مرجع حمله به اچ 3 - با حضور بیش از ده تن از دلاوران حاضر درعملیات - قسمت ششم -تیمسار محمدرضا عطایی
00:00:00--->00:01:07
spkr_00: تیم سال خیلی خوش آمدید از عدد دارم خدمتون ممنونم ببخشید اگر معتل شدید من که اصلا نفهمیدم این تایم چجوری گذشت ولی میدونم شماها که منتظر استید شاید یه مقداری حسنلتون نگیره از جناب واعزی عزیزم هم من سست مناطب رو رایت نکردم قدیمی و جدیدی رو جامعه اتایی عزیز میدونم که برحال به خاطر درگیری بیماری قلبی که حالا از قبل باشون بوده من نمیخواستم بیشتر از این ایشون رو بیدار نگه دارم و خودم خودم بیمار قلبیم عرض کنم ببخشید دیگه من در خیمت شما هستم قربان کسی که آسمان را امن کرد تا این عملیات چه اف پنجا چه اف چارا بتونن برن و عملیاتشون انجام بدن برطری هوایی اونم به وسیل تامکت هایی که سوارشون جناب اتایی بوده جناب روستمی بوده و جناب آلاقا بوده اگر اشتباه نکنم و اسمایی که شما الان میفهمید میفهمید در خیمت نمیسته
00:01:08--->00:01:38
spkr_01: بسم الله الرحمن الرحیم. باسلام برمان تعییب شهده. بخصوص شهید آلاقا که در پرواز که با هم بودیم به شهادت رسیدن. شهید بیترف و شهید دافترف که در مقابل چشمان من به شهادت رسیدن. حالا اگر جایی زمانی فرصت دود من نبه شهادت شما خدمتون است کنم. باسلام خدمات دینندگان عزیز. عزیز ستا که باعث افتحار ما هستند و شما که زحمت میکشید و این برنامه خوب تقییم کنید. در خدمتون است.
00:01:38--->00:03:05
spkr_00: تداره شما بشم شما نقش بسیار مهمی رو یه جورایی ببخشید آدم دلش به بادیگارد گرسه دیگه وقتی جایی میره برادر بزرگش باشه هست و میره تو دل خطر براش اهمیتی نداره خطر افچاردن نشون داده در جنگ برادر بزرگ و قدرتمند به هر حال وحامی و مدافع تمام هواپیما های گنگندهی بود که برومرزی پرواز میکردن معمولیت افچاردن برومرزی نیست بر این که این هواپیما لب مرز باید سه تا 250 ناتکالمایل داخل مرز عراق میبینه و 60 ناتکالمایل موشک میزنه حالا بالای 60 پایین 60 بس لار من در مقابل شما اصلا حرفی نمیتونم بزنم چون شما دانشمند آگاه این هواپیما بودید و فرمانده چندین سال من خودم تایمی در خدمت شما در پایی برهشان بودم بفرمایید از اون روز من چون میخواهم اینشالا در تایمای دیگه از خاطرات دیگتون استفاد کنیم از اون روز بفرمایید از اون امنیتی که شما ایجاد کردید چون دوستان شاید فکر کنن شما داخل خاکم حتی میدونم فکر میکنم رفتید اینر یمید ایتوزی بید ایتوزی بید افکار دا چکار کننم بودم بودم
00:03:05--->00:06:04
spkr_01: افچارده روز اون روز علاقه که ما نه فروند افچارده برای مناطق غرب و جنوب غرب داشتیم چهار فروند اختصاص به این معمولیت دادیم که معمولیت این چهار فروند کشف شناسایی و رهگیری و انهدام در صورت که لزوم با پیمای دشمند در اون بخاک دشمن بود یعنی ما همطوری فهمونی در لب مهز میتونیم تا 250-300 کلومت داخل خاک اراغ رو ببینیم و معمولیت اون روز ما این بود که در اون خاک اراغ اگه تحدیدی دیدیم هم اطلاع بدیم به موقع هم اگر آزون شد بریم و درگیر بشیم و منحده کنیم علاوه بر این ما محافظت از تانک رای سوختسان و هواپنوهای شنود که خفاش سرم سیستسی که شنود میکرد لب مهز با ما بود ما چار هرون هواپنوهای برای محضور در نظاری گرفته بودیم هواپنوهای اول ساعت شیش صبح پرواز کرد سربان مهرگانفر بود و سفتان پرویز مرادی اینا به از پیسه اجده های پنج پرواز کردن شیش ساعت پرواز اینو انجام دادن ما ساعت شیش ده دیگه یعنی ده دیگه بعدش دومی پرواند رو بلند کردیم که سربان بابایی و سرگود رستامی بودن اینا به اسم اجده های شیش بلند شدن و نو ساعت و روز پرواز کردن یعنی علاوه که مهموریت انجام دادن در اونجا رفتن جنوب و کمک هواپنوهایی که در جنوب درگیر بودن هواپنوهای سبون ساعت نو بیسته غیب بلند شد باز به کمک سربان آغا سیبیک و سعید آغا سیبیک و سرگود آلاغا شیش ساعت هم این هواپنوها پرواز کردن و هواپنوهای چارون من بودن و سودون صدقی که ما هم تاعت ده بوده ده بلند شدیم و شیش ساعت هم ما پرواز داشتیم این کل مهموریت بود و تا زمانی که مطمئن شده نو برگشتن ما در منطقه بودیم خوشبختانه مهموریت بسیار خوب انجام شد و اتخاب نفتاد من اینجا قبل از که ادام بدم باید تطمیق یاد آوری کنم که از دید من این عملیات که انجام شد هم تو که میدونید در دنیا بی نظیر بود و هست یعنی هنوز هم نتونستن به همچین مهموریت انجام بدن علاوه برای که این عملیات انقدر مهم بود تراحی این عملیات هم به همین اندازه مهم بود یعنی کسانی که این تراحی ری کردن آدم هایی به نظر من بسیار با تذربه واقعا نابغه علاوه بر اینا شهامت و شجاعت همچین تراحی رو به نظر من خیلی ها ندارن و این واقعا همون جویران در دانشکت های دنیا داره تدریس میشه و باعث افتقال همه ماست
00:06:04--->00:07:40
spkr_00: خب تراحی عملیات یه چیزه و انجامش هم یه چیزه دیگه که خب به هر حال اینا هر دو لازم و ملزوم هم دیگه هست و الحق و الانصاف تک تک شما ها چه در این عملیات چه در کمان 99 و چه در عملیات های مشابه مربارید و و و که یکی دوتا هم نیستن به قول جامعی زستت ها این با این که خودشون تراحی کردن میگن این تنها عملیات موفق ما نبوده و ما عملیات های موفق بسیار داشتیم که غیر از اینم از مردان مردی مثل شما ها انتظار نمیره وقتی آسمان کشور با اون شرایط با اون به هر حال کمبود ها موشک فینکسی که اقلام حیاتی بود و به هر حال فایه کردنش کار سادهی نبود بلاخره کاری ندارم خود شما ها هم دلتون نمی اومد بخواییم فایه کنید سعی میکردید که سعی از اسپرو یا سایدوینده اصفاده کنید بعضا به دلیل ارزوم بودنش و این موشک باید بود ولی متاسفانه خب نبود و شما باز هم حتی به قول جناب جان خلیلی با من صحبت میکرد بلی جان جانبخش میگفتش که ما چندین فروند کیلین بلند میشدیم فقط به خاطر این که افشارده اون بالا باشه و اینا از نام افشارده میترسیدن ولی درسته سه کنگفتن کیلین کانفرگیشن بلند میشدن درسته اصلا موشک رو هیچیم نداشتن موسیقی
00:07:41--->00:13:54
spkr_01: بس هم پی ام سی بلن می شدن یعنی مثال می زنن ممکنه رادارش خراب می شد تو منطقه ولی چون می دونست مشکل داریم کم بود داریم حتی اعلام نمی کرد یعنی اگه اعدام می کرد ما بلافظ برگرد ولی واقعا این قدرکاری می کرد اعلام نمی کرد چون می دونست که همون که می دونن افچارده هست واقعا در دیویس کلومتری ما پیداشون نمی شد و وجود افچارده هم خیلی راحت از اون گزارش که ما می کردیم چون ما دقیق می گفتیم که چه سمپیه چه ارتفاعیه چه سرعتیه چند پروند هستن بلافظه نمی خواهیدی نفچات هست که همچون گزارش می گواهد و بر می گشتن از سنمشون من واقعا اینجا باز همطور که شما فرمود در این صحبت شما بگم من بالاخره در این صحبت هم حسول بودم از جنگ شروع شد همونده گردام بودم من شاهد بودم من هیچ مشکلی با خلبانا نداشتم یعنی تنها مشکلی که داشتم این بود که یکی در آخر ماه که پروازون را جمع می کردیم اگه یکی شهت ساعت پریده بود یکی چه ساعت اون چه ساعتیه واقعا اعتراض می کرد من چه ساعت بدون این که شما می دونید از نظر مزایع مادی این فرقی نمی کرد چه خلبانی اصلا پرواز نمی کرد چه ساعت حقوق ثابت بود ولی این روحیه واقعا در خلبانای ما همچون در پیسون فندی من اینجا بگم یعنی بچه های فندی ما هم واقعا زمت کشیدن این با اون کم بودایی که شما اشاره کردید ما تحریم بودیم و به ما قصه نمی دادن و این بچه ها هر طور بود نه تنها این افرامه را عملیاتی نیگرداشتن بلکه طبان رزمی ما بالان بردن یعنی ما آمادیم موشک هایی که رو حقوق شرقی بود سوار حقوق هایی افچارده کردیم و موشک هاگو که یه موشک زمین به هوا بود تبدیل به هوا به هوا کردیم و سوار افچارده کردیم و من اگه واقعا چون دیر وقتی دیگه ستون فرصد درد نمیاره من خیلی مطلبی آداشت کردم بگم اینی که من مثلا تعریف کردم توی جلسه یه روز که چند تا افچارده مرد تا عملیت بستان زده شد من نشستیم که خلبانی که جک کرده بود و یه مدارم صدم دیده بود گردنش داشتن می آوردن که بگه چی شد من داشتن فکر می کردم که یه صحبت کنم که روحی خلبانه اگر یه موقعی ضعیف شده بقولون من رو تقویت کنیم هم در جوی که منم بابایی جلو نشسته بودیم منتظر بودیم خلبانه بیاد بقیان عقب نشسته بودم خلبانه بهادران بود اگه درستیت هم باشه که زده بودن بیارن من دیدم پشت صحبت پول می آد پشت کردم اینام توی موقعیت صحبت چیه دیدم که یه خلبانی به اون یکی داره میگه پرواز فرداتو من می خرم اینقدر پول می دم می خرم من بلند شدم برایم صحبت کنم گفتم که با حقیقتش من می خواستم صحبت کنم به شما روحیه بدن این روحیه که من در شما دیدم شما ایچه احتیاجی به صحبت ندارید و این واقعا این جزو افتخارات ماست و من از نکم در طول هشت سال ما علاوه برای که معمولیت ها رو گفتم اصلا رقابت می کردن خلبان انجام بدن ما چقدر خلبان عموزش دادیم یعنی واقعا ما کلی خلبان عموزش دادیم چونه خلبانده ما یا با چسته می شدن یا می رفتن ستا اینا ما مزموی روی جایگزین کنیم و واقعا اصلا من هیچ مشکلی از این دید نداشتم تنها مشکلی که داشتیم قطع بود که قطعات هم بچه های فنی ما و جهاد ما گوشدان ها زمت کشیدن درخشیدن اصلا اینا تیمایی درست کردن فرستدن در صناعی الکترونک شیراز ماشین سازی تبریز عراق دانشگاه ها از همه کمک گرفتیم و تونستیم این هوافران نگرداریم من ترموز برای شما تحریف کردم که مثلا ما ترموز من داشت همون می شود و هیچ جام که ما نمی داد مهندسی پیدا کردیم همین تیم ما پیدا کرد با اسم رادمرد با ممیس آزد ایشون ترموز ساخت من و مرحوم سادق بور رفتیم برای تست این ترموز بلند شدیم این دیگه خودش ترسیده بود نمیزش بشینیم این می گفت چرخ پایین نگردارید بذارید خونک بیزن فلان من گفتم ما هندس نترسیم اگر نتونستیم بشینیم حوک داریم و حوک اگه ترموز نگره ما حوک بشینیم و نشستیم دیدیم چقدر قشنان عالی عمر کرد که کار کشید به دفتری شهید مرحوم صدیقت فرمانده وقت نیرو ما اونجا دو از وزارت دفع هم دوت شده بودن ما گفتم که آه این ترموزه ایشون ساخته و ما هم تست کردیم و چند پرواز هم کردیم خوب بوده وزارت دفع زیر بار نمیرد می گفت نه ایشون نمی دونم اون چیز تست هایی لازم و فلان و من گفت جناب صدیق من اینجا مخصان ید آوری می کنم مرحوم صدیق و ایشون گفتش که می تونی بسازی گفتن نه نمی تونی ولی اینم تایید نمی کنی بیشون گفت با مسئولیت من پرواز کنید و ما با هم تاییم و ترکشی داشتیم تا که سه هزار زاحت این ترموز داشت خوب کار میکرد یعنی ما مردهای توانایی تون مملکت داریم و ولی باز من اینجا یه خاطره فقط بگم ما یه دیر وقتم هست اینو باید نیست بگم بابایی اومد اسفحان گفتش که ما درگیری موقت خلیج فارسیاد بود گفت ما یه چند فروند خلبان میخوایم که اگه لازم شد توشو با افت چارده بزنن به ناوهای جنگی امریکا ما جلسه گذاشتیم و تعداد زیادی خلبان دافتاله شدن به طوری که ما مجرد شدیم بابایی بریم میشینیم و از بین این ها چند نفر انتخاب کنیم یعنی این روحیه واقعا بود که تعداد زیادی دافتاله بودن با چونه با افت چارده بزنن به ناو امریکایی به این جایی گفته نشده اینجا من بد نیست نیجا وقت یاد آوری کنم اینا رو به اون چهامات های خلبان ها و بقیه پرسنول همونده که دیدیم مثلا بچه های بسیج و فیلان همین کار میکدن این در بین بچه های ما فیلان رایه شد
00:13:56--->00:14:58
spkr_00: عملیات مهموریت وانوی تو اسرائیل که نمیدونم تره کدوم یکی از فرمانده هم بود که اومد به گردان ها و قرار بود که حتی بوم ببندن یه طرف دیگه نعنی بریشی نداشت دیگه شما میدونید چند نفر اس نوشتن بلاخره از بچه های بعد انقلاب هم که استخدام بعد انقلاب بودن من حتی هم اینجا به همدوره ها و همه عزیزان و همدباسه خودم از سلام هم که این معمولیت وقتی اومد یعنی واقعا خیلی ها بدون این کسی هم به پرسن آیا چیه جریان چیه خب کسی که این شغل انتخاب بکنه سه شما میدونید اصلا دیگه به جونش فکر نمی کنه چون دیگه خلوان میگه خلوانی یعنی دست و پنج نرم کردن با مرگ و خلوان شکاری یعنی خود مرگ یعنی شماها که اون کردید شاگرداتون هم باید این کار بکنن بفهمید اگر چیزی مونده من زیادتر نظرم
00:14:58--->00:15:35
spkr_01: نه از میکنم من چون دیر وقته دیگه زیاد نختون نمیخواد میگیرم پس یه جلسهی به ما خور بدید خلبان ها واقعا میگم من هیچ مشکلی باقایی نداشتی مشکل فقط این بود و من میتونم از مثلا خلبان ابراهیمی نمیدونم مهربان فرد و همشون دونه دونه مرحوم دانشفور که حالا اینا هر کدوم کارهایی کردن که من دیگه حالا چون فرصت نیست میزنم اشهالله برای یه فرصت بد که واقعا ما رو روسفید کردن و باعث افتخار خود بعد و بقیه دوستان هستن
00:15:37--->00:16:19
spkr_00: الحق و بالانصاف به قول جام مهنی ها که میگه همین اطایی گرامی از استاد خلبانهای کم نظیر تامکت تندرست و شاد باشید شما از فرماندهان بی نظیر بودید و من یادم نمیره چندین سال بدون سانهه پایگاه داشت و پایگاهی که هم آموز فیلد آموزشی بود هم فیلد برحال رزمی تاکسیکی بود همه جوره یعنی پایگاه که نه منطقه بود دیگه منطقه که چند تا پایگاه توی دل یک منطقه میتونه باشید جام مازندرانی هم براتون درود فرستادن و همه یه هم درود برشما سر من یه بول دیگه میشونم
00:16:17--->00:17:05
spkr_01: یادم افتاد اینه بگم چون ایشون هم هم وقعا زحمت کشید و همه دلگرمون و ایشون بود یه معمولیتی به من دادن به بنده و جنب آسم و فریدونیان دادن اول جنگ چون راداران مشکلات زیادی داشتن من با من عملیاتی جنب آسم با من خلابان افسر رادار با تجربه و امیر فریدونیان با من افسر ارتباط با تجربه تمام رادارهای غرب و جنوب غرب با ما رفتیم وازید کردیم تمام اشکالات یاداش کردیم و رفتم من سطاعت نیرو اونجا نشستیم و بالاخره با همهانگی تونستیم خیلی از این مشکلات برطرف کنیم من چون آسم را دیدم همینجا خدمتش را سلام میکنم و این خاطره یادم بود
00:17:05--->00:17:37
spkr_00: قرآن شما که هم پدر نمونه هستید پدر ستا خلبان ستا خلبان این که هر کدومشون واقعا از شخصیت انسانیت پرواز محارت چیزی از پدر کم ندارن من ارادتمند آرش عزیز هستم آرش عطایی عزیز یکی از بهترین های ماهان و اون یکی فزنداتونم اگر میشه معرفی بفهمید از پشنم امیر ایگر شوانا کنام
00:17:36--->00:17:55
spkr_01: بلیه حتایی که هم خلبانه هم مهندس و الان هم به هر حال در کانداس و زندگی خوبی داره و امیر حسین حتایی که این هم خلبانه و الان داره ایتی پیلش رو میگیره و انشالله این هم باید من قدر کردیم