوب می دونن و اونجایی که باید خیلی خوب خرج می کنن خیلی خوب خرج می کنن اگر این حقوقهای نجومیه حالا بعضی آقایان هم اگر این حقوقهای نجومیه 600 ملیون و 700 ملیون و 500 ملیون نشینده باشین واقعا کم تر از این نیست وقت که سخنگوی خلان جامیات دفاع میکنیم نه 600 ملیون نیست 400 ملیونه علا تا من با ازخایی با دست بوسی استاد ایزد ستا و آقای شفیه که سرورم دوستم یارم برادرم هستن اجازه می خواهم که محور صحبت از روی مادیاتی همه دار ببریم کنار چون این همه برای همه مسجل چی هست همه راهو میدونن چه ما راهو میدونیم چه اونا راهو میدونن هم ما چه هم میدونیم هم اونا چه هم میدونن و این آب در هاون کوبیدنه و بهتر میدونم که همون بذارین با همون قم و قصه خودم بسازیم و در باره این قهرمان ها و خلبان ها و شجاعت ها صحبت کنیم چون دیر یا زود با پول کم یا زیاد همه خاطره هستیم و آقابت خاک گله کوزگران خواهیم شد من فکر خواهش کنم جسر از اگر استاد ایز از ستا اجازه میدن و استاد شفیه از این بحث مادیات خارشیم چون همه میدونن چه اونایی که بوجه رو تنظیم میکنن چه اونایی که بوجه رو میدن همه میدونن ما کسه نادان نداریم ما یک کتابی داریم تو این جامعه به نام کتاب بیشوری نوشته اقای خاویر کرمنت هستش ما بیشورای ما نادان رو میتونیم با یک ماه داناش کنیم ولی بیشوری یک مریضیه بیشور داناست بیشور داناست اونی که میدونه نباید زباله بندازه تو خیابون ولی میندازه اون نادان نیست من ارزم اینه که نمیخوام صحبت خاصی بکنم ولی میخوام به تو میگم سیستم بعد از چرا دو سال همه چی رو میدونه هر سال هم میدونه در حزینه بودجم میدونه کجا رو باید حزینه کنه برای جامعه اطول مصطفی برای فلان برای فلان برای فلان برای نمیدونم فلان طلبه چینی میدونه چقدر چیز کنه نه این بس به جایی نمیرسه و فردا صبح هر ست تا هم شما که نه ولی ما میریم ایوین میریم ایوین و اونجا پس وید

00:43:56--->00:47:35
spkr_03: تکمیل صحبت های شما جانبه عباسور که حالا جانبه ایزرستان به گوش هستند دو دقیقه ما صده وقت بشم جانبه ایزرستان خوب در اون سیستم بزرگ شدند در اون سیستمی که استانداردهایی تریم شده بود برای همه شغل ها بر اساس لیول، سختی، تخصص و عرضش کار ولی استانداردها از بالا سخته میشه خب اون کالچر و فرهنگ شغل از بالا سخته میشه عرضش گذاشتن به متخصص بالا سخته میشه از درونه سیستم متاسفانه در سیستم ما متاسفانه استانداردها به هم ریخته عرضش هاییش بودون جای خودش نیست من گفتم در همه یک تخصص ها نه فقط در نیروحوای افراد نخبه و متخصص مثلا خونه نشین هستن افراد نالایختر سر کار هستن یه مطلب که استاندارد هستن هیچ استاندارد ما تو مملکت نداریم نه تو بزشگی، نه تو دانشگاه، نه تو ارتش استانداردهای اصلی رو جا باهم باز بودن فهمیدن شاید ما نعاتهای غیر از ارتش برای خودشون دارند اون حقوق هایی که باید بگیرن و میگیرن یکی این مسئله، مسئله دو خود خود بنده جناب ایدستتا و خود جناب عباسپور که الان صحبت میفرمان جزو کسانی هستیم که به عنوان مسئول مخصوصا خود من در چهار سال آخر خدمتم به عنوان معاونت حملیات بزرگترین پایگاه ایران پایگاه اسفحان یکی از درگیری هایی که داشتم درگیری در خصوص حقوق خلوانه هم بود حقوق زیر مجموع هم بود از حق و تدریز به یه تا اضافه کاری و مورد طبیع اعتواز رو میکردم مورد طبیع نامه ها رو به ستاد و مراجع بالا تر میزدم و همین درگیری ها شد شست درصد همین درگیری ها باعث شد که همسالی مثل من و جناب عباسپور با درده یه سرهنگی بدون هیچ کنه ابقایی بازنشست بشین خب وقتی که سیستم اینجوری برخورد میکنه ما باید چی کار بکنیم؟ اونهایی که ساکت بودن همراه و همبار با سیستم پیش رفتن و فقط فکرمون اوقعیت و سندل یا مقام بالا تر بودن و مطمئن ها صحبتی نکردن بلکه اونهایی هم که صحبت میکردن اونها رو به اناوین مختلف خورد کردن و بازشش شدیم ما امسالی مثل من و جناب عباسپور که اعتراض میکردیم به این وضعیت ما کار خودمون رو کردیم ما حد خودمون رو عدا کردیم ولی متاسفانه به جایی نرسیم من دیگه ما صدقه بقاید میچه حالا ما اگر اون چیزی که شما میگین ما چی کار میکردیم ما اون حرفمون رو به گوش شخص اول مملکت میرسوندیم به جایییم شما میخواهد بگین شخص اول مملکت شما امروز تمام این اشکاراتی که شما میگین میدونه بازم این کار میکنه حالا من متاسفه بگیرستم ببینید دعا بریز هسته تا ما توی مزلسی که خود جناب عباسپور هم حضور داشتن آقای دکتر ولایتی حضور داشتن جناب عباسپور هسته تا بله بله بنده و یکی دو سنه فردیگه از آقای بون بی جک حقوقیمون رو دادیم به آقای دکتر ولایتی وقتی به آقای دکتر ولایتی بفتیم که آقا توی مجلسی بود مجلسه بسیار خصوصی مهمونه بود وقتی

00:47:35--->00:47:39
spkr_04: مشاوره اعظم رهبری مشاوره اعظم رهبری

00:47:41--->00:49:57
spkr_03: بله دو قای دکتر بلدی که وزیر عمر خارجی بودن و الانم زوزه مشابه اینه نزدیک رهبری هستن وقتی به ایشون گفتیم که آقای دکتر ما این حقوق رو داریم میگیریم ایشون گفتن امکان نداره شما این حقوق رو بگیرید مگه میشه این خلاوان شکاری این حقوق رو بگیره خلاوانهای ما که اینقدر زنگیدن بعد از زنگیداشت ادت رو کردن داخلی گفتم آقای دکتر بیدگر دادیم به آقای دکتر گفتم این فیش ها حقوقی ما که حتی ایشون فرمود خب ات من یه فیش دیگه ایم داریم گفتم خب برید بررسی کنید ببینید فیش دیگه ایما داریم این حقوقی که ما داریم میگیریم که خدایشون نراحت شد و گفت که من این فیش رو و این حقوق رو و این مشکلات شما رو میرسونم به حضرت آقا من خصوصی همیشه حضوریشون میرسم رفت آمد خانوادگی دارم و درستم میگم فیش ما رو گرفت و رفت و قرار شد به نتیجه این گزارش رو به ما برسونه ایشون که ما خیلی خوشحال شدیم حتی جناب ایز از ستا بنده تا دم در ایشون رو هم راهی کردم جناب احباس بودن حی و حاضر قسم دادم به ایشون چون میدونستم که کاری انجام نمیشه ولی رفتم قسم دادم به ایشون گفتم آی دکتور تو جانب بچه خاد قسمت میدم این مشکلات ما رو به حضرت آقا برسون بگو که خلابانهایی که شما اینقدر ازشون تعریف و تمزید کردید و فرمودید حتی باید بیس درصد مصوب کردید بیس درصد و الان این بقیه این مشاخل حقوق بگیرند این حقوقشونه و یک کاری برای ما بکن من قسم تانه بد شوهاشو بهشترم و ایشون گفتش و ایشون رفت و دیگه ما نه ایشون رو دیدیم نه گذارشی از ایشون شنیدیم اصلا انگار نه انگار ما خیلی تناش کردیم شما بگیرند این رومالش بگیرداشت کنید بگی چی شور هر روز بگیرد چی شور فایده نداره جناب ایزت ستا شما فایده نداره شما با یه فرهنگ دیگه این بزرگ شدید حالا من نمیدیم داخل کشور هستید یا خارج از کشور تشکیب دارید؟ خارج از کشور هستم متاسفانه خواست کشور هستم متاسفانه

00:49:51--->00:49:54
spkr_01: داخل کشور هستید یا خارج از کشور تشکیف دارید

00:49:59--->00:53:21
spkr_03: من که میگم خوشبختانه خالز از کشور هستید نه متاسفانه متاسفانه داخل سیستم شما اگه بشینید وضعیت رو بررسی بکنید واقعا وضعیت معیشتی مردم ببینید من بدون تعارف به شما میگم بدون تعارف به شما میگم یکی چند تا از خلابان های ما که در همین چند ماه اخیر که من از یکی شما خیلی هم تعریف رو تمزید کردم الان از خلابان های فانتوه ما که آیه حال اسم نمیارم دیگه خب به علت مشکلات معیشتی ایشون فوت کرد جناب ایز از ستا همون خلابانی که من گفتم اگر همین الان بیستا فانتو مزالید توی بالش بگید برو اونور دنیا این نختره بزنه بیا میره این کار رو انجام بده به علت مشکلات معیشتی ایشون فوت کرد زناب ایز از ستا زناب حادی توکلی بعد از بازنشستگی با داداشش با داداشش که تریلی داشت رفت روی تریلی کمک داداشش آقای ایز از ستا این صحبت رو واقعا ما باید باید گریه بگیم باید گریه با عشق باید این صحبت رو بکنیم میرفت روی تریلی داداشش کار میکن نماس بکنیم شما استرخواهش رو داریم این استرخواهش رو به گوش اون کسی که باید برسونیم برسونیم ما رسوندیم باید این کار میکنیم ما ما ما به گوشمون رسوندیم زناب ایز از ستا فریاد زدیم نام زدیم انگ اعتقاض به ما زدن انگ اختشاشگر به ما زدن انگ نمیدونم اگر شما ادامه بدید از درجه خبری نیست از پوست خبری نیست ما تمام این کارها را انجام دادیم جناب ایز از ستا گرد دل خیلی زیاده اگر در این دلها باز بشه مخزان اسفاره باز بشه واقعا اون رو بکشیم از ناحتی ها و بیادالتی هایی که انجام شد در حق ما خیلی وزید بدتر از اون چیزیه که شما تصور شو بکنید برش رو بکنید کارهایی که ما انجام دادیم جناب ایز از ستا من نمیخوام از خودم تعریف بکنم الان جناب عباس برم به گوشستم من از خودم نگم یه سری کارهایی که من تو این ساز من و تو نیروی هوایی انجام دادم و الله اگر در سپاه پاسداران انجام داده بودم تندیس و متصامه تلای من رو دوست میکردن ولی متاسفانه هیچ وقت به ارتش باقاده نشد هیچ وقت هیچ وقت هیچ مگه خود شما کم رشادت کردید چقدر سه داستی ما از خلابانهای قدیمی ما تعریف و تمجید کرد چقدر خیام شما هم رشدشادت نکردن همین دنم از اینجام خیابان و پل هایی که به اسم بسیدی و سپاهی هست ما اونا را انکار نمیکنیم اونا هم افتخارها فریمودن اونا هم در راه مملکت زان فشانی کردن ولی در همین اسمهان ما شاید ست بالای ست و ست و توبانه پل داریم شاید دوتا یا ستاش به نام خلابانه ما هست اونا همیش به نامی شبانه میکنیم

00:53:20--->00:53:35
spkr_04: اونم به همت آی برخور شد اونم. به همت آی برخور. به همت و فشار آی برخور اونم دوتا اوتوبانو گذاشتن.

00:53:37--->00:53:50
spkr_03: ولی ولی امسالی مثل امیر برخور خیلی تناش کردن که خلوان ها به حق خودشون برسن ولی ایشون هم موفق نشدن

00:53:51--->00:53:55
spkr_06: خب آقا خسته کردیم جام ویزدست تا رو ممنونم

00:53:55--->00:53:59
spkr_01: موسیقی

00:54:00--->00:54:27
spkr_06: به خدا که اگر بودید یا اگر بیایید میدونم شاید اگر برید و یه ملاقاتی داشته باشید به حال با این بزرگان مطمئنن هم ولی در خواستتون معیشت این به حال جوانهاییه که بعد از انقلاب استخدام شدن و اران حقوقشون ماهی دویست دولار دویست و پنجا دولاره من شیشونین میلیون میگیرم اران حدودن دویست و پنجا دولار میشه تیم سار موسیقی

00:54:35--->00:54:47
spkr_03: نمیدونم چون مونم صبح دیگم خیلی دلم میسوزه خودم رو مقایتا میکنم با اون کاری که شما ها کردین میبینم شما باید ده بره بره من الان امکانم داشتیم

00:54:50--->00:55:03
spkr_06: الایی که خدا حفظتون کنه. انشاءالا باشید. جناب آرام هم میگن افسوس از این همه بیادالتی. درود بر شما. سپاسگذارم از این که وقت گذاشید. تیمسار عزیزم.

00:55:04--->00:55:08
spkr_04: میشوند که همه کنم افتر باید. موانا پاکنم افتر باید. باید.

00:55:06--->00:55:14
spkr_06: خداحفظ شما شما گیرفتادید شما گیرفتادید بین سه تا همدوره ای ببخشید دیگه

00:55:15--->00:55:19
spkr_01: این ادوتای از فرمانی

00:55:19--->00:55:25
spkr_06: دو تا اسفحانی و سه تا هم دو یعنی

00:55:26--->00:55:31
spkr_03: slutی کن فضایم ویدیو shuffle

00:55:33--->00:55:36
spkr_04: خدا از کسیم سپاس کسیم جم شفیم

00:55:37--->00:56:15
spkr_06: خب آقا بفهمید در خدمت این ببخش تو رو خدا من شهرمنده امشب اصلا از روال یه مقداری رفتیم بیرون به خاطر این بود که این موضوع باید جامعی افتاد جامعی زسته تا یک برحال واقعا ارقی داره نصفت به خلبانهایی که تحت عمر فرماندهی خودش بودن مثلا اون تایم چون میگه و میگه که ما تلاش میکردیم زحمت میکشیدیم میخواستیم میگن حالا شما زحمت میکشید نمیخواییم نخوایید بفهمید

00:56:16--->01:00:42
spkr_04: علی جان متاسفانه برگردیم به اصل موضوع شامگاه شومی بود یعنی سهرگاه شومی بود که شاید همین لحظاتو داریم کهیم میکنیم ساعت چار صبح شیش بهمن نوعد بود که متاسفانه علی کریمایی و مصطفی فسیهی که علی سرگر بود و مصطفی صدفان یک بود اینا اعظام شدن به بوشه ما همیشه دو کرو به خاطر انرژی حتی میکی در بوشه مستقر بود یک کرو اونجا همیشه مستقر داشتیم ایشون متاسفانه اعظام شدن به اونجا و هم خطای انسانی رو اختاد و هم مسائل دیگه که مسائل دیگه رو گفتن نگیم که منم نمیگم ولی شما وقتی نمیگم نمیگم میفهمین چی رو میخوام بگم نمیگم ولی خطای انسانی هم اتفاق افتاد علی شب اول اسکرامبل میزنن و تیکافلگ بوشه روی آب بود متاسفانه تیکافلگ بوشه روی آب بود ایشون ساعت حدود 3 و 4 صبح به حالت خیلی گیج از خواب پریده بلند میشه از زمین بلند میشه ولی اون پرواز شب اول میشینه ولی ما قاعدهی که داریم اینه که خودتونم استادین خود علی آقا شما استادین و میدونین که پونزه دقیقه شب سی دقیقه فرد شبه یعنی نباید پونزه دقیقه فرد شب باشه ایشون دوباره پونزه دقیقه فرد شب قرار گرفت متاسفانه چون اونجا ما کرویه بیشتر از علیکریم هایی فسین یعنی یک که رو بیشتر نداشتیم که جایگذین کنیم ما باید فرد شب آلرت شب اون عوض میشه قاعدتا ولی ایشون خب اون توان پایی کفق همین دوتا بودن و فرد شب اسکرامبن زده شد و حدود اونی که به ما اعلام کردن چون بند خودم اصلا خودم مسئول کفن و دفن این دو نفر بودم و این دو نفر رو کفن و دفنشو به احده خودم بود متاسفانه ساعت چار صبح بود که از زمین بلند شدن و هیچ مکالمه هیچ مکالمه روی برج روی افروچ سپ نشده و ایشون رایت افتر تیکاف در استیبل کامل کال میکنه که من تیکاف کردم میخوام برم رو افروچ و هیچ مکالمه تنسی ما نداریم پس شایه ها زیاد میشه بعض اقایان که دوست دارن اموان کنن که هاشهی نداشته باشه میگن ورتیگو شده میگن ایشون بلند میشه ورتیگو میشه و میره ولی خب جالبش به اینه که یک کسی به نام آقای علی کرمی هم سال بعد از ایشون یا یه مدت بعد از ایشون توی همین تیکاف لیک دوباره خور زمین و من میدونم و من میبله آیه اففوری بود اففوری بود همین علی کرمی تو همین اسکرم بله شب همین جا یه سال یا دو سال بعد خور زمین بعد جالبش به اینه که آقای آزرفر جناب آزرفر شوهر خوهرهای جام و مردی آزرفر هم چندین سال پیش تو همین تیکاف لیک میخور زمین یعنی میخور تو آف جارش که میخور تو آف والا ما نمیخوایم اصلا اینجا تفسیر کنیم ولی تفسیری که سازمان دوست داره بگه میگن که ورتیگو شدن ولی برحال شایاتی هم بود مبنی به اینکه با موشک زده شدن با پدافن زده شدن یا به هر دلیلی ولی به هر حال کارم روی اصول استاندارد نبود ایشون دو شب پشتر هم پونز دیگه شب بود شب دوم که تیکاف کرد ایشون خور زمین تا مدت ها هم که از ایشون ما هیچی نداشتیم که من یه روزی که من رئیس بازدسی پایگاه بودم که یه پلاستیک میوه که شما تصفه یه پلاستیک میوه آوردن مشکی برای من و دو نفر پیزش قانونی اومدن روی دو نفر

01:00:42--->01:00:49
spkr_06: میشتم میدنه دردیگا؟ بعد یک لحظه قصد شد. نمیم تلفون شما زنگ خورد؟ بله زنگ خورد.

01:00:49--->01:02:21
spkr_04: بعد دو نفر پزشگانی دو نفر حفاظ اطلاعات اومدن با من که رئیس بازرسی بودم وارده یه اتاق شدیم در رو بستن و یه پلاستیک میوه یکی دو کیلویی به من دادن که تقریبا مایه بود من دست کش دست کردم ببینم احتمالا جایی ترکشی گله چیزی میتونم پیدا کنم یا نه و این پلاستیک میوه دو کیلویی رو توی دو تا تابوت تقسیم کردم و متاسفانه تشیش شدن در باره علی کریمانی باید بگم که علی کریمانی بچه غزمین بود بچه خیلی معدبی بود در جایگاه شاگردان خود شما و من و از خراینه ها بود که بگاهی بود که خب بر خود ماها پر برشش دادیم بچه باسوادی بود بچه بجی بود اورینت بود نمیشد من برام آسون نیست که بگم ورتیگو شد ولی خب به هر دلیل حالا برگفتن که بگیم ورتیگو شد ما هم بگیم ورتیگو شد حالا اللہ و علم چون تو همون تیک آف لک آقای علی کرمی افوری یه سال بعد و سالها پیش هم که شوهر خوهر آی محمد جامع مردی جامع جامع مردی آی آزرفرم همون تو تیک آف لک سخوت کردن و متاسفانه الان این ستار که من آمارشون رو دارم توی این لک تیک آف سخوت کردن در ار سالت علی بچه خوبی بود بچه قزمین بود بچه فوقراد نجیب بود مهدب بود کم صحبت بود ناییی دارم من میاں ناییی دارم من میاں

01:02:23--->01:02:26
spkr_06: بچه طالقون بود علی یا بچه غزوین بود

01:02:23--->01:03:11
spkr_04: بچه طالقون بود علی یا بچه قزوین بود؟ بچه قزوین بود بعد همونجا هم به خاک سپرده شد آقای مصطفی فصلی هم بود که در همین اسواهان به خاک سپرده شد در گرستان شهده ای اسواهان به خاک سپرده شد ولی واقعا سهرگاه شومی بود و نمیدونم چی باید بگم یعنی من از در اخلاق علیو خیلی دوست داشتم خیلی مبادی آداب بود خیلی با شخصیت بود مصطفی بچه خیلی خوبی بود بچه های زحمت کشی بودن ولی من اگر چیزی میفهمن که اضافه کنم چون بحثم به درازا کشیده شده اگر چیزی میفهمن اضافه کنم بفهمن که در خود منتون باشم

01:03:12--->01:04:05
spkr_06: نه قربونتون برم. عالیه. عالی بود. سپاسگزارم. از این برها صحبت زیباتون ببخشید. من اینقدر تکون دادم. این شاجر روی چیزه. من خواهد. حضر به خدمت شما. حالا دیگه میخوام ازتون یه مقداری راجب خاطرات خودتون بفهمید. شما تو افور بودید و یکی از بهترین های افور. من بارها بارها وقتی با افنگ میامدیم. پایگاه های مختلف حالا چه رجه بود. چه مسابقه تیراندازی بود. چه نمیدونم حالا هر معمولیتی منوری چیزی بود. میدیدیم شما رو ماشالله. حضر ماشالله همیشه جوز بهترین ها. خاطره دارید از افور حالا با اسفاتید خودتون. خودتون برای ما بگید. یا از افچارده تون تایمایی که حالا ما بودیم نبودیم. اگر خاطره دارید بفهمید.

01:04:03--->01:10:57
spkr_04: دارید بفرمه دارید بهمن سلیمانی بهمن سلیمانی قهرمانی که کاوی نقبشو از توی کوهای سلیمانی اون بر مرز آور این بر مرز افور یعنی اکبر زمانی و یعنی خلاصه کنم افور رو که افور چیا بود خاطراتی هم که داریم خب یه معمولیت برومرزی هست که شما در زدین هستین که یه معمولیت برومرزی محفق انجام دادیم در افور سال هفتاد بله سال هفتاد بله هم سال بود بعد که متاسفانه دوتا دوستانمون هم آی قاسم محمد امینیو و آقای ارسلان شریفی شیش سال مون یعنی سقوط کردن ایجیک کردن و شیش سال در اصارت موندن که استخبارات اقراف اونا رو تحفیل گرفت بعد دراتو افچاردم زیباترین خاطراتم علیه همزهیه زیباترین خاطراتم از خرش شفیهه زیباترین خاطرات زیباترین دوران دوستانی که با هم یک دل هم دل دوست و با سفاظه نیکردیم خاطره ایج زیباتر از اینا نیست فقط خاطر ترخش علیه همزه خاطر ترخ چند تا داشت که خب یکیش مرحومه هاجلی عبوعتا هستش که متاسفانه من آلرته بعد از زور بودم که من اطلاع دادن که ایشون متاسفانه کردن و بازم متاسفانه بر سر جنازه ایشون من حاضر شدم ایشون بود و آقای مرحومه داروش یاوری بود سقوط کردن و علا تخابیشون در حین آموزش بازم همون عبوعتا هم چون زیاد ازش صحبت شده ولی من به این میگم حالا چه همسر محترمشون چه فرزندان محترمشون بشنون علیه عبوعتا هم یک خیلی مزدون بود چون حدوده فکر کنم بیست و نه سال و چار ماه بیست و نه سال و شیش ماه خدمت کرده بود و میتونست به آسونی میتونست پروازه بذاره کنار ولی در آموزش داروش یاوری بود که در پترن نوفلب لندنگ بود که ظاهرن اینی که به نظر میاد آقای حالا داروش یاوری در نوفلب یه مقدار استیکو فوروارد استیکو زیاد میده و هفت ما تو سینک میفته چون از زمانی که بیست کال میشه که ترنگ بیست گیر چک داران لکایین فور نوفلب تا چنگو از اون موقع هیچ مکالمه تنسی به گوش نمیرسه من کاربان بودم مالا کاربان بودم آز میخوام ببخشین ببخشین در سات اقاسم نم بله بله بله یعنی ولی از اون موقع تا لحظه کرش چار ثانیه طول کشید و برحال مرگ عبوعتا مرگ یک انسان نبود مرگ چندین انسان بود عبوعتا دلاور بود عبوعتا جسور بود عبوعتا نترس بود عبوعتا وفاداره به نظام به مملکت به حکومت بود و به مردمش ارخ داشت روحش شاد من جادره که درود بفرستم به من استادی کرد به من درس علاوه بر پرواز درس اخلاقم به من داد بارها ازش درس کردن و زیبا ترید خاطرم که بگم که مزد 29 سال و نیم پرواز به من علی یه کارگره که تو شهرداری استخدام میشه اگر سی سال جارو کنه خیاب اونا بعد سی سال یه تابلوی یه لوحی مثلا هزار تومن دو هزار تومن پنیز تومن بهش یه تابلوی میدن که به زنش بگه آقا من مثلا سی سال جارو کردم من حاصل 29 سال و نیم یعنی سی سال خلبان تامکت و خلبان فانتوم بودن و به مولا علی به مولا علی به مولا علی به روح ابو عطاقستم توی یه ورقهی که نصف ورق آ سه میشه آ پنج آ پنج نصف نصف ورق آ پنج نصف ورق آ پنج حتی فرموندهی پایگه هم امزانه کرد یک غیر خلبان معاونت اداری ورش امزا کرد که آقای حسین عباسبور شما از امروز باز نشهد شدی برو فرانج و بگیر و برای وم به اون فرموندنی روی هوایی وقت که آقای اسمی آرم آقای حسن شاسفی بهش تبریک میگم ببینیم انشالله این دنیا که روی نحسشو ندیدیم حالا اون دنیا ببینیم به روز نقدی ببینیم چه حرفی برای گفتندره به مولا علی علی من هیچ یادگاری از باز شد یعنی من یه لوحی که دو هزار تومن پولش باشه آقای کاغذشو میدادن کاغذشو میدادن قابشو خودم میکردن خودم میرفتم قاب میکردن میدادن ده هزار تومن قاب میدادن اونو به هم ندادن و مایه سرف رازیه منو برای همسرم فراهم کردن و واقعا اگه به همسرم میگفتن که ایشون سی سال اوباشو ارازل بوده خیلی بهتر بود یعنی واقعا همسرم گفت واقعا تو اینقدر میارزیدی عیبی ندار علی جان من فقط دوست دارم اینم بگم در آخر حرفم که میگفت بندگی چون گدایان بندگی چون گدایان به شرط موز مکن که خاج خود رسم بند پروری داند انشاءالله مزدمون بشه خداوند محفوظه انشاءالله علی حمزهی همینی که علی حمزهی دوست هم داشته باشه همینی که از خرش شفیهی دوست هم داشته باشه همینی که استاد سرور فریدون ایزد ستا امثال ماها رو قابل بدونه و بگه شماها بیشتر از ما فلان همینی که فراجالله براتور بیاد اونجا و پیشونی منو ببوسته بگه کار شما از کار ما بزرگتره همون جایی که مرحومه بالازاده همون جایی که اومدن چون من خدمتشون بودم اومدن گفتن همین برای ما بس آقا ما شکوه تاج سلطانی که بیمه سر در او باشد شکوه تاج سلطانی که بیمه سر در او باشد کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد

01:10:58--->01:11:02
spkr_06: درود به شرفت درود و از همینجا

01:11:04--->01:11:29
spkr_04: چوحافظ در قناعت کوشو از دنیای دون بگذر که یک جو منت دونان به صد منظر نمیارزد خوشحارم که اون تابلوی دو هزار تومنیشون تو خونه من نیست و یه ماکته F4 داشتم که اونم دادم بیرون هره همه گودن چرا دادی بیرون؟ به داخت من خلبان نبودم من خلبان نبودم

01:11:30--->01:13:09
spkr_06: این جمله رو از خیلی ها شنیدم حسین این جمله رو از جمع محققی شنیدم این جمله رو از خیلی ها شنیدم که من اصلا آقای کاکوان از آقای نمیدونم خیلی ها من خلبان نبودم اصلا چرا آمدید دنبال من چرا به آقای حسین عباسپور ما به پاس زحمات سی ساله شما به پاس این همه لطفی که در حق ما به عنوان یک استوره یک خلبان ناماور کردید چون من اون لوحیم که شما حتی اون کاغذ نصف کاغذ آپنج هم نگرفتم ولی ولی ولی به هر حال هممون همدردیم انشالله که همیشه سلامت باشید به اون عروض و آقا دوماد و عروض خانم عزیزیم که اونجا هستید تبریک بگیم انشالله اگر شد انشالله که سلامت باشید به خانواده این که در اونجا هستن رنگین کمانی از عشق و به خانواده خودت و اطرافیانت خانمت به سر دخترت انشالله تقدیم میکنیم و به خودت پرچم ایران رو و یک اقاب نازنین ایران رو تقدیم میکنیم که اینقدر زیبا و قشنگ حرف زدی مطلبه رو بیان کردی و به دل همه ما نشستی این رنگ بارونی که اینجا هست نشان تقدیریه که مردم ایران به نماندیگه چندین نفر نزدیک دیویس نفری که الان تو لایبن تا فردا دو سه هزار نفر میبینن از شما میکنن اینجا به عباس بود شما

01:13:08--->01:13:35
spkr_04: علی جان ما نه پولشون رو خواستیم نه اون درجه پارچهشون رو خواستیم شما لطف کن شما چون دل صافی داری آیی زدست های عزیز اکبر زمانی اینا لطف کنن دعا کنن ما درجه نمیخواییم پول هم کم و زیادش اقا یه زره کمتر برنج میخوریم دعا کنن که انسان زندگی کنیم و انسان بمیریم و انسان بمونیم و انشالله

01:13:35--->01:13:45
spkr_06: کاش ما مثل شما بودیم کاش من مثل شما بودم همه نظر سوال پرواز عدم نمیدونم صحبت خدا شاهده کاش مثل شما بودم

01:13:46--->01:15:40
spkr_04: نمیشتن روح حسین خرازی من روح پاک حسین خرازی و درود میپرسم توی کامنت ها نوشته بودن و اسم استاد باکری ها آورده بودن اسم آی حمت ها آورده بودن من بازم دارم از این تیریمون اعلام میکنم چون آخر حرف ها بگم چون بعضی ها دوست دارن جنگو به نفع سپاه یا بسیج مسادره کنن بعضی ها دوست دارن جنگو به نام ارتش مسادره کنن نه خیر نه خیر جنگ حاصل یه غیرت جمعی ملت ایران بود که بزرگانی مثل باکری و همت هیچ چیزی نه کم دارن نه بیش دارن شهدارو ما اصلا نمیدونیم جایگاهش رو نمیدونیم ما حق نداریم بهشون امتیاز بدیم و برتری بدیم عباس دوران محمود اسکندری ابراهیم همت حسین خرازی سیاده این همه شون دستشون تو دست هم هستش من به روح پاک همه شهده بسیج و سپاه در دهه دفاع مقدس درود میفرستم هر تو هر رستهی توبخونه بیمارستان سهرایی سنگر سازانه بی سنگر کسایی که جهاد سازندگی بودن و دپا میساختن که ما گله نخونیم بلی خودشون گله میخوردن روح همه گه شاد اینجا چون دوستان مینویسن دارم مینویسن من دوست دارم که بدونن که ما ارتشی نیستیم ما مهدی باکری با ما بود ابراهیم همت با ما بود محمد جهان آراب با ما بود یعنی با ما بود با من نبود ولی با عباس دوران بود عباس دوران با همت هیچ فرقی نداره همه شون یکی هستن از عزیزتین چیزی که داشتن متهایی که داشتن جونشون بود گذاشتن من عرضم کسا استفاده میدونم prochaineیی се خریب

01:15:39--->01:16:07
spkr_06: به همه کسایی که حسین جان در راه وطن جان دادن چه تو اون لباز چه این لباز فرقی نمی کنه هر کسی که جان داده برای منلت ایران عزیزه و خانوم ایزسته تا هم می گه همساد تیمسای ایزسته تا خانوم سیما هم برکور می گن قلام حمد آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرت آزاده

01:16:03--->01:16:11
spkr_04: رنگ تعلق پذیرد آزاد است بح بح بح ممنون سپاس گذارم از این هدیه که به ما دادن

01:16:12--->01:16:27
spkr_06: خیلی خوشحال شدیم اومدی پاینده باشید انشاءالله برای مراسمه برای سالگرد مراسمه جناب نقدیبه که حتما شما رو میبینیم تو برنامه

01:16:27--->01:16:39
spkr_04: انشالله فقط تاییمشو به من بگین دقیقشو لطفا تلفونی که من متصفید از خاتم رفته ارادتمندم دست بوسم دست شما و همه خوبانو از رای دور می بوسم

01:16:40--->01:16:43
spkr_06: بسلام بیرسی خانماته خدافر

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تیمسار جلال آرام -چرا خلبان های اخیر شهید شدند-؟ بررسی صندلی های ایجکت هواپیما و سوانح اخیر اف 5

مرجع حمله به اچ 3 - با حضور بیش از ده تن از دلاوران حاضر در عملیات - قسمت اول - تیمسار ایزدستا

سری مصاحبه های ناگفته های جنگ تیمسار علیرضا نمکی (قسمت "اول" از شب " دوم")